ارگ عامل اصلی چالش های انتخـاباتی

گزارشگر:احمد عمران/ سه شنبه 27 سنبله 1397 - ۲۶ سنبله ۱۳۹۷

در حالی‌که مسوولان کمیسیون ولایتی بغلان اعلام کرده‌اند که به دلیل افزایش ناامنی‌ها در این ولایت برگزاری انتخابات ممکن است با چالش‌های جدی روبه‌رو شود و حتا احتمال این‌که اصلا در این ولایت انتخاباتی برگزار نشود وجود دارد. کمیسیون انتخابات احزاب سیاسی را به کارشکنی در روند انتخابات متهم می‌کند و مدعی است که برخورد این احزاب سبب می‌شود که انتخابات به تاخیر بیفتد. اخیرآ احزاب و سازمان‌های سیاسی کشور موفق شدند که در راستای تامین خواست‌های‌شان برای ایجاد فضای شفاف انتخاباتی دروازه‌های برخی از mandegar-3کمیسیون‌های ولایتی را ببندند. این همه وقایع درحالی اتفاق می‌افتد که فقط شب یک‌شنبه در ولایت فراه دست‌کم در یک حملۀ نیروهای دهشت‌افکن ۳۰تن از نظامیان کشور کشته و بیش از ۲۰تن دیگر لادرک استند. این تنها گزارش امنیتی از یک ولایت در غرب کشور است که به بیرون درز کرده و گزارش‌های ازاین‌دست ممکن در بیشتر ولایت‌های کشور وجود داشته باشد که هنوز بنا به مصلحت‌های امنیتی منتشر نشده‌اند. آیا این احزاب سیاسی‌اند که برای انتخابات می‌توانند چالش‌زا باشند، یا کسانی را که سران دولت برادر می‌خوانند و برای مرگ شان نوحه سرمی‌دهند؟ انتخابات افغانستان بدون کم‌ترین تردید با چالش‌های بزرگی روبه‌روست و حتا احتمال می‌رود که اصلا برگزار نشود ولی مقصر این وضعیت که ضربۀ مهلک برای دموکراسی نوپای افغانستان خواهد بود، سران حکومت و به‌ویژه ارگ استند و نه احزاب و سازمان‌های سیاسی که می‌خواهند امنیت و آسایش به خانه‌های شهروندان افغانستان دوباره برگردد. بسیاری از تحلیل‌گران باور دارند که اصلا آقای غنی به برگزاری انتخابات نمی‌اندیشد و آن‌را فقط وسیلۀ فشارهای سیاسی‌اش ساخته است. او می‌خواهد از این راه ناکامی‌های بی‌شمار حکومت‌داری‌اش را در نزدیک به پنج‌سال گذشته توجیه کند. هروقت آقای غنی به انتقادی رو‌به‌رو می‌شود، فورا واکنش منفی نشان داده، خود و یا سخن‌گویان‌اش دیگران و یا حکومت پیشین را مقصر وضعیت به‌وجود آمده معرفی می‌کنند. آقای غنی به گمان غالب مهار مدیریت سیاسی کشور را از دست داده و حالا برای این‌که بتواند این وضعیت آشفته را توجیه کند، به دنبال مقصر می‌گردد. افغانستان در طول بیش از شانزده‌سال به‌وجود‌آمدن حاکمیت جدید به اندازۀ سال‌های اخیر که حکومت به‌دست آقای غنی و تیم ناکارآمدش افتاده سرگردان و پریشان نبوده است. حداقل حکومت قبلی با همۀ مشکلات و کمی و کاستی‌هایش این‌قدر توانایی داشت که بتواند از عمیق‌شدن بحران کشور جلوگیری کند. اما امروز وضع چه‌گونه است؟ در عرصۀ اقتصاد، سیاست و حکومت‌داری عملا آقای غنی و تیم‌اش ناکام بوده‌اند. وعده‌های آقای غنی در دوران مبارزات انتخاباتی‌اش نه تنها عملی نشدند که بدتر از آن مشکلات تازه‌تر و جدی‌تری به‌وجود آمدند که حتا هستی کشور و نظام را نشانه رفته‌اند. فضای بی‌اعتمادی سیاسی و قومی در کشور چنان به یمن سیاست‌های تفرقه‌افکنانۀ ارگ عمیق شده  که حتا مردم عادی نیز کم کم اعتماد و باور شان را نسبت به ‌همدیگر از دست می‌دهند. وضع اقتصادی مردم آشفته است و حتا درصد افرادی که زیر خط فقر زنده‌گی می‌کنند چندین برابر بیشتر از آمار و ارقامی است که نهادهای مسوول و یا بین‌المللی ارائه می‌کنند. میلیون‌ها دالر همه روزه  از افغانستان به کشورهای منطقه قاچاق می‌شود، و ارزش پول رایج کشور چنان پایین آمده که فقط با دوران طالبان قابل مقایسه است. توجیهِ بی‌اعتبارشدن ارزش پول رایج کشور در برابر اسعار خارجی به فشارهای اقتصادی امریکا در برابر ایران بسیار سطحی‌نگرانه است، به گفتۀ مسوولان بانک مرکزی اسعار خارجی و به‌ویژه دالر از افغانستان به بیشتر کشورهای منطقه از راه‌های مختلف و غیرقانونی قاچاق می‌شود. جالب این‌جاست که اگر در این خصوص تحقیقات لازم صورت گیرد آن‌گاه مشخص خواهد شد که در برخی از این موارد عملا مقام‌های بلندپایه حکومتی دخیل هستند. آیا مسوول این وضعیت بازهم احزاب و سازمان‌های سیاسی‌اند یا حکومتی‌که نه برنامه دارد و نه هم اندیشه که راهی برای معضلات جاری کشور ارائه دهد. برخی از حواریون آقای غنی درحالی‌که باد در غبغب می‌اندازند می‌گویند که برنامه‌های او برای افغانستان برای بیشتر از دوصدسال آینده در نظر گرفته شده و به ادعای این افراد افغانستان در طول تاریخ خود زمام‌داری تا این حد مسوول، کارفهم، با درایت و برنامه‌محور نداشته است. اگر آقای غنی واقعآ چنین صفاتی می‌داشت ممکن بود که کشور تا این حد به سمت نابسامانی و بحران برود. حکومت عملا فلج شده و دیگر پاسخ‌گوی مراجعین خود نیست. در بسیاری موارد، که البته این موارد هم‌چنان زیاد و فراوان‌اند که در همه‌جا می‌توان نمونه‌های آن‌را یافت، مردم می‌هراسند که به نهادهای حکومتی سروکارشان بیفتد. فساد بیداد می‌کند، کم‌تر نهادی را می‌توان سراغ کرد که به‌آسانی و بدون گرفتن رشوه کار مراجعین را اجرا کند. رشوه‌گرفتن و فساد مالی اگر در حکومت آقای کرزی آغاز شد ولی در حکومت آقای غنی به یک فرهنگ دولتی تبدیل شده است. این فساد چنان ریشه‌دار و گسترده است که حتا دفتر بانوی نخست کشور نیز در امان نمانده است. با این وضع و حال چه‌گونه می‌توان از انتخابات سخن گفت و منتظر بود که آقای غنی و اطرافیانش تدارک برگزاری آن‌را دیده باشند؟ اکثر حرف‌ها و سخنانی‌که از سوی نهاد‌های انتخاباتی و یا ارگ گفته می‌شود هیچ بنیاد واقعی ندارند و فقط برای خالی‌نگذاشتن عریضه‌اند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.