گزارشگر:احمـد عمران/ یک شنبه 29 میزان 1397 - ۲۸ میزان ۱۳۹۷
در آستانۀ انتخابات مجلس نمایندهگان، افغانستان شاهد رویدادهایی بود که توجهِ اکثریتِ مردم را به خود معطوف داشت. نخستین رویدادِ تلخ پیش از برگزاری انتخابات، حمله به جانِ جبار قهرمان یکی از معروفترین چهرههای نظامی و نامزد انتخابات در هلمند بود و دومین رویداد، حمله به مقامهای قندهار بود که در نتیجۀ آن، جنرال رازق، فرمانده پولیس قندهار و از چهرههای معروفِ ضد طالبانی و رییس امنیتِ این شهر جان باختند. در این حادثه، والی قندهار زخمی شده است؛ اما از میان این افراد، شهادت جنرال رازق بیش از همه در فضای رسانهیی و مجازیِ کشور نگاهها را به خود جلب کرده است. بسیاریها در مورد او نوشتند و از او به نیکی و شایستهگی یاد کردند. تحلیل های متفاوتی نیز در این مورد ارایه شده که برخی میتواند محلِ بحث داشته باشد و برخی دیگر هم قابل تأمل و درنگ میباشد.
حملۀ مرگبارِ قندهار پرسشهای زیادی را دامن زده است؛ زیرا این حمله به دنبال نشستی انجام شد که میان جنرال میلر فرمانده نیروهای ناتو با این مقامها صورت گرفت. سوالهای اساسی نیز در میان بسیاری از تحلیلگران به همین موضوع اختصاص یافته که چرا یک پولیسِ نفوذی آنگونه که از سوی مقامهای امنیتی کشور و طالبان اعلام گردیده، این افراد را مورد هدف قرار داده، درحالیکه طالبان همواره اعلام کردهاند که جنگِ این گروه با خارجیها و بهویژه امریکاییها است؟ پرسشِ دیگر این است که این پولیسِ نفوذی چگونه در چنین محلی حضور داشته، درحالیکه در گذشته امریکاییها بهدلیلِ عدم اعتماد به نیروهای افغانستان، از حضور آنها در اطرافِ خود جلوگیری میکردند؟ سوال دیگری که مطرح شده این است که چرا خلافِ آنچه که ادعا میشود، موضوع بحثِ جنرال میلر با مقامات به انتخابات ربط نداشته و به مسایلِ مرزی مربوط بوده است؟
سوالهایی از این دست زیاد میتوانند وجود داشته باشند و تا یافتن صحتوسقمِ مسایل نباید بیحوصلهگی کرد. در گذشته قتلهایی از این دست، هرگز چنان بررسی نشدهاند که بتواند قناعتبخش تمام شود. جنرال رازق متأسفانه نخستین فرد از این نوع نیست و با توجه به وضعیتِ شکننده و پُرچالش کشور، آخرین هم نخواهد بود. هر زمانی که مشکلی از این نوع بهوجود آمده، ارگ “کمیسیون بررسی” بهوجود آورده و بدون آنکه نتایج بررسیهایِ چنین کمیسیونهایی مشخص شده باشد، پرونده در درازنایِ سـالها مدفون شده است. ولی پرسشِ مهم این است که قتل فرمانده رازق چرا واکنشهای زیادی را برانگیخته است؟
او در زمانی به یک چهرۀ ضد طالبانی و پاکستانی تبدیل شد که زمامداران کشور، در تلاش نزدیک شدن به این گروه به بهانۀ گفتوگوهای صلح بودند. فرمانده رازق به یکبارهگی از ولایتی برضد طالبان قیام کرد و سر برآورد که مقرِ اصلیِ طالبان در زمان سلطۀ این گروه شناخته میشد. در آن زمان که همولایتیاش حامد کرزی رییسجمهوری پیشینِ کشور طالبان را “برادر” خطاب کرد، جنرال رازق گفت که هیچ برادری به نامِ طالب ندارد. او همچنین نگاه تند و بسیار انتقادی به پاکستان داشت. به همین دلیل، برخی تحلیلگران به این باورند که حملۀ قندهار کارِ استخباراتِ پاکستان بوده است.
البته جنرال رازق از حملاتِ زیادی جان به سلامت برده بود و در مهمترین حمله که دو سال پیش در ساختمان ولایت انجام شد و در نتیجۀ آن شماری از شهروندان امارات متحد عربی کشته و مجروح شدند، آسیبی به او نرسید.
سه ویژهگی اصلیِ جنرال رازق، او را در میان مردمِ کشور چنین برجسته ساخته است:
۱ـ نگاه ضد پاکستانی و ضد طالبانی؛
۲ـ نزدیکی به گروهها و جناحهای مختلفِ سیاسی کشور و از جمله مقاومتگران سابق؛
۳ـ شجاعت بیاندازه.
فراموش نباید کرد که علیه جنرال رازق اتهامهای زیادی نیز وجود داشت. برخی بررسیهای نهادهای حقوق بشریِ جهان، او را به جنایاتِ ضد بشری متهم میکردند و حتا گزارشهایی نیز علیه او منتشر شده است. برخیها نیز ثروتِ زیادِ او را از جمله نقاط ضعفِ او میدانستند. اما او با وجود این اتهامها، بسیار ساده میزیست و تلاش میکرد که در میان مردم باشد.
در همین حال، او پس از بهوجود آمدنِ حکومت وحدت ملی، از منتقدانِ ارگ به شمار میرفت و خلاف موقعیت اداری خود، با سیاستمردانی نزدیک بود که به مخالفانِ ارگ شهره بودند. در ضمن گفته میشود که نشستِ بزرگِ قندهار نیز که چند ماهِ قبل در این شهر برگزار شد، از حمایت مادی و معنویِ جنرال رازق برخوردار بوده است.
با همۀ حرفهای له و علیهِ جنرال رازق باید گفت که موجودیتِ او در ولایت قندهار و دیگر بخشهای کشور، از اهمیت بالایی برخودار بود. تأثیر او بر وضعیتِ امنیتیِ قندهار تنها محدود نمیشد، بل ولایتهای دیگر جنوبِ کشور را هم در بر میگرفت. او برای بسیاری از افراد ضد طالبانی به عنوان یک الگو شمرده میشد. جنرالها و فرماندهانِ زیادی در کشور تلاش میکردند که همچون او باشند؛ اما او در این میان، فردی خاص باقی ماند.
جنرال رازق با آن جثۀ میانه، لباس ساده، کلاهِ وطنی و سرِ ناترس تا سالهای زیادی در ذهنها خواهد ماند و چه بسا که در نوشتههای تاریخی از او و تلاشهایش به نیکی یادآوری شود. اما موضوع اصلی اینجاست که باید روی عواملِ چنین حادثهیی بیشتر تمرکز کرد. نباید گذاشت که چنین پروندههایی در خاموشی باقی بمانند. مردم باید بدانند که کیها در عقبِ این حادثه و حادثههای مشابهِ آن قرار داشـتند.
ارگ بیشترین مسوولیت را در اینباره دارد. با فرستادن هیأت و انجام چند کارِ نمادین نمیتوان جلوِ چنین حملاتی را گرفت و یا آنها را متوقف کرد. نبود جنرال رازق برای امنیتِ کشور یک ضایعه باقی خواهد ماند و بسیاریها از حالا نگران اند که پس از او دوباره قندهار و شهرهای جنوبیِ کشور به مراکز طالبان و گروههای ضد مردمی تبدیل شوند.
Comments are closed.