گزارشگر:یوسف جاننثار/ چهار شنبه 21 سنبله 1397 - ۲۰ سنبله ۱۳۹۷
بخش دوم/
مصاحبهها به پایان رسید و نشست اصلی که ارائۀ معلومات دربارۀ افغانستان، وضع منطقه، مداخله کشورهای همسایه، تروریسم، اسلام معتدل و تاثیرات بیپروایی کشورهای بزرگ در قبال جنگ افغانستان پس از سالهای تجاوز شورویها به این کشور بود از زبان آمر صاحب به جزییات و بدون کم و زیادنمودن حروف، از نوار ویدیویی که خود ثبت نموده بودم بیروننویس کردم تا کسانیکه از فلم و تلویزیون بهدوراند نیز بتوانند از این نشست که دوروز را در برگرفت آگاه شوند. اگر کدام سکتهگی در جملهبندی متنها مشاهده میکنید از بابت ترجمه است که در لابلای آن صورت میگرفت حتا که بعضی از جملات مکرراً تکرار میشد، چون آمر صاحب به زبان فرانسوی بلدیت داشت همینکه ترجمان مرتکب اشتباه میشد آمر صاحب میگفت: «او بچه، چیزی که مه گفتم بگو از دل خود چیزی نگ» بعد دوباره از وی سوال میکرد که چه گفتی، و ترجمان در جواب حتا مطلب ترجمهکردۀ خود را درست نمیفهمید و بعضی مشکلات دیگر هم اینکه در میان نشست سکتهگیهای بهوجود میآمد.
آغاز نشست بدون حضورداشت رسانهها
آمر صاحب: از اینکه دربارۀ وضع منطقه، جریانات سیاسی، نظامی، کشورهای همسایه مسایل را گفته باشم، ضرورت دارد که راجع به گذشته، حال و آینده صحبت داشته باشم. اول مسالۀ ترتیب اجتماعی مردم افغانستان، شما میدانید که افغانستان از اقوام مختلف ترتیب یافته است چون اینجا یک چهار راه بوده اقوام مختلف با فرهنگهای مختلف آمده و در این کشور جمع شدهاند، این اقوام پشتونهاست، تاجیکهاست، هزاره، ازبیک، بلوچ و یکتعداد دیگر، از دوصدسال به اینطرف در افغانستان در رأس قدرت پشتونها بوده و از نقطهنظر قومی هم اکثریت را تشکیل میدهند، مگر حکومت طولانی آنها طوری بوده که دیگر اقوام و به دیگر ملیتها در طول تاریخ کم بها داده شده، تقسیمبندی بوده تا به دوران داوود خان. به این ترتیب که عموماً نظامیها در سطح بالا باید پشتونها باشند، در سطح وزارت خارجه اکثراً پشتون، وزیرها بههمین ترتیب. قوم دوم که بعد در این رده تقسیمبندی میشد تاجیکها بودند در ارتباط با هزارهها فیصله شده بود که بههیچصورت در بخشهای نظامی و وزارت خارجه، در پستهای بالا نباید باشند. میگویند: نادر خان پدر ظاهرشاه یک جلسه دایر کرده بود که همین هزارهها را در کجا مصروف کنیم؟ باز فیصله کرده بودند که در یک قسمتی از طبابت هزارهها مصروف شوند. این یک چیز جالب است، میگویند که یک وقت خودش مریض شده بود، باز داکتر خواسته بود، هر داکتر را که خواسته بود هزاره بود، باز گفته بود که مه اشتباه کدم. در قسمت ازبیکها در قدم آخر به هیچ صورت بالای آنها اعتبار نداشتند، به این رقم تقسیمبندی بوده افغانستان، در دوران شاه، در دوران پدر شاه، در گذشتهها، در طول سالها یک جابهجایی بسیار وسیع در افغانستان صورت گرفته است، پشتونها حتا ازآنطرف سرحد آورده شدهاند زمینهای زراعتی مردم دیگر اقوام به زور غصب شده و به آنها توزیع گردیده، حتا بعضی از آثار تاریخی که مربوط به اقوام غیرپشتون بوده در شمال افغانستان توسط مسوولین همان وقت از بین برده شده که