چـرا طالبـان به آتـش‌بس « نـه» گفت؟

گزارشگر:احمدعمران/ شنبه 3 سنبله 1397 - ۰۲ سنبله ۱۳۹۷

وقتی زلمی خلیل‌زاد سفیر پیشین امریکا در افغانستان دوباره مامور می‌شود که به این کشور به‌عنوان نمایندۀ ویژۀ رییس جمهوری امریکا برگردد، معنای ساده‌اش این‌است که اوضاع آن‌گونه که انتظار برده می‌شده، بر وفق مراد نیست. خلیل‌زاد همواره گزینۀ روزهای بد و دشوار بوده‌است؛ روزهایی که اوضاع به سختی کنترول می‌شده و همه‌چیز در وضعیت غیرعادی قرار داشته‌است. با آن‌که هنوز تصمیم کاخ سفید در مورد فرستادن زلمی خلیل‌زاد به‌صورت رسمی اعلام نشده ولی منابعی گفته‌اند که کاخ سفید به‌زودی او را به‌عنوان نمایندۀ ویژۀ رییس mandegar-3جمهوری امریکا به افغانستان می‌فرستد. آقای خلیل‌زاد پیش از این‌هم در آغاز دورۀ موقت و انتقالی به‌عنوان سفیر و نمایندۀ ویژۀ امریکا در افغانستان کار کرده‌است. او پس از برکناری ازاین سمت‌ها هم به‌گونه‌هایی در اوضاع افغانستان دخیل بوده و هرازگاهی که مشکلی جدی در حکومت‌داری به‌وجود می‌آمده، وارد معرکه می‌شده‌است. گاهی نیز از او به‌عنوان کسی یاد می‌شده که قرار بوده در انتخابات ریاست جمهوری شرکت ورزد ولی او پیش از آن‌که خود وارد انتخابات شود، تیم‌های انتخاباتی را مشخص می‌کرده است. آقای خلیل‌زاد در زمانی قرار است، دوباره وارد جنجال افغانستان شود، که اوضاع سیاسی و امنیتی کشور بیش از هر زمان دیگری روبه‌وخامت گذاشته است. ناکامی سران حکومت وحدت ملی در مدیریت سیاسی و امنیتی کشور هم‌چون آفتاب روشن است. آتش‌بسی را که آقای غنی رییس حکومت وحدت ملی در روزهای عید سعید قربان اعلام کرد، خلاف عید قبلی با واکنش منفی طالبان رو‌به‌رو شد. حملات راکتی به‌‌ ارگ و مناطق دیپلومات‌نشین کابل در روز نخست عید قربان نشان داد که طالبان این‌بار حتا حاضر نیستند که در چند روز عید هم تفنگ‌های شان را از شانه پایین بگذارند. دلیل این امر چه بوده می‌تواند؟ چرا طالبان با آن‌که انتظار می‌رفت در روزهای عید و حتا بیشتر از آن به تضرع حکومت برای آتش‌بس روی خوش نشان دهد، این‌گونه نسبت به آن واکنش نشان داد؟ متاسفانه پاسخ این پرسش را باید در مدیریت غیرسالم سران حکومت وحدت ملی جُست. حداقل برای فعلا می‌توان دو پاسخ را به چنین سوالی محتمل شمرد: یک؛ پاکستان به‌عنوان حامی و مدیر اصلی گروه‌های جنگ‌طلب در افغانستان مانع برقراری آتش‌بس در روزهای عید قربان شده‌است. آتش‌بس نخست که در روزهای عید فطر برقرار شد، زمینه را برای دید و بازدید صفوف طالبان با مردم و نیروهای امنیتی فراهم ساخت. این آتش‌بس هرچند با کاستی‌های به‌شدت فروانی همراه بود و برخی فرصت‌ها را برای گروه طالبان مساعد کرد که وارد شهرها شوند و در آن‌جا باقی بمانند ولی از یک جهت دیگر این زمینه را هم فراهم ساخت که صفوف طالبان صدای صلح‌خواهی مردم را از نزدیک بشنوند و ببینند. شاید این مساله روی روان جنگ‌جویان طالب اثر گذاشته باشد و پاکستان را وادار کرده باشد که از طالبان بخواهد که دیگر به ندای آتش‌بس لبیک نگویند. دوم؛ به نظر می‌رسد که گروه‌های طالب در میدان جنگ خود را پیروز احساس می‌کنند و به‌همین دلیل از قبول آتش‌بس سرباز زده‌اند. حملات تهاجمی این گروه در روزهای اخیر به برخی از ولایت‌ها و شهرهای کشور نشان داد که حکومت در مهار جنگ به‌صورت وحشتناکی عقب‌ مانده‌است. با آن‌که نیروهای امنیتی کشور تلاش‌های بی‌وقفه نشان می‌دهند و حاضراند که تا پای جان علیه دشمنان بجنگند ولی مدیریت جنگ در دست کسانی است که یا با مسایل جنگی و نظامی آشنایی ندارند و یا واقعا نمی‌خواهند از نیروهای امنیتی برای دفع حملات دشمنان استفاده کنند. برخورد وزیر داخلۀ افغانستان با معاون پولیس کابل گویای شکاف بزرگ مدیریتی در نهادهای امنیتی کشور بوده می‌تواند. معاون پولیس کابل در نشست روز پنجشنبۀ وزارت داخله هیچ تقصیری نداشت. او می‌خواست که کاستی‌های وزیر و وزارت را به رخ شرکت‌کننده‌گان بکشد، که با چنان برخوردیاز جانب وزیر داخله روبه‌رو شد. وزیر داخله‌یی که یک روز سربازی نکرده باشد و با قواعد نظامی آشنا نباشد، چه‌گونه می‌تواند از پس مدیریت امنیتی شهرهای کشور بیرون شود؟ شاید بگویند که وزارت داخله به آن معنایی که فکر می‌شود یک نهاد نظامی نیست و بیشتر به مدیریت نیاز دارد، ولی این‌را هم باید پرسید که شخص وزیر فعلی چقدر با مدیریت نهادهای امنیتی آشنایی دارد؟ در کجا ایشان آموزش حرفه‌یی در خصوص مسایل پولیسی دیده‌است؟ همین است که وضعیت امنیتی کشور روبه‌بحران نهاده‌است. بی‌کفایت آن جنرال پولیس کابل نیست که در نشست رسمی مجبور است بار توهین‌های وزیر داخله را بکشد، بل کسانی‌اند که در راس امور قرار دارند و حالا برای ضعف‌های خود به‌دنبال مقصر می‌گردند. آقای غنی، وزیر داخله را مقصر می‌داند و وزیر داخله پولیس کابل را و پولیس کابل حوزۀ اول امنیتی را و همین‌طور پیش می‌رود تا به نظافت‌چی‌های شهرداری کابل ختم شود. از موضوع دور نشویم، طالبان دیگر آن طالبانی نیست که خودرا شکست‌خورده احساس کنند. این گروه متاسفانه به‌ دلیل سیاست‌های اشتباه‌آمیز ارگ و امریکایی‌ها به چنین مرحله‌یی ارتقا یافته است. وقتی طالبان خود را به سال‌های ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۵ مقاسیه می‌کند، دست برتر خود را هر روز در جنگ افغانستان می‌بیند. شاید کشورهای حامی این گروه تا حدودی در موفقیت‌های آن سهم داشته باشند ولی سهم بیشتر را حکومت افغانستان و امریکایی‌ها داشته‌اند که از یک گروه منزوی و شکست‌خورده یک نیروی جنگی و سیاسی‌تر از اول ساختند. سران طالبان وقتی تضرع‌های امریکا و حکومت غنی را برای مذاکره و صلح می‌ببینند دیگر برای شان روشن می‌شود که در این جنگ دست بالا را دارند. همین حالا طالبان آماده‌گی می‌گیرند که در چند کشور علاوه بر دوحه دفترهای سیاسی باز کند. از این گروه کشورها و نهادهای بین‌المللی دعوت می‌کند و نماینده وزارت خارجۀ امریکا عملا با نماینده‌های طالبان در قطر در حال مذاکره است. چندروز بعد نیز نماینده‌های این گروه در کنفرانس مسکو شرکت می‌ورزند. آیا این‌ها همه نشان‌دهندۀ ضعف سران حکومت وحدت ملی نیست؟ از راهبرد امریکا برای جنوب آسیا یک‌سال می‌گذرد و فرماندهان نظامی جنگ افغانستان به‌صورت ریاکارانه این راهبرد را موفقیت‌آمیز می‌دانند، در حالی‌که در امریکا از ناکامی راهبرد جنوب آسیا انتقاد می‌شود. جان نیکلسیون فرماندۀ نیروهای امریکایی در افغانستان به تازه‌گی گفته است که روزنه‌های امید برای صلح در افغانستان باز شده‌است. او بازشدن این روزنه‌ها را به موفقیت راهبرد دونالد ترامپ رییس جمهوری امریکا در جنگ افغانستان تعبیر کرده‌است. در حالی‌که واقعیت‌ها بر چنین ادعایی صحه نمی‌گذارند. راهبرد آقای ترامپ به‌جای این‌که به تضعیف مخالفان دولت افغانستان و حامیان منطقه‌یی شان کمک کرده باشد، عملا آن‌ها را قوت بخشیده‌است. از جانب دیگر حمایت از حکومتی که دیگر مشروعیت سیاسی خود را از دست داده و در گرداب شکست و نابودی دست و پا می‌زند، فقط می‌تواند به دوام جنگ در افغانستان منجر شود. آقای غنی در بیش از چهارسال گذشته نشان داده که قطآ توانایی و قدرت ادارۀ کشور را ندارد. یکی از دلایل ادامۀ جنگ با چنین وسعت سرسام‌آوری، ناکارآمدی حکومت فعلی است و تا زمانی‌که این حکومت با اشتباه‌های استراتژیک خود بر سر قدرت باقی بماند وضعیت کشور نیز روز به‌روز رو به‌خامت بیشتر می‌رود و آقای خلیل‌زاد نیز درمان درد آن نخواهد بود.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.