گزارشگر:یوسف جاننثار- تصویربردار جبهۀ مقاومت/ یک شنبه 25 سنبله 1397 - ۲۴ سنبله ۱۳۹۷
بخش چهارم/
اشتباهی که طالبها در طی یک مدت حکومت خود کردند عام ملت پشتون از آنها بیزارهستند و حالا میخواهند که از این وضع برآیند، تلاش ما این است که بیایید یک چیز مشترک بسازیم .
دراینجا این قوتها هم فرق میکنند، جهادیهای سابق هرچه که پشتون است اکثریت با ما است، حاجی قدیر، استاد سیاف خورد و کلان همه کسانی که هست، میماند یک تعدادی را که شاه در دست دارد، چند روز پیش، بعد از مدتها شاه یک اعلامیه داد و گپ خود را در برابر پاکستان اعلان کرد، شاید طی همین یک دهروز آینده به دهها روشنفکر پشتون پیوستن خود را با جبهۀ مقاومت و مخالفت خود را با طالبها و پاکستانیها اعلان کنند. نشرات چاپییی که داشتند در اروپا و رادیوهاییکه داشتند در امریکا که همه به نفع طالب کار میکرد یکبار تغییر جهت دادند و حالا همه گپ از مقاومت ملی و قیام ملی میزنند. گپ ما به شاه بسیار روشن بود که بیایید راجع به امروز و فردای افغانستان گپ بزنیم، و به دیگران هم به همین ترتیب، این کار شروع شده شما شاید ظرف دوماه آینده ببنید که این کار چهقدر بهسرعت پیش رفته است. من امیدوار هستم که با گذشت هرروز طالب بیشتر تجدید شده میرود، حالا این وضع بهوجود آمده.
جنرال فلیپ موریان: دربارۀ ملاعمر چه فکر میکنید که واقعآ چیزی از خود دارد یا نی؟
آمرصاحب: دیوبندی یکی شمار کنید چرا که او خودش عالم نیست، مگر جمعی از دیوبندیهااند که همه کار را در دست دارند و او را رهنمایی میکنند. دوم، میماند تاثیر پاکستان بالای آنها؛ بین اردوی پاکستان مخصوصآ آی اس آی و دیوبندیها روابط بسیار نزدیک وجود دارد که یک تعداد از صاحبمنصبان پاکستانی متاثر است از افکارآنها مگر درجمع گفته میتوانم که بازهم رشته در دست آی اس آی است و اوست که میتواند تصمیم بگیرد. یک مثال، جنرال مشرف یک وقت اعلان کرده بود که میخواهم از اتاترک پیروی کنم به یکبارهگی سروصداهایی را در بین علمای پاکستانی ایجاد کرد، فقط در یک شب آی اس آی علمای کلان این احزاب را خواست همراهشان گپ زد که پروگرام ما همان است بگذارید مشرف هرچه که میگوید، بگوید گپهایش مهم نیست.
جنرال فلیپ: سیستم سیکولار، سیستم غیرمذهبی را چه فکر میکنید؟ یعنی سیستم جداکردن دین از سیاست.
آمرصاحب: میخواهم به شما دراین قسمت مختصر بگویم، امانالله خان یک وقت خواسته بود که دراین قسمت قدمی بردارد با وجود اینکه قهرمان استقلال افغانستان بود شما دیدید که به چه سرعت سرنگون شد و ظاهرشاه هم درآخر یک نوع پشتیبانی از مردم را داده بود، دراین قسمت مشکلات خود را داشت.
