گزارشگر:چهار شنبه 2 عقرب 1397 - ۰۱ عقرب ۱۳۹۷
سخن گفتن از حقیقتی که بهصورتِ عریان رونما شده و همه آن را به چشمِ سر دیدهاند، اتلافِ وقت است؛ به همین طریق، نوشتن از اینکه انتخاباتِ ۲۸ ـ ۲۹ میزان با تقلب و رسوایی همراه بوده، اتلافِ وقت است مگر اینکه بخواهیم ریشههایِ این رسوایی و فضاحت را نشاندهی کرده و تبعاتِ آن را پیشبینی کنیم.
در انتخاباتی که گذشت، بهرغمِ همۀ ادعاهای کمیسیون انتخابات و حکومتِ موجود مبنی بر اینکه «دیر آید درست آید»، حوادث و اتفاقاتِ تقلبباری رُخ داد که به اصطلاحِ عام، رویِ همۀ انتخاباتهای گوسفندیِ گذشته را سفید کرد. در این انتخابات نمیتوان گفت که فقط کسانی به فرمانِ کسانی، ماهرانه کوشیدند که گوسفندها/صندوقها را چاق کنند، بلکه باید گفت که کمیسیونِ انتخابات گوسفندها را در چراگاهِ انتخابات رها ساخت تا بعضی از آنها از گرسنهگی بمیرند و برخی دیگر از سیریِ مفرط گاومیش گردند.
این ادبیاتِ کنایهآمیز، هم برای مردم و هم برای حکومت و کمیسیون بهراحتی قابل درک است؛ چرا که نظر به اتفاقاتی که رخ داد، ثابت شد که خرید و فروش آرا، محترمانهترین کار در این انتخابات بوده است.
جایِ دور نباید رفت، در همین پایتخت که میباید الگوی سایر شهرها و ولایات در مدنیت و دموکراسی باشد، انتخاباتِ مجلسِ نمایندهگان با ساعتها تأخیر و هزاران نقصِ فنی و تخنیکی برگزار شد و بدتر از آن اینکه: انتخابات به روزِ دوم کشیده شد و در شبِ میانِ این دو روز، هیچ تضمینی به میـان نیامد که ایمنبودنِ صندوقها را اطمینان دهد.
در نواحی کابل و سایتهای رایدهی، هرکدام به قِسمی انتخابات برگزار شد؛ در برخی جاها ظاهراً تکنالوژی بایومتریک وجود داشت، در برخی دیگر جوهرِ انگشت و در برخی نیز هیچکدام از این دو نوع ابزار محلی از اعراب نداشت. در برخی مکانها، فهرستِ ثبتنامکنندهگان موجود نبود و در برخی دیگر اگر فهرستی وجود داشت، نادرست بود. در برخی از نواحی، مواد انتخاباتی دیر رسید و وقتی هم که رسید، معلوم شد که متعلق به شهر و ولایتی دیگر است. در برخی از مراکز، به ناظرین اجازۀ نظارت داده نشد و در برخی مناطق که آنها اجازۀ حضور یافتند، شمارش آرا در غیابشان صورت گرفت.
از روی وضعیتِ کابل میتوان وضعِ سایر ولایات و ولسوالیهایِ دوردست را قیاس گرفت؛ بهویژه در مناطقی که هراس از طالبان و داعشیان و زورمندانِ محلی پُررنگتر است. مسلماً در آن مناطق صندوقها به بسیار راحتی پُر و خالی میگردند، آرای جعلی با آرایِ حقیقی تعویض میگردند، برخیها چندینمرتبه رای میدهند، به اطفالِ زیر سن نیز اجازۀ رایدهی داده میشود و بهجای زنان مردانشان رای میدهند… .
اینها همه اما چیزهایی نیستند که اتفاقی باشند و صرفاً فرهنگِ جامعه را نمایندهگی کند. وقتی به تجاربِ انتخاباتِ گذشته، نقش و ارادۀ حکومت در آنها و میـلیونها دالر و سالها و ماهها زمانی که صرفِ برگزاری انتخابات شد، نظر بیندازیم؛ خواهیم دید که حکومت از طریق کمیسیون انتخابات، آرزو و نیتِ بدنامیِ انتخابات و به ظهور رسیدنِ بیش از پیشِ مشکلات و تقلباتِ انتخاباتی را داشته است؛ زیرا اگر غیر از این میبود، هر انتخاباتی بهرغم همۀ چالشها، میبایست به گونۀ نسبی بهتر از گذشته برگزار میشد. حال آنکه انتخابات در افغانستان از هر لحاظ وارد سیرِ نزولی و فضیحتبار شده است.
مسلماً نتایجِ چنین انتخاباتی، بحرانی را رقم خواهد زد که حکومت و بهویژه شخصِ آقای غنی رؤیایش را در سر پرورانده است: بُنبست انتخابات؛ بُنبستی که در آن هیچ نامزدی باختِ خود را نمیپذیرد و با اعتراضاتِ مستمر، زمینۀ اعلامِ حالتِ خاص و اضطرار را مساعد میسازد؛ حالتی که انتخابات ریاستجمهوری و دستکم زمانِ برگزاریِ آن را میتواند متأثر سازد.
متأسفانه حکومت در تداومِ فرهنگِ انحصارِ قدرت و سیاستِ بقا به هر قیمتی، با انتخابات و تحویلِ قدرت به شیوۀ مُدرن و مسالمتآمیز دشمنی میورزد و این دشمنی در داستانِ انتخاباتِ ۲۸ـ ۲۹ میزان آفتابی شده است.
Comments are closed.