گزارشگر:احمد ذکـی خاورنیا - ۲۰ عقرب ۱۳۹۷
بخش دهـــم و پایانی/
محمد عبده و تفسیر عقلانی قرآن
محمد عبده قرآن کریم را به روش عقلانی مدرن تفسیر کرد، که پیش از وی در جهان اسلام هیچکس به چنین کاری اقدام نکرده بود و به همین روش پارۀ اخیرِ قرآن کریم را تفسیر نمود. او با مشورت و رایزنی جمعیت خیریۀ اسلامی، به چنین کاری اقدام کرد تا این تفسیر منبعی برای استادان مدارس جمعیت در تفهیم معانی سورههای قران کریم برای شاگردانی باشد که پارۀ اخیر قرآن کریم را حفظ میکنند. محمد عبده تفسیر پارۀ اخیرِ قرآن کریم را در سرزمین مغرب به پایان رسانید و بسیار تلاش کرد آن را ساده و بسیط و به دور از اختلافات تدوین کند تا خواننده دچار مشکلات نگردد.
همچنان تفسیر مفصلی دربارۀ سورۀ «والعصر» نوشته و برخی بحثهای تفسیریِ دیگری دربارۀ حلِ مشکلات قرآنی و رد شبهاتِ مخالفان به رشتۀ تحریر درآورده است.
محمد عبده در تفسیر قرآن کریم همواره تلاش نمود که میان دانش قرآنی و اسراییلی تفکیک نموده و تفسیر قرآن را از اسرائیلیات بپیراید، که با مراجعه به نوشتههای وی میتوان به این حقیقت آگاه شد.
از جمله خدمات وی در حوزۀ تفسیر قرآن، درسهاییست که آن را در الازهر بر شاگردان و مریدانِ خود القا میکرد که شاگرد و مریدش محمد رشید رضا با مشورت استاد خود آنها را تدوین نموده و در مجلۀ المنار به نشر میسپرد که بعدها محمد رشید رضا تمام آنها را جمعآوری نموده و با برخی اضافات از نزد خود به نام تفسیر المنار به چاپ رسانید.
گرچه فرآورد تفسیری محمد عبده در تفسیر قرآن کریم نسبت به شخصیت بارزِ وی اندک و ناچیز بود، اما باید اعتراف کرد که فرآورد تفسیریِ وی تأثیر زیادی بر روند قرآنشناسی گذاشت.(التفسیر والمفسرون، حسین الذهبی، ۲/۴۰۵)
روش وی در تفسیر
محمد عبده در میان علمای الازهر از نخستین کسانی بود که به تجدید و رد تقلید دعوت نمود. وی عقل آزادِ خود را در نوشتهها و بحثهای خویش بهکار برد و تنها بر اندیشههای متقدمین نایستاد، بلکه در برخی موارد با علمای گذشته مخالفت نمود و این کارِ وی باعث قهر و غضبِ بسیاری از اهل علم شد.
آزاداندیشی و انقلابِ وی بر گذشتهگان، تأثیر زیادی بر روشی که وی انتخاب کرده بود، گذاشت. وی در تفسیر قرآن کریم برای خود اصلی گذاشته بود که در روشنایی آن به تفسیر قرآن کریم میپرداخت. وی به این باور بود که مقصد اساسی نزول قرآن کریم این است که مردم را به سعادت دنیوی و اخروی سوق دهد و مسایل دیگر، همهگی تابع این اصل بوده و یا وسیلهیی برای تحقق این مبدأ میباشند.
محمد عبده این اصل را در تفسیر بیان داشته، سپس به سرزنش مفسرینی میپردازد که از این هدف اساسی قرآن غافل شده اند، به گونهیی که هدف اساسی را فرو گذاشته و به مسایل فرعی پرداختهاند مانند: اعراب و اقسام معانی و اختلافات فقهی و دیگر مسایلی که از منظر محمد عبده بحث بیش از حد در آنها، باعث فراموشی هدف اساسی قرآن کریم میگردد؛ به همین لحاظ، وی تفسیر را به دو گونه تقسیم میکند:
نخست: تفاسیری که از خدا و کتابش انسانها را دور میسازند و آنها تفاسیری اند که به حل الفاظ و اعرابِ جملهها و بیان نکتههای فنی میپردازند که از منظر وی، مناسب نیست که چنین تفاسیری را تفسیر نامید.