دراین قسمت ضرور نیست که بگوییم دین از سیاست جدا است، در افغانستان بهترین گپ این است که بگوییم که اسلام معتدل، کافیست که همه چیز خود بهخود جور شود در قسمت اسلام معتدل به شما بگویم، اول میآید حقوق فردی دراین قسمت هیچ مشکلی وجود ندارد، یک نفر میتواند هرنوع عقیده داشته باشد، رایاش باید محترم شمرده شود، حکومت را میتواند توسط رای خود تعیین کند و برطرف کند، همه بشر هستیم، هیچ یک بر دیگری امتیاز ندارد، میآییم در ارتباط با زنها؛ زنها میتوانند تحصیل کنند، کار کنند، در این قسمت کدام مشکلی وجود ندارد، اگر خود ما مشکل ایجاد نکنیم همۀ مردم میپذیرند. میآییم در قسمت قوانین، مخصوصآ قوانین جزایی؛ در قسمت آزادیهای فردی گپی وجود ندارد، همین حالا قوانین مصر هشتاد درصد آن قوانین شرعی است، قوانین زمان شاه، اگر ما بخواهیم فردا قوانینی را در افغانستان بهنام قوانین اسلامی پیاده کنیم از قوانین شاه به هیچ صورت سخت گیرتر نیست، این ورق را من امضاء کردهام، نوشته کردهام که تمام ادارات مربوط به دولت قوانین مدنی قوانین زمان داوود میباشد. فعلا در تمام ساحات ما همان قوانین تطبیق میشود، هیچ مشکلی ما با علما پیدا نکردهایم و هیچ همین قوانین مشکلی با دنیا ندارد، افکار طالبها چیز دیگری است. یک اسلام معتدل چیز دیگری. باز تکرار میکنم، این چیزی است که مردم افغانستان طبیعی به آن تمایل دارند، اگر خود ما شدید نسازیم مردم آنرا عادی میپذیرند، به شما مثال میدهم، در تمام دوران شاه و در دوران داوود یک دست قطع نشده بود، در تمام دوران ما یک دست قطع نشده بود و هیچ اعتراضی هم از طرف علما نیست.
جنرال فلیپ: این نقاطی را که تشریح کردید آیا این یک پروگرام مشترک است یا یک طرح است در بین تمام اعضای اتحاد شما؟ در میدان جنگ موفق شدن یک مساله است، سهمدادن و کسی را مطرحکردن در آن سیستم، یک مسالۀ دیگر است، چیزی که بسیار مهم است داشتن همچو یک طرح به دنیایی بیرون کار را هم آسان میسازد تا اینکه از کی حمایت کنند، چی باید بکنند و با کدام پروگرام.
آمرصاحب: میخواهم در این قسمت کمی تشریح کنم، احزاب مختلفی و قوتهای مختلفی در افغانستان وجود داشت که همه مسلح بودند، مثلآ حکمتیار بود، مولوی نبی بود، حاجی قدیر بود، اسماعیلخان بود، دوستم بود، تشیع بود و گروپهای مختلف دیگر، هریک افکار بهخصوص خود را داشت و با یکی از کشورها در تماس بود، با عقدههاییکه هرقوم از گذشتهها داشتند، در گذشته این یکی از مشکلات عمدۀ ما بود، اما امروز اوضاع تبدیل شده، فقط دو مرکز وجود دارد اینطرف ما و آنطرف طالب، این قضیه با قضیۀ سابق فرق میکند، درآن وقت مولوی محمد نبی یکی از از رهبران مذهبی، در رأس یکعده بود و افکار بهخصوص خود را داشت و گپ خود را میزد که ما با نظرات او موافق نبودیم و بههمین ترتیب دیگران، امروز یک تعداد حذف شدند و کنار رفتند و یکتعداد دیگر اینجا در یک مرکز جمع هستند، مرکزی که نمیخواهد باز به کسی مجال بدهد تا بهطرف تندرویها بروند، قوتهای نظامی در یکدست و تمام قضایا از یک دست رهبری میشود و این مرکز مصمم است که جلو تجاوز را بگیرد، صلح را بیاورد و یک حکومتی را بیاورد که به مردم افغانستان وهم به جهان قابل قبول باشد.
سووال اینجاست که آیا این مرکز توانمندی این کار را دارد؟ من میگویم که بلی دارد، امروز همه تشیع با ما در اینجا است، ازبیکها در اینجا است و اقوام دیگر در اینجا نماینده دارند، شخصیتهای عمدۀ پشتون در اینجا وجود دارد، افراد روشنی از قندهار داریم، از پکتیا داریم، از هلمند داریم، از جلالآباد داریم و از تمام مناطق پشتوننشین داریم.
Comments are closed.