گزارشگر:یک شنبه 31 سرطان 1397 - ۳۰ سرطان ۱۳۹۷
گفتوگوها میان طالبان و امریکا از مدتی به این طرف آغاز شده است. اگرچه مقامات دولت میگویند که هیچ گفتوگویی به دور از چشم دولت افغانستان برگزار نمیشود اما حالا دیده میشود که دولت افغانستان در این گفتوگوها، کنار گذشته شده است. طالبان سالهاست که علاقهمند گفتوگوهای رودررو با امریکاییها اند و به نظر میرسد که سالهاست که دیدارهای پنهانی میان مقامات طالبان و امریکایی به شکلهای غیر رسمی در اینجا و آنجا وجود داشته است؛ اما حالا این گفتوگوها به گونۀ رسمی صورت یافته اند. طالبان با تایید این خبر که گفتوگوها میان این گروه و طالبان آغاز شده است، با حسی از پیروزی خودشان در روند دیپلوماتیک احساس غرور میکنند و دولت افغانستان را در حد یک دولت دستنشانده نشان میدهند. اما طرف دیگر این قضیه این است که بدون حضور امریکا هم نمیشود گفتوگوی صلح آغاز شود یا بجایی برسد و یاهم نمیشود که بدون حضور امریکا تغییراتی در سطح جنگ در افغانستان پدید آید. واضح است که آتشبس عید رمضان هم به اساس توافق امریکا و طالبان صورت گرفته بود و دولت افغانستان آن را اعلان و عملی کرد و آتشبس روز عید قربان هم به آساس همچون تفاهمی صورت خواهد گرفت. یعنی امریکا از الف تا یای مباحث و جنگ و صلح افغانستان را در نظر دارد. از این رو اگر امریکا وارد تعاملات و مذاکراتی با طالبان میشود در کنار آنکه به این گروه اعتباری در حد یک گروه سیاسی میبخشد و دولت افغانستان را که از همین اکنون با چالشهای داخلی مواجه است، با چالش بیشتر مواجه میسازد؛ اما راه را برای گفتوگوهای صلح با طالبان باز میکند. زیرا پاکستانیها در نظر دارند که طالبان باید با امریکاییها گفتوگو کنند و این از جمله ضمانتهایی است که آن کشور در امر صلح با طالبان در نظر دارد و از آنجایی که بنبست جنگ افغانستان بدون انفعطافهای طرفها شکستنی نیست؛ این مذاکرات به عنوان مقدمهیی برای وارد کردن طالبان به میز گفتوگوها میتواند قابل مطالعه باشد.
اما سوالی که مطرح میشود این است که چرا طالبان وارد مذاکره با دولت افغانستان نمیشوند؛ اما با امریکاییها میخواهند گفتوگو کنند. تمسک طالبان به امریکا برای گفتوگو و مذاکره این است که آقای غنی به دلیل سیاستهای تفرقه افگنانه و انحصارگرایانهاش، با موجی از انتقادها مواجه است؛ سیاستهای مبتنی بر نیرنگ و فریب و خدعه در عهد و وفا با شریکان سیاسی قدرت، این اطمینان را از آقای غنی گرفته است که در سطح یک طرف قابل ادعا بتواند با مخالفان مسلحاش گفتوگو کند. ناتوانی آقای غنی در امر صلح و سازندهگی از آنجا ناشی می شود که او خود در کنار مشکلاتی که وجود داشت، چندین جبهه مخالف دیگر را باز کرده است و نیز سیاستهای قومگرایانه اش بیشتر این دولت را به یک دولت شکننده و در حال زوال معرفی کرده است. عدم مشروعیت انتخاباتی هم دلیل دیگری بر ناتواناییها آقای غنی برای کار روی مسایل کلان کشوری از جمله صلح شده است. با این حساب اما هنوز هم چیزی به نام دولت در این سرزمین وجود دارد و آقای غنی و عبدالله در نظر جامعه جهانی به عنوان مسوولان همین دولت شناخته میشوند و یک ساختار ناتوان به نام دولت در کشور هست که باید وجود آن در گفتوگوها مراعات گردد؛ اما از جانبی آقای غنی خود سبب بینظری برای دولتش شده است؛ زیرا او با تمسک به سیاست تنگ قومی و خالی کردن حکومت از حضور دیگران حتا در سطوح پایین، نشان داد که او مردی برای حل مسایل کلان افغانستان نیست و همین مساله هم طالبان و هم امریکاییها را مامور مذاکرات مستقیم ساخته است. در نهایت به باور ما اگر امریکاییها بخواهند که صلح با طالبان توسط دولت کنونی صورت بگیرد، در آیندۀ نزدیک، ضلع آقای غنی را شامل این مذاکرات میکنند؛ اما اگر بخواهند که گفتو گو برای صلح یا کشاندن طالبان در دولتی بدون حضور دولت غنی باشد، این گفتوگوها به شکل مستقیم میان طالبان و امریکا به پیش میرود. به هر صورت روزهای آینده نشان میدهند که امریکا با سرنوشت سیاسی افغانستان چه میکند.
Comments are closed.