گزارشگر:حامد علمی - ۲۴ جدی ۱۳۹۱
بخش دوم
امیر عبدالرحمن در مورد تدویر لویهجرگهیی که اعضای آن، متن عهدنامۀ دیورند را تأیید کردند، مینویسد:
«در تاریخ سیزدهم ماه نوامبر، در عمارت سلامخانه دربار عمومی تشکیل یافته، تمام صاحبمنصبهای کشوری و نظامی کابل و روسای طوایف مختلف و نیز دو نفر پسرهای بزرگم، حضور داشتند. در حضور اهل مجلس، به جهت من بابالمقدمه نطقی نمودم و تمام قراردادهایی را که داده شده بود، به جهت اطلاع ملت و اهل مملکت خود و کسانی که حاضر بودند، اجمالاً بیان کردم. خداوند را حمد نمودم که روابط دوستانه را که بین این دو دولت حاصل بود، محکم و آنها را بیشتر از پیشتر با همدیگر موافقت عطا فرمود. و نیز از «سر مارتیمور دوراند» و اجزای سفارت، اظهار امتنان نمودم که گفتوگوها را از روی عاقلی قطعوفصل نمودند.
بعد از آن «سرمارتیمور دوراند»، نطق مختصری نموده، در آخر اظهار داشت که تلگرافی از فرمانفرمای هندوستان به من رسید. از قراردادهایی که تازه داده شده است و از موافقتهای دوستانۀ ما خیلی اظهار شعف و رضایت نمودهاند، و نیز اظهار داشتهاند که «لردکمیرلی» در مجلس پارلمان اظهار رضایت نموده است. به تمام وکلا و مأمورین دولت من که حاضر بودند، سوادی از خطابۀ نمایندههای ملت افغانستان ‹لویه جرگه› که تماماً آن را مهر نموده بودند، داده شد و در خطابۀ مذکور نمایندههای مزبور اظهار رضایت نموده، قراردادها و اتفاقنامهها را قبول نموده، از دوستی بین دولت انگلیس و افغانستان، خیلی اظهار شعف و مسرت نموده بودند.» (۳)
معاهدۀ دوم دیورند
مابین جناب امیر عبدالرحمنخان، جی.سی.اس.آی امیر افغانستان حدود متعلقۀ آن در یک طرف، سر هنری مارتیمور دیورند کی.سی.آی.ای.اس.ای فارن سکرتری دولت عالیۀ هند و نایب و وکیل از جانب دولت عالیه طرف دیگر. بهیه برتانیه به جانب امیر صاحب اظهار داشتهاند که دولت روس اصرار میکنند از برای ایفای کامل عهدنامۀ ۱۸۷۳ مابین روس انگلند که به واسطۀ آن قرار دارد، انفصال یافته بود که رود اکسس یعنی دریای آمو از لیک ویکتوریه (مشهوربه سرکول) طرف مشرق تا ملحقگاه رود کوکچه بارود اکسس باید سرحد شمالی افغانستان باشد و چنانکه دولت بهیه برطانیه (برتانیه) تصور نمایند که بر خودشان واجب است که عمل موافق شرایط این عهدنامه نمایند، هر گاه دولت روس نیز به قرار شرایط، مزکور عمل کنند، لهذا جناب امیر عبدالرحمن خان ،جی،سی،اس،ای، امیر افغانستان و متعلقۀ آن از برای اظهار دوستی خود با دولت بهیه برطانیه (برتانیه) و نیز جهت ظاهر ساختن آمادهگی خود برای قبول کردن صلاح و مصلحت دولت بهیه در اموراتی که داخل تعلقات خود با دولتهای خارجه دارند، به وسیلۀ این نوشته قبول مینمایند. و راضی میباشند که ممدوح تمام علاقهجاتی که طرف شمالی این حصه رود اکسس که در قبضۀ خود دارند، تخلیه نمایند. بر این فهمیدهگی و دانستهگی صریح که تمام علاقهجات طرف جنوب این حصه رود اکسس میباشند و الان در قبضه و تصرف جناب ممدوح نیستند، جناب محتشم الیه را در عوض داده و تسلیم نموده شوند. و سر هنری مارتیمور دیورند کی.سی.ای.سی.اس.ای فارن سکرتری دولت عالیه هند به واسطۀ این نوشته از جانب دولت بهیه برتانیه اقرار و اعتراف مینمایند که تحویل و تسلیم نمودن علاقهجات واقع طرف جنوب رود اکسس به جانب امیر صاحب یک شرط واجب اصلی این تدبیر و معامله میباشد و متعهد میشوید که بندوبستهای همراه دولت روس جهت تحویل و تسلیم نموده علاقهجات مذکور شمالی و جنوبی دریای آمو یه (اکسس) کرده خواهد شد. فقط المرقوم ۱۲ ماه نوامبر ۱۸۹۲ عیسوی مطابق ۲ جمادی الاول ۱۳۱۱ هجری (۴)
امیر امانالله خان و عهدنامۀ دیورند
امیر امانالله پس از بهدست گرفتن قدرت، در اولین نطق خویش در ۱۳ اپریل سال ۱۹۱۹، استقلال افغانستان را اعلان کرد. لودویک آدمک، متن ارایه شده توسط امانالله خان در این مورد را در کتاب خود به شرح ذیل قید کرده است:
«من خود و کشور خود را از لحاظ جمیع امور داخلی و خارجی به صورت کلی آزاد، مستقل و غیروابسته اعلان میدارم. کشور من بعد از این از نعمت آزادی چنان برخوردار خواهد بود که سایر کشورها و قومهای جهان از آن مستفید میباشند. به هیچ قدرت خارجی اجازه داده نخواهد شد تا یک سر مو به حقوق و امور داخلی و سیاست خارجی افغانستان مداخله کند و اگر کسانی زمانی چنان تجاوز نماید، من حاضرم تا با این شمشیر گردنش را قطع کنم.»
