احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ چهار شنبه 11 میزان 1397 - ۱۰ میزان ۱۳۹۷
اشرفغنی رییس حکومتِ وحدت ملی میگوید که در عرصۀ تأمین صلح نیاز به اجازۀ کسی ندارد، چون در این مورد اجماع جهانی، منطقهیی و ملی وجود دارد و افغانستان با تلاشهایی که آغاز کرده، میتواند به این هدف نایل شود. آقای غنی همچنین میگوید که پاکستان جنگِ طولانی علیه افغانستان را پایان دهد و این کشور را به عنوان کشورِ مستقل و باثبات به رسمیت بشناسد. به گفتۀ آقای غنی، افغانستان بدون مسیرِ پاکستان میتواند به هند برسد، اما پاکستان بدون افغانستان نمیتواند به آسیای میانه دست پیدا کند.
این سخنانِ شعارگونه در شانزده سال اخیر از زبانِ بسیاری از سیاستگرانِ کشور بیرون شده، اما هرگز نتوانسته که جامۀ عمل بپوشد. چرا؟!… چون سیاستگرانِ کشورِ ما و بهویژه زمامدارانِ ارگ گاهی چنان آرمانگرا میشوند که از واقعیتهای عینیِ کشور به دور میمانند و گاه چنان دچار توهم میگردند که جایگاه خود را در مناسباتِ منطقهیی و جهانی به فراموشی میسپارند. این افراد توهمزده و خودفریبگر، حداقل اینقدر نمیدانند که شعارهای آنها حتا در جمعهای کوچک در داخلِ کشور دیگر شنونده ندارد.
وقتی آقای غنی میگوید که در عرصۀ تامین صلح به اجازۀ کسـی نیاز ندارد، این سخن با چه پشتوانهیی مطرح میگردد؟ آیا او و زمامدارانِ پیش از او بارها در اینباره از کشورهای مختلف اجازه نگرفتهاند؟ این درست است که مردم افغانستان از جنگِ فعلی به ستوه آمده اند، اما در مورد زمامدارانِ کشور چنین ادعایی صدق نمیکند. بسیاری از سیاستگرانِ کشور به یُمن جنگ و نابسامانیهای فعلی بر چوکی قدرت تکیه زده اند. اگر جنگ فعلی نمیبود، بدون شک بسیاری از افرادِ فعلی که در کرسیهای کلیدی کشور جا خوش کرده اند و حتا توانایی خواندنِ یک متن را روی کاغذ ندارند، در این موقعیتها قرار نمیگرفتند.
جنگ اگر برای اکثریت مردم افغانستان مصیبت و بدبختی به ارمغان آورده، ولی یک اقلیتِ کوچک را بر تقدیر آنها چیره ساخته است. از این ناحیه است که میگوییم جنگ فعلی آنگونه که گفته میشود، تنها ریشههای بیـرونی ندارد. بخشی از معضل جنگ و صلح به داخلِ افغانستان برمیگردد، به این اقلیت که همچنان میخواهند نابسامانی و رویارویی در کشور ادامه پیدا کند.
آقای غنی از روزی که زمامِ امور را در دست گرفته، چه کار مثمری در زمینۀ صلح انجام داده است؟… بزرگترین دستاورد حکومت او، آوردن گلبدین حکمتیار رهبرِ یکی از شاخههای حزب اسلامی به شهر کابل است که به باور بسیاری از نهادهای بینالمللی و از جمله بازرس ویژۀ امریکا در امور بازسازی افغانستان، پیوستن حکمتیار به روند صلح هیچ گرهی از کارِ فروبستۀ حکومت باز نکرده است.
آقای حکمتیار با آمدنِ خود نه تنها باعث فروکش کردنِ آتش جنگ در کشور نشد، که هر روز ابعاد جنگ وسیعتر و گستردهتر نیز شده است. تلاشهای آقای غنی در کشاندن طالبان به میز مذاکره ناکام مانده و حتا مداخلۀ امریکاییها هم در این زمینه موثر واقع نشده است. پاکستان متأسفانه به گونهیی وضعیت را مدیریت میکند که دومین مغز متفکر جهان نیز توانِ رویارویی با آن را ندارد. در چنین حال و هوایی، سر دادن شعار چه منفعتی به حال کشور خواهد داشت؟
روزی که مردم از آقای غنی خواستند که سیاستِ معقول هم در برابر طالبان و هم در برابر حامیانِ منطقهییِ آن داشته باشد، او به صورتِ یکجانبه به همان تیوریها مراجعه کرد که دیگر نخنما شده اند. او نه موفق شد که از پاکستان دوستی برای افغانستان بسازد و نه هم توانسـت که طالبان را از جنگ و خونریزی بازدارد. سیاستِ تهدید به هیچ صورت در جهان فعلی کارآیی ندارد. باید منطقی اندیشید و در چهارچوب تعاملات سیاسی بینالمللی رفتار کرد.
افغانستان سالها پیش میتوانست که هم مشکلِ خود را با پاکستان حل کند و هم گروههای جنگطلب و تروریست را مضمحل سازد. اما بازیگران عرصۀ سیاستِ افغانستان توانایی چنین مانورهایی را نداشتند. آنها از دریچههای کوچکِ فکریشان میخواستند که خود را قهرمانان صلح افغانستان بتراشند. قهرمانسازی در عرصۀ صلح، به تدبیر و مدیریت نیاز دارد که متأسفانه هیچ یک از زمامداران فعلی چنین ویژهگیهایی را ندارند.
جنگ افغانستان وارد بنبست خطرناکی شده است که اگر نتوان برای آن راهحل مناسب و منطقی جستوجو کرد، این احتمال وجود دارد که دستاوردهای شانزده سال اخیر برباد رود. سالها پیش که در همین روزنامه مطالبی با محتوای فعلی نشر میکردم، دولتمردانِ آن زمان چنین نقدهایی را برنمیتافتند و آنها را مغرضانه و از سرِ کینهتوزی تعبیر میکردند. آنها میگفتند به هیچ صورت دستاوردهای افغانستان را معامله نخواهند کرد. ولی دیده شد که خود آن زمامداران و بعد کسانی که به دنبال آنها زمام امور را در دست گرفتند، چگونه به معامله کردنِ دستاوردهای نظام جدید پرداختند.
همین حالا آن بخشی از آزادیها و حقوقی که در سالهای نخست برای شهروندان کشور میسر شده بود، از آنها گرفته شده است. آقای غنی برای اینکه طالبان را راضی به صـلح سازد، اعلام کرد که حاضر است بدون قید و شرط با سرانِ این گروه صحبت کند و اگر لازم باشد، به اصلاحات و تعدیلهایی در قوانین کشور و از جمله قانون اساسی دست بزند. آیا چنین حرکتهایی را باید صلحخواهانه تعبیر کرد؟
اگر حکومت از دستاوردهای شانزده ساله بگذرد و طالبان را به رسمیت بشناسد و آنها را بخشی از قدرت سیاسی و نظام موجود بسازد، بدون شک جنگ پایان خواهد یافت؛ اما «مـا» به صلحی ذلتبار و بدون دستاورد خواهیم رسید!
Comments are closed.