دوم: تفاسیری است که به فهم مراد خدا و حکمت تشریع در عقاید و احکام میپردازند، به گونهیی که نفسها را به خود جذب کرده و به سوی عمل و هدایت سوق میدهند. چنین تفاسیری مورد تأیید محمد عبده بوده و از منظر وی، چنین تفاسیری اند که هدف اساسی قرآن را بیان میدارند.
این سخن محمد عبده به معنای بیتوجهی به جوانب بلاغی و یا نحوی در تفسیر قرآن کریم نیست، بلکه از منظر وی مفسر باید به قدر ضرورت و به گونهیی که لایق و سزاوار فصاحت و بلاغت قرآن است، به چنین مسایلی بپردازد نه اینکه تمام اهداف و مقاصد قرآن را در مسایل فرعی منحصر سازد.(همان، ۲/۴۰۸)
قران پیرو عقیدهیی نیست، بلکه عقیده از قرآن گرفته میشود
محمد عبده به این باور است که قرآن کریم ترازویی است که بهوسیلۀ آن عقاید و باورها سنجیده میشوند، نه اینکه عقیده میزانی برای سنجیدنِ قرآن باشد. او بر بسیاری از مفسرین ایراد میگیرد که قرآن را از دریچۀ عقایدِ خودشان نگاه کرده و تفسیر نمودهاند، و هرگاه تفاوت و یا تعارضی میان مسایل عقیدتی قرآن و عقاید خودشان یافتند، به تأویل و توجیه قرآن کریم پرداختند تا با عقایدشان سازگاری یابد. وی در اینباره میگوید: «اگر باورهای خود را بدون اینکه عقاید خود را وارد آن کنیم با میزان کتاب خدا بسنجیم، برای ما هویدا خواهد شد که ما هدایتشده هستیم و یا گمراه. اما اگر ما نخست آنچه را که در اذهان ما است وارد قرآن کریم بکنیم، در آن صورت نمیتوانیم بفهمیم که ما هدایت شدهایم یا گمراه؛ زیرا در این صورت ما میان میزان شده و میزان خلط کردهایم و دانسته نمیشود که آنچه با آن سنجش شده است، چیست. میخواهم قرآن اساسی باشد که مذاهب و آرای دینی بر آن حمل شود، نه اینکه مذاهب اصل باشند و قرآن بر آنها حمل گردد و دست تحریف و تأویل به آن دراز شود، چنانچه گمراهان و ذلیلان به چنین کاری دست زدهاند».(تفسیرالمنار، ۱/۵۹)
آنچه تفسیر محمد عبده را از تفاسیر دیگر متمایز میسازد این است که وی در کتابت تفسیر بر عقل آزادِ خویش اعتماد کرده است و در تفسیر قرآن به هیچ کتاب تفسیری مراجعه ننموده، بلکه به تلاوت قرآن کریم پرداخته و از آنچه خداوند بر قلبِ وی افاضه کرده بود، به دیگران گفته است.
اینکه چرا به تفاسیر دیگر پیش از تدریس مراجعه نمیکرده است، بهخاطر این بوده که از فهم دیگران متأثر نگردد؛ چنانچه شاگردش محمد رشید رضا از وی حکایت میکند که محمد عبده در زمان تدریس از روی تفسیر جلالین تفسیر میکرد و در برخی موارد به نقد تفسیر جلالین نیز میپرداخت، سپس دربارۀ آیاتی که در یک موضوع نازل شده بود سخن میگفت و بیشتر بر جنبههای اخلاقی و هدایتی تمرکز میکرد.
امتیاز دیگر محمد عبده این بود که اکتفا به کتابهای مفسرین گذشته نکرد و هیچگاهی عقلِ خود را در برابر عقل آنها معطل ننمود، بلکه در موارد متعددی کسانی را که به تفاسیر گذشتهگان اکتفا میکردند، مورد انتقاد شدید قرار داد و به آزادی اندیشه فرا خواند و در قیام خود بر کتابهای گذشتهگان با جرأت و جسارتِ زایدالوصفی عمل کرد.