بعد از آن روی خود را به طرف نمایندۀ بریتانیا گشتانده گفت:
«ای سفیر آنچه من گفتم، شما فهمیدید؟»
نمایندۀ بریتانیا جواب داد: «بلی فهمیدم.» (۵)
از آن به بعد، امیر جدید افغانستان، طی نامۀ مورخ ۳ مارچ ۱۹۱۹ عنوانی وایسرای هند، موضوع کشته شدن پدرش حبیبالله خان، استعفای سردار نصرالله خان از قدرت به نفع وی و جانشینی خود را به جای پدر به آن اطلاع داد و ضمناً موضوع به رسمیت شناخته شدن استقلال افغانستان از جانب انگلستان و انعقاد عهدنامههای جدید میان طرفین را برای او پیشنهاد کرد. وایسرا در پاسخ به نامۀ امانالله خان، مکتوبی را تهیه و به تاریخ ۱۵ اپریل ۱۹۱۹ عنوانی وی ارسال داشت. در این مکتوب، او از به شهادت رسیدن امیر حبیبالله خان اظهار تأثر کرد و پیرامون انعقاد عهدنامههای جدید و مسالۀ به رسمیت شناختن استقلال افغانستان تماس نگرفت. بنابراین، امانالله خان پس از توسل به یک سلسله مانورهای سیاسی، ارتش خویش را آمادۀ تعرض بر متصرفات انگلیس ساخت. او پلان حربیاش را طوری ترتیب داد که به اساس آن، قوتهای آماده شدۀ مذکور از استقامتهای خیبر، خوست و قندهار به فرماندهی صالحمحمد خان، محمد نادر خان و سردار عبدالقدوس خان پیشروی کردند. این تحرکات نظامی امانالله خان، زمینۀ آغاز جنگ سوم افغان و انگلیس را فراهم آورد. درگیری مذکور جانب انگلیسی مسأله را حاضر به مذاکره با طرف افغانی ساخت. در نتیجه، سردار عبدالرحمنخان به نمایندهگی از دولت افغانستان و حافظ سیفالله خان به نمایندهگی از وایسرای هند، طی نشستی که در شهر جلال آباد انجام دادند، مقدمات مذاکره صلح میان طرفین را تهیه دیدند. گذشته از این، امانالله خان به تاریخ ۲۴ ماه می سال ۱۹۱۹ نامهیی را عنوانی وایسرا گسیل داشت. متن نامۀ مذکور حاوی نیت نیک شاه جدید جهت حفظ دوستی با حکومت هند بریتانوی و رابطه دادن اشتعال جنگ به سوءتفاهم و تخطی قوای انگلیس بود. لارد چلمسفورد وایسرای هند بعد از دریافت نامۀ مذکور، به تاریخ دوم ماه جون همین سال تحت شرایط ذیل متارکه را پذیرفت:
اول: عقب رفتن قوای افغانستان به قدر بیست میل از خط سرحد و باقی ماندن نیروی بریتانیه در مواضع آن.
دوم: اجازۀ پرواز اکتشافی جهت طیارات انگلیسی در بالای خاک افغانستان و عدم مقابله با آن.
سوم: اعادۀ سالمانۀ عملۀ چنین طیارات در صورت سقوط ایشان در خاک افغانستان.
چهارم: اداره نمودن حرکات قبایلیان در هر دو طرف خط سرحد و اخطار دادن به ایشان، که در صورت اقدام علیه انگلیس، از امداد افغانستان محروم خواهند بود.
پنجم: آغاز مذاکرات صلح در راولپندی بین نمایندهگان دو کشور. (۶)
Comments are closed.