احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





صـلح و دمـوکراسـیِ بدتـر از جنـگ

گزارشگر:روح‌الله بهزاد/ شنبه 19 عقرب 1397 - ۱۸ عقرب ۱۳۹۷

بحث گفت‌وگوهای امریکا و روسیه با طالبان و رقابت‌هایی که میانِ این دو ابرقدرت در افغانستان نضج گرفته و هر روز جدی‌تر می‌شود، ذهن و روانِ مردم را متأثر ساخته است. اگرچه مردم سخت تشنۀ صلح و آرامش‌اند، اما از حرکت‌‎ها و ابتکاراتِ به‌اصطلاح صلح‌خواهانه‌یی می‌هراسند که اوضاعی بدتر از اکنـون را نوید می‌‌دهد. مردم می‌خواهند که صلح به ثمر برسد اما نباید این صـلح در عوضِ بازگشت به گذشته‌ یا آیندۀ وحشتناکی باشد که حتا نمی‌خواهند آن را در خواب ببینند.
mandegarهراسِ مردم این است که پروژه‌های خطرناکی زیر نامِ «صلح» در کشور تطبیق شوند که مجالِ زنده‌گیِ آزاد و باغرور را از آنان بگیرند. اکنون این فهم غالب شده است که امریکایی‌ها می‌خواهند روی موضوعِ افغانستان با پاکستان به توافقاتِ سریع و مهمی برسند. نگرانی امریکا فقط یک جمله است و آن این‌که: «افغانستان بار دیگر به پایگاهی برای حمله به منافعِ آن‌ها تبدیل نشود». در رقابت با امریکا، روسیه نیز می‌خواهد برنامۀ صلح در افغانستان را به ‌نحوی مدیریت کند که در آن فضای حیاتیِ روسیه و دغدغه‌های امنیتی‌اش لحاظ گردد. در عین حال، در حکومتِ افغانستان نیز هستند مقاماتی که برنامۀ صلح را ابزاری خوب برای مهندسیِ قدرت در کشور و مستحکم ساختنِ برخی‌ها در ساختارهای دولتی و بیرون ساختنِ برخی دیگر از آن می‌دانند. همان افراد و جریان‌هایی که برای آن‌ها دموکراسی، وحدت ملی و متعاقباً صلحِ ملی به معنای راستینِ کلمه جُز دردسری بیش نیست. آن‌ها تطبیقِ دموکراسیِ راستین و انتخاباتِ شفاف را به‌دلیل گردش قدرت و خارج شدنِ آن از دستِ یک گروه خاص برنمی‌تابند و وحدتِ ملی را جادۀ یک‌طرفه‌یی می‌دانند که در آن، برادرانِ کوچک می‌باید جفای برادرانِ بزرگ را به جان بخرند. این دغدغه و طرز تلقی، بیش از همه تکنوکرات‌هایِ بازگشته از غرب را بی‌قرار کرده است؛ به‌ویژه آن‌جا که قدرت را به یک مسالۀ ناموسی تبدیل می‌کنند که برای حفظ آن، می‌توان هر سیاهی را سفید و هر سفیدی را سیاه ساخت.
اما از سوی دیگر، وجود مظاهر و نمادهای دموکراسی در افغانستان برای امریکا دست‌کم از منظرِ تبلیغاتی مهم به نظر می‌رسد. از این‌رو این تکنوکرات‌هایِ بازگشته از غرب که از نزدیکیِ بیشتری به دستگاه قدرت در امریکا برخوردارند، لابی‌گری‌هایی را آغاز کرده‌اند بر این مبنا که شرایط افغانستان با انتخابات و دموکراسی همخوانی ندارد و استقرار یک رژیمِ مقتدر بیش از هر چیزی می‌تواند اوضاعِ کشور را در مطابقت با برنامه‌های غرب تحت کنترل درآورد. شاید امریکایی‌ها برنامۀ صلح را اولاً در جهت تحققِ برنامه‌های راهبردی‌شان در منطقه می‌خواهند به پیش ببرند و ثانیاً در این صلح علاقه دارند ظواهرِ دموکراسی را لحاظ کنند. اما مسلماً تکنوکرات‌هایِ افغان برنامۀ صلح را می‌کوشند به سودِ تبدیل دموکراسی به دیکتاتوری مصادره و مدیریت کنند. آن‌ها از لابه‌لای رقابتِ کشورهایِ منطقه و فرامنطقه پیرامون صلح افغانستان، پایانِ دموکراسی و ورود به دورِ تازه‌یی از اقتدارگریِ قوم‌باور را می‌جویند.
خطر این است که اگر این لابی‌گری‌ها، روایت‌های کاذب و کوشش‌هایِ صلح‌خواهانۀ معطوف به انحصار قدرت و غلبۀ قومی در دستگاه‌هایِ تصمیم‌گیرندۀ امریکا اثر کند، یک عقب‌گردِ بزرگ در دموکراسی و صلحِ افغانستان رونما شود و مردم افغانستان قربانی آرزوهایِ انحصارطلبانۀ یک جریان‌ِ کوچکِ داخلی و حلقه‌های بزرگِ استخباراتیِ بیرونی‌یی ‌شوند که می‌خواهند چهرۀ دیگری از افغانستان ترسیم کنند؛ چهره‌یی که بتوان در پوشش آن صدای آزادی و عدالت‌خواهی را خفه کرد و کسانی را بر سرنوشتِ افغانستان حاکم ساخت که به‌ساده‌گی می‌توانند سرباز منافعِ بیرونی‌ها و مجری استراتژی‌هایِ بیگانه‌ شوند.
به نظر می‌رسد که اقداماتِ ترامپ به سمتِ آن است که بر سرِ مسایلِ افغانستان با پاکستان به توافق برسد و سپس افغانستان در بدلِ این ضمانت که به پایگاهی برای حمله به منافع امریکا تبدیل نخواهد شد، دو دسته به پاکستانی‌ها تحویل داده شود و حکومتی که در این کشور روی کار می‌آید، به تمامِ معنا ایدۀ عمقِ استراتژیک پاکستان را لحاظ کند و به بازی بزرگِ امریکا در جنوب آسیا و آسیای مرکزی وفادار باشد.
این نگرانی در شرایطی مطرح می‌گردد که جریان‌ها و سازمان‌های سیاسیِ افغانستان از انسجامِ لازمِ فکری برخوردار نیستند و هیچ‌ کدام در پیِ آن نبوده‌اند که برای نجاتِ کشور برنامۀ درخوری طراحی کنند. اما در صورتی که جریان‌های سیاسی و شخصیت‌هایِ ملی و وطن‌دوستی که بدون شک حضورشان قابل لمس هست، زیر یک چترِ بزرگ کنار هم جمع گردند و روی موارد و موضوعاتی به این مهمی رای‌زنی کنند، به تفاهم برسند و برنامۀ عملِ قاطع تدوین کنند، می‌توانند سناریوهای شومِ مطرح در قبال صـلح و دموکراسی در افغانستان را نخ‌نما بسازند و خود به مرکزِ ثقلی برای تشکیلِ قدرتی مشروع و پاسخ‌گو در قبال مردم تبدیل شوند.
صلح و دموکراسی با همۀ زیبایی‌یی که در متن و واژه دارند، در افغانستان در حالِ مسخ شدن به مفاهیمی متضاد هستند که اگر نخبه‌گانِ دلسوزِ کشور آن را زود درنیابند، این مسخ‌شده‌گی زود آن‌ها را درخواهد یافت. باید به پروسۀ صلح و انتخابات در افغانستان با حساسیت نظر انداخت و با پرداختِ موشکافانه به یکی، دیگری را تضمین کرد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.