گزارشگر:سه شنبه 3 میران 1397 - ۰۲ میزان ۱۳۹۷
با ١٧سال حضور جامعۀ جهانى بهویژه ایالات متحدۀ امریکا در افغانستان و حمایت بیدریغ بسیارى از کشورهـا، علیرغم موجودیت فساد، بیعدالتی، تعصب و زیادهخواهی یک گروه خاص، سرانجام پایان ناکام حکومت وحدت ملی همراه با موجی از بحرانهای فزاینده در کشور، حامیان خارجی را به مقصرنمودن همدیگر در تحمیل آقای اشرفغنى در راس نظام و روی دستگرفتن تصامیم جدید در این باره، واداشته است.
هرچند در طی ماههای اخیر رهبران حکومت وحدت ملی، بهشدت تلاش دارند تا با نمایش برنامههای پوپولیستى، وعدههـاى سر خرمن، وارونه جلوهدادن نفرت حامیان بینالمللی، از پایان فاجعهبار حکومت شان جلوگیرى نمایند و در صورت امکان حتی قدرت خود را بهگونهیی تمدید کنند، رویهم رفته بیرونیهـا اما، تصمیم خود را با نگاهى جدید به افغانستان و چهرههـاى متفاوت از ١٧سال گرفتهاند.
اینکه حامیان بینالمللی برای نجات افغانستان از بحران موجود، روی چه گزینهیی به توافق خواهند رسید، هنوز زود است و نمیشود قضاوت کرد، اما به یکبارهگی پُشتکردنِ جامعۀ جهانی در راس ایالات متحدۀ امریکا به حکومت وحدت ملی مخصوصآ آقای غنی و در اولویت قراردادن نشستهای مستقیم با طالبان بهمنظور صلح با این گروه مخالف دولت و حضور نیروهای خارجی آنهم بدون حضور و دخالت حکومت وحدت ملی و شورای عالی صلح و همچنان جدی گرفتن بحث موجودیت فساد در امر مصرف کمکهای بینالمللی به افغانستان از سوی نهاد سیگار/بازرس ویژۀ ایالات متحدۀ امریکا در امور بازسازی افغانستان، همه و همه میتواند نشانههای برجسته و مشخصی باشد که دوام این حکومت بهصورت قطعی از تحمل تمام حامیان بینالمللی آن خارج شده است و شکی هم نیست که بیش از این دوام حکومت ناکام وحدت ملی، حضور و حمایت هفدهسالۀ حامیان بینالمللی خاصتآ ایالات متحدۀ امریکا را با انتقادهای تُند جهانی مواجه بسازد، چنانچه ساخته است.
این رویگردانی یکبارهگی حامیان بینالمللی حکومت وحدت ملی بهویژه ایلات متحدۀ امریکا، اندام لرزان و متزلزل سران حکومت وحدت ملی به ویژه آقای غنی را لرزانتر و متزلزلتر ساخته است. به همین دلیل است که آقای غنی در دقایق پایانی کار حکومتاش، با روی دستگرفتن و اجرای برنامههای نمایشی چون توجه به ولایتهای شمالی کشور، پذیرفتن خواست احزاب مبنی بر بایومتریک پروسۀ انتخابات و دههای برنامۀ نمادین و عوامفریبانۀ دیگر؛ مثل توجه به غرب کابل، بهاصطلاح میخواهد به حامیان از دسترفتۀ بینالمللیاش که او را با وجود تمام تقلبات انتخاباتی به کرسی ریاستجمهوری نشاندند، تکهشیرینی نماید.
آنگونه که حامیان بینالمللی بهخصوص ایالات متحدۀ امریکا سیاستهای نادرست حکومت وحدت ملی را به باد انتقاد گرفتهاند و در موارد متعدد آن واکنشهای تند نشان میدهند، به نظر میرسد هیچ تلاشی نمیتواند حضور و بقای آقای غنی را در جایگاه فرد اول مملکت تضمین کند؛ یعنی کار از کار گذشته است و آقای غنی با سیاستهای ناقص و عملکردهای نادرست و خودمحورانهاش، خود در پای برگۀ زوالش امضا نموده است. از این رو، حالا فرصت آن است که حامین بینالمللی افغانستان این بار با تجربه از گذشته فقط و فقط از مسیری حمایت کنند که در آن هم سلامت افغانستان و هم سلامت دمکراسی و انتخابات مورد نظر باشد. در گذشته نگاه جهان به افغانستان، بیشتر پروژهیی بودهاست و افراد هم به همین معیار مورد توجه شان بودند؛ اما حالا پس از این همه مدت و درکی که از افغانستان به وجود آمده است، فرصت آن است که حمایت از دمکراسی برای انتقال قدرت و تمرکز به برگزاری انتخاباتهای شفاف بیاید و جای نگاه فردمحورانۀ پروژهیی را در سیاست افغانستان بگیرد. در چنین صورتی، غنی نمیتواند که بار دیگر فکری برای یک تقلبی دیگر داشته باشد.
Comments are closed.