این چون مربوط به پشتونها نیست باید که نابود شود. بنابر آن در داخل افغانستان و جامعۀ افغانستان همیش این محرومیتها منحیث یک عقده باقی مانده تا زمانی که روسها به کشور ما حمله میکنند، با وجود این همه عقدهها این اقوام طرف همکاری با روسها نمیروند بلکه آنها در جهاد بر علیه روس سهم میگیرند، بار اول که روسها آمدند با تعدادی از عساکر از ازبیک و تاجیک آمدند، آنها فکر کرده بودند که از این وضع استفاده میکنند مگر به هیچ صورت مردم در قسمت استقلال افغانستان دوباره متحد شده، یکدست شده و مبارزه کردند. بههرتقدیر در این یک کار ملی همه اقوام متحدانه بهنام اسلام، به نام افغانستان و بهنام جهاد جمع شدند و هرکس سهم خود را گرفتند، همه مسلح شدند، همه احزاب سیاسی و نظامی پیدا کردند، و هرقوم به دور یک محور جمع شدند، این مساله آنقدر قوی بود که در بین کمونیستها هم اثر کرد، در بین کمیتۀ مرکزی حزب دموکراتیک خلق وقت معلوم بود که پشتونها یکطرف و باقی اقوام یکطرف، این است یکی از مسایل. چیزی که مقاومت را تا به اینجا آورده فقط مسالۀ استقلال افغانستان و کلمۀ اسلام بود، همین دومحور بود که همه را گردهم جمع کرده بود، این را گفته میتوانم با وجود این همه محرومیتها یکی از نقاط مثبت در افغانستان است که هیچکس نمیخواهد افغانستان تجزیه شود، همه میخواهند که افغانستان واحد باشد مگر عادلانه. مسالۀ دوم کشورهای همسایه، گذشتههای شان را میگذاریم، وضع موجود را گپ میزنیم، شما میدانید که ایران، پاکستان هریک اهداف بهخصوص خود را در این کشور دارند، بعد از اینکه آسیای میانه آزاد میشود این گپ دامنهاش بیشتر میشود که هرکس به نحوی منافع خود را در این کشور میبیند، تعدادی از افغانستان تشویش دارند و میترسند مثل تاجیکستان، ازبیکستان و ترکمنستان، تعدادی هم میخواهند از افغانستان استفاده کنند در رسیدن به اهداف خود مثل پاکستان و منافعی که ایران در قسمتهای بهخصوص دارد، مسالۀ پاپلاین گاز، راه ترانزیت و گپها دیگری که دارد. حالا میآییم به این قسمت که چون پاکستان در طول دوران جهاد مرکز عمدۀ جهاد بود اینجاست که در ارتباط با عوامل خارجی، عمدهترین کشور در ارتباط قضیۀ افغانستان پاکستان است. حالا اهداف پاکستان چیست؟ میخواهم در این قسمت مختصر نظرات خود را بگویم. شما میدانید که پاکستان همیش در گذشته از دوطرف احساس خطر میکرد، یکی کشور هند در جنوب-شرقاش و افغانستان در قسمت-شمال آن، جهاد افغانستان و اینکه همۀ رهبران در پاکستان بودند این یک چانسی بود که بهدست پاکستان افتاد، با درنظرداشت مشکلات خط دیورند شما حتمآ در ارتباط با آن معلومات دارید که معضله بین افغانستان و پاکستان است. حالا، پاکستان چه فکر کرد، چه طرح ریخت و تابهحال چهطور آمد، طرحیکه تا به امروز تطبیق میشود استراتیژییی است که ضیاالحق ریخته بود. اول از نقطهنظر جغرافیایی، پاکستان کشوری است که بسیار طولانی افتاده و کم عمق دارد در برابر هند، همیشه دنبال یک عمق جغرافیایی است، طبعآ که با هند چیزی کرده نمیتواند مگر در دوران جهاد و پس از جهاد در افغانستان میتواند این عمق خود را داشته باشد.
Comments are closed.