گزارشگر:سید جمال خورشید/ سه شنبه 9 اسد 1397 - ۰۸ اسد ۱۳۹۷
کشوریکه پس از دههها جنگ و درگیری، امروز صفحۀ جدیدی را بهنام دولت- ملت و نظام مردمسالاری باز کرده و در معادلات منطقوی- جهانی با دید مسوولانه در حال وارد شدن است. اما باید از ابزارهای دست داشته وتسهیلات موجود استفادۀ لازمی را برای توسعه وتحکیم آرامش انجام دهد.
فسبوک در افغانستان یکی از شبکههای معروف است که نظر به تحقیقات، بیشترین کاربر را در منطقه دارد. این شبکه در کلیت امر، دارای شیوههای بهکارگیری و نحوۀ استفاده میباشد. از فسبوک برای تامین ارتباطات، شریکسازی دیدگاها و تحلیلها، ابزاری برای اطلاع رسانی و قدرتی برای پویایی نسلها استفاده میشود و نفس ایجاد این شبکهها برای نفعرسانی بودهاست.
شهروندان افغانستان بهجای رعایت این معیارها و تعریف لازمی از شبکههای اجتماعی از چهار حصه برنامههای روزمره، سه حصۀ آنرا در فسبوک سپری میکنند که به استثنای یک جمع از فرهیختهگان که میدانند چهگونه استفاده کنند، بقیه کاربران خوبی نیستند.
روزانه وقت میخواهید برای چند دقیقه وارد فسبوک شوید و حرف وحدیثهایی را بخوانید و از مسایل و اتفاقهای افغانستان و جهان آگاهی بدست آورید، برعکس میبینید که جز تصویر گذاشتن، رفتن به سیاحت و میله، احترام گذاشتن به یکدگر، مصروف شدن در جنگهای داخلی، جشنگیری مراسم ومناسبتها، اعلانهای جنازه و صدها موارد دیگر که انسان تصور آنرا کرده نمیتواند، از طرف دیگر این مصروفیت در شبکههای اجتماعی باعث دوری دانشگاهیان از فرهنگ مطالعه، تنبلی کارکنا خدمات ملکی، بیپروایی فروشندهها دربازار، ایجاد روابط ناسالم میان افراد و از همه مهمتر دوری جستن از اعتمادها که باهزار ویک سخن فضای بیاعتمادی را حاکم کرده که باتاسف روزانه شاهد صدها رویدادی هستیم که ناشی از استفادۀ نادرست شبکههای اجتماعی به ویژه فسبوک صورت میگیرد.
در جوامع پیشرفته ومدرن شهروندان شان روزانه، بر خویش مکلفیت میدانند تا یک روزنامۀ چاپی را بخوانند یا اینکه یکی دو مطلب تحقیقی-علمی را مطالعه کنند تا اینکه هم سودی برای خودشان برساند وهم بفهد که در جهان چه میگذرد. برعکس در افغانستان جز وقت ضایع کردن ومصرف بیجا چیزی بهدست نمیآید حتا در مسایل تبلیغاتی که در کارهای سیاسی صورت میگیرد، نهایت افراطیت حاکم است.
از دید مقایسوی اگر نگاهی به نحوۀ بهرهبرداری وچهگونگی استفاده از این ابزارها صورت بگیرد به یقین میتوان دریافت که یگانه ملت و دولتی که بدون کدام چارچوب منظم واخلاق درست از این شبکهها استفاده میکند، افغانستان است که میشود برایش دچار بودن به فقر دانایی از فهم استفادۀ شبکههای اجتماعی گفت و این وضعیت را میتوان نهایت بیبرنامهگی و غفلت نسبت به زندگی وفرد تعریف کرد.
کشوریکه دچار توهم در سیاست است، بینظمی در ساختارش حاکم است، صف بندیهای قومی اوج گرفته، پدیدۀ مهاجرت بیداد میکند، اقتصادش در محراق همکاریهای بیرونیها قرار دارد، اخلاق حکومتداری ضرب صفر است، بیاعتمادی ملت نسیت به دولت بلندرفته است و بحران ناامنی و حضور نیروهای افراطی هر روز قربانی میگیرد چهگونه میشود فردایش را بهتر تعریف کرد. بی مسوولیتی شهروندان نیز در حدی نگرانکننده است که این وضعیت را نمیشود بهترعنوان کرد.
برای بهبودی این وضعیت اسفناک، لازم است تا به صورت حتم دید خدمتگزاری حاکم باشد؛ حتا از کمترین فرصت بیشترین استفاده را انجام دهیم؛ در هرسطحی که هستیم باید واقعبینانه برای عمران و آبادی و نجات از افغانستان از بحران موجود اقدامات سازنده را روی دست گیریم.
باید دریک چارچوب منظم و عقلانی با رویکرد و فکر شهروندمحورانه از این شبکهها استفادۀ بهتری داشته باشیم و بهجای کارهای بیهوده و مصروف شدن در برنامههای که اصلن خیر و سعادتش بهخود وجامعۀمان نمیرسد؛ برای پیشرفت، پویایی، مطالعه دیدگاههای سازنده و از نشرات مطلوب که پیام آبادی و سعادت در آن نهفته باشد استفاده کنیم. فسبوک را طوری مدیریت کنیم که همیشه مورد توجه دیگران قرار گرفته و بامطلبهای تحقیقی به جایگاه خویش وزن ببخشیم.
Comments are closed.