برگـزاری انتخـابات هنـوز در هـالۀ ابهـام!

گزارشگر:احمد عمران/ سه شنبه 2 اسد 1397 - ۰۱ اسد ۱۳۹۷

آیا انتخابات پارلمانی در همان موعد مقرر که کمیسیون انتخابات اعلام کرده برگزار خواهد شد؟ اگر تا چندی پیش بسیاری ها به این نتیجه رسیده بودند که دولت در برگزاری انتخابات مصمم است، اما حالا این برداشت خود را توام با شک و تردید بیان می کنند. این روزها بر شمار کسانی که نسبت به mandegar-3برگزاری انتخابات پارلمانی در ماه میزان تردید دارند به شدت افزوده شده است. حتا نامزدانی که در فهرست ابتدایی نام های شان درج است، چندان رغبتی به ادامه کار از خود نشان نمی دهند. چرا این گونه فضای انتخاباتی افت کرد و شک و تردید نسبت به برگزاری آن افزایش یافت؟ به نظر می رسد چند دلیل عمده در این مورد می تواند وجود داشته باشد: ۱- کمیسیون انتخابات آن گونه که لازم است و در چنین ماه های که تقریبا در آستانۀ انتخابات گفته می شود، از خود تلاش برای برگزاری انتخابات نشان نمی دهد. در بسیاری از ولایت های کشور کمیسیون های انتخاباتی با کمبود کارمند مواجه اند و برای برطرف کردن این مشکل کار چشمگیری صورت نگرفته است. برخی افراد از درون کمیسیون انتخابات این شایعات را دامن می زنند که انتخابات قرار نیست در سال روان برگزار شود، زیرا جامعه جهانی به عنوان اصلی ترین کمک دهنده مالی انتخابات تمایل دارد که دو انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری هم زمان در سال آینده برگزار شود. به گفته این افراد دلیل این امر این است که علاوه بر کاهش هزینه ها در تامین امنیت نیز بهتر می شود تلاش صورت گیرد. اگر قرار باشد یک بار تمام نیروهای امنیتی افغانستان و خارجی در انتخابات پارلمانی بسیج شوند و یک بار هم در انتخابات ریاست جمهوری هزینه های سنگینی را روی دست متحدان بین المللی افغانستان می گذارد که به هیچ صورت مطابق به میل شان نیست. مساله دیگر عدم توزیع تذکره ونصب برچسب های انتخاباتی در بسیاری از ولایت های شمال کشور است که طی روز های اخیر به دلیل بازداشت نظام الدین قیصاری در جوی از بحران تظاهرات و راهپیمایی های ضد دولتی به سر می بردند. گفته می شود که هزاران واجد شرایط رای دهی در این ولایات بدون ثبت نام باقی مانده اند. سخنان روز یک شنبه جنرال دوستم نیز بر این موضوع مهر تایید می گذاشت. او در سخنرانی خود در جمع هواداران اش در قصر صدارت به هوداران خود در شمال کشور توصیه کرد که برای انتخابات ثبت نام کنند. این موضوع نشان می دهد که روند ثبت نام در این ولایات دچار مشکل شده است.  ۲- وضعیت امنیتی در روزهای اخیر نشان داد که برگزاری انتخابات اگر در چنین شرایطی ناممکن نباشد، اما بسیار دشوار است. از یک جهت نیروهای مخالف در صدد ضربه زدن به روند انتخابات استند و از جهت دیگر قیام های مردمی چون مناطق شمال تهدیدی برای انتخابات می تواند به شمار رود. فراموش نکنیم که قیام های مردمی در مناطق شمال می تواند الگویی برای دیگر مناطق کشور باشد که از حکومت فعلی به ستوه آمده اند. آقای غنی اگر به صورت دقیق برآورد کند میزان محبوبیت او، هر چند که چندان محبوبیتی از نخست نداشت، به صورت کم سابقه کاهش پذیرفته است. دیگر حتا متحدان سیاسی او در کنارش نیستند و کمتر به وعده های او دل خوش می کنند. این مساله بسیاری از ولایت های کشور را مستعد خیزش های مردمی علیه حکومت وحدت ملی کرده است.۳- موضوع سوم و اساسی اما خواست های احزاب و جریان های سیاسی است که به صورت مکتوب به ریاست جمهوری کشور ارایه شده است. هر چند آقای غنی با تحقیر و توهین با این احزاب و جریان های سیاسی برخورد کرد و نقش آن ها را در تحولات کشور کاملا به هیچ شمرد اما مشخص است که خودش نیز این حرف اش را باور نکرده است. اگر چنین می بود، چرا او چنین ملتمسانه از جنرال دوستم خواست که دوباره به کشور برگردد؟ چرا او در حال احیای روابط از دست رفته خود با برخی از شخصیت های سیاسی کشور است که به همین جریان ها و احزاب سیاسی تعلق دارند؟ آقای غنی فراموش کرده است که وقتی در سال ۲۰۰۹ وارد کارزار انتخابات شد فقط ۳ درصد آرای مردم را با خود داشت ولی در سال ۲۰۱۴ این آرا به بیشتر از ۳۰ درصد رسیده بود. دلیل این امر آیا شخص خودش و برنامه های انتخاباتی اش بود، یا کسانی که از همین جریان ها و احزاب سیاسی در کنار او قرار گرفتند؟ اگر همین جنرال دوستمی که امروز چنین مورد بی مهری ارگ قرار گرفت و مجبور به تبعید از کشور شد، در کنار غنی و تیم تحول و تداوم نمی بود به هیچ صورت آرای او از سال ۲۰۰۹ بیشتر نمی شد. این را تاریخ ثابت کرده و آقای غنی نیز لازم نیست که آفتاب را با دو انگشت پنهان کند. این احزاب و جریان های سیاسی تهدید کرده اند که با مکانیزم فعلی کمیسیون انتخابات حاضر به شرکت در آن نیستند. تهدید این احزاب تاثیر های خود را داشته و بسیاری از مردم را نسبت به روند برگزاری انتخابات به تردید واداشته است. از سوی دیگر از کجا معلوم که در عقب همین صحنه عدم برگزاری انتخابات شخص غنی و تیم ارگ قرار نداشته باشد. فراموش نکنیم که برگزاری انتخابات کار مدیریتی توانفرسایی را طلب می کند که متاسفانه حکومت فعلی فاقد آن است. احتمال دارد که آقای غنی متوجه شده باشد که قادر به برگزاری انتخابات نیست و از راه های غیر مستقیم خود در پی سبوتاژ آن برآمده است.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.