گزارشگر:یک شنبه 17 سرطان - ۱۶ سرطان ۱۳۹۷
در این روزها، گراف ناامنیها بار دیگر در کشور بالا رفته است. مناطق مشخصی به دست طالبان افتاده است و نیز تلفات پولیس و ارتش افزایش یافته است. این درست در وضعیتی است که دولت بعد از اعلان پایان آتشبس هنوز هم در حالت دفاع قرار دارد؛ در حالی که طالبان حملات شان را بر مواضع دولتی به شکل گسترده افزایش دادهاند؛ به گونهیی که جنگ در بیشتر ساحات کشور ادامه دارد و از مردم ( نیروهای دو طرف نظامی و غیر نظامی) تلفات میگیرد. افزایش ناامنیها دقیقا در امتداد ناامنیهای گذشته بودهاست و فقط همان سهروز عید که مردم احساس آرامش تصنعی را داشتهاند، دیگر خبری از خیر آتشبس نبود؛ جز اینکه طالبان توانستند از آن خوبترین استفاده را ببرند.
اما حالا با شکلگیری موجهای تازۀ نا امنیها در کشور سوالی که مطرح میشود این است که چرا طالبان روز به روز در برابر دولت تحرکات بیشتری از خود نشان میدهند اما دولت با همه ساز و برگهایی که دارد و در موجودیت این همه نیروهای دفاعی خارجی، هنوز هم در یک سطح توقف کردهاست. در حالی که میدانیم این وضعیت، دقیق جنگ فرسایشیای هست که سبب بلند رفتن تلفات نیروهای امنیتی شده است؛ اگرچه طالبان هم تلفاتی را متحمل میشوند؛ اما به دلیل اینکه طالبان از تلفات شان گزاش نمیدهند نمیتوان رقم دقیق آن را مشخص کرد. اما واضح است که از هردو طرف این نبرد جوانانی اند که کشته میشوند و بدبختانه همین وضعیت را برخیها هم در طرف دولت و هم در طرف طالبان به نفع خویشتن میسنجند و آن را مایۀ خیر شخصی خویش میپندارند.
اما در جانب دولت، آنانی که بر گردههای مردم تحمیل شده اند، از بحث و جنگ و صلح افغانستان برای خویشتن نان میپزند و ماهی میگیرند و قصر میسازند، اصلاً خون فرزندان این سرزمین برای شان جز متاعی نیست و همین مساله و نگاه سبب اصلی ادامۀ جنگ به وضع کنونی شدهاست. در حالی که دولت میتواند در صورتی که ارادهیی برای کنترل جنگ داشته و یا ایجاد تغییر در وضعیت کنونی آن داشته باشد، میتواند در عمل نشان بدهد. گرچه میدانیم که جنگ افغانستان ادامه دارد و این جنگ مسایل پیچیدهیی را در خویش حمل میکند؛ اما با همه این مسأله، دولت ابزارهایی دارد که اگر بخواهد با آن عمل کند میتواند به وضعیت فرسایشی جنگ موجود، تلاش فایق شونده را انجام دهد. اما این در صورتی ممکن است که مدیران ارشد امنیتی کشور در قدم نخست انسانهای با تجربه باشند و بعد برای افغانستان از خویش صداقت نشان بدهند و تا بتوانند با تطبیق پالیسیهای خاص نظامی هم ساحات جنگ را محدود سازند و هم بر دشمن تلفات وارد کنند و هم بتوانند نشان بدهند که سرانجام جنگ افغانستان با همه مشکلاتی که دارد، آنگونه هم نیست که کنترل نشود، مدیریت نشود، محدود نشود و یا با تلفات کمتر به پیش نرود. این همه اما در صورتی ممکن است که سیاستگذاران و مدیران اصلی امنیتی کشور کسانی باشند که فقط به جنبههای اقتصادی جنگ توجه نکنند و آن را گاوشیری در جهت منافع سیاسی و اقتصادی خود قرار ندهند؛ بلکه در فکر فایق شدن بر جنگ در حیطۀ امکانات لازم باشند. در این صورت طیف رهبری و لیدرشیب جنگ در سطح پایان پایهها و فرماندهان خطوط جنگ نیز افراد صادق، پاک و با تجربه خواهند بود و چنین وضعیتی به شدت زیانهای جنگ را به طرف دولت کاهش خواهد داد. اما متاسفانه نگاه به وضعیت جنگ و ترکیب نهادهای امنیتی کلا سیاسی شده است و این مسأله ابعاد منفی در جنگ را به زیان دولت بیشستر ساخته است.
بنابراین افغانستان به تغییر سیاست جنگی و تکتیک آن و نیز سلب نگاه اقتصادی-مافیایی نیاز دارد تا جنگ موجود وارد حلقه کنترل شود.
Comments are closed.