محمد عبده به این باور بود که قرآن کریم یگانه منبع مرکزی اصلاح است، اما آنچه گذشتهگان دربارۀ قرآن کریم به نامِ تفسیر نوشتهاند، من حیثالمجموع مانع اساسی در برابر فهم نص قرآنی به حساب میآیند.(العقل فی حریم الشریعه، ص ۲۲۱)
محمد عبده با انتخاب چنین روشی در تفسیر قرآن کریم، در حقیت راه و رسمِ استاد خود سید جمالالدین افغانی را تعقیب نموده است؛ زیرا افغانی به این باور بود که تفاسیر باید از خرافات و بحثهای مفصلِ نحوی و احادیث موضوعی و جدال متکلمین و استنباطات فقهای مقلد، پاک ساخته شود.
تألیفات محمد عبده
مهمترین آثاری که از محمد عبده بهجا مانده، عبارتاند از:
• الاسلام الرد علی منتقدیه
• اصلاح المحاکم الشرعیه
• تفسیر المنار
• رساله التوحید
• شرح نهجالبلاغه
• الاسلام و النصرانیه بین العلم والمدنیه
پایان
آنچه که گفته آمدیم، بخشی از اندیشههای محمد عبده بود. او طوریکه در بالا تذکر دادیم، از پیشگامان مکتبِ تجدد به حساب میآید. گرچه این جریان فکریِ عقلانی جایگاه مهمی در میان جوامع اسلامی پیدا نکرد، اما توانست اندیشمندان بزرگی را به خود جلب کند، اندیشۀ دینی راکدِ جوامع اسلامی را که سالها متوقف بود، به تحرک وادارد و از نگاه فکری در برابر فلسفۀ جدید غرب ایستادهگی کند؛ درحالیکه جریانهای دیگر به جای گفتوگوی مسالمتآمیز، به جنگ و طردِ دیگران پرداختند که چنین اندیشههایی با گذشت سالهای متمادی نتیجهیی جز خشونت بر خشونت، چیز دیگری برای جهان اسلام به ارمغان نیاوردند و هر روز با گذشت زمان، فاصله میان تمدنهای بشری بیشتر گردید و عداوت و دشمنی هم عمیقتر شد. اگر این مکتب فکری بهجای جریانهای رادیکال و افراطی در جوامع اسلامی گسترش مییافت، امروز وضعیت جهان اسلام اینگونه نمیبود، بلکه همۀ کارها بر اساس عقلانیت و دیگرپذیری و گفتوگوی مسالمتآمیز، حلوفصل میگردید و دیگر از خشونتهای فرقهیی و مذهبی و دینی خبری نبود. اما متأسفانه این جریان فکری بهوسیلۀ جریانهای متشدد و افراطی کوبیده شد و وضعیتهای فکری و سیاسی بهویژه استبداد نظامهای حاکم بر جهان اسلام باعث شد که جریانهای رادیکال در درون جوامع اسلامی نفوذ و قدرتِ بیشتری پیدا کننـد و کارشان به جایی بکشد که خشونت مبدل به یک مکتب فکری شود و بستر عقلانیت را برچیند.
در انزوا قرار گرفتن جریان عقلگرا از صحنۀ سیاست و فکر باعث شد که جریانهای افراطی، خلای سیاسی و فکریِ موجود را پُر کنند و عقل اسلامی بهسانِ عصر عباسی ترور گردد و جای آن را اندیشههای افراطییی بگیرد که نه برای خرد ارزشی قایل اند و نه برای فکر و اندیشۀ مخالف، احترامی. متأسفانه که چنین طرز تفکری امروزه در تار و پودِ جوامع اسلامی رخنه کرده و ملتهای مسلمان را به سوی تباهی سوق میدهد و راه علاجی هم جز بازگشتن به عقلانیت دیده نمیشود؛ عقلانیتی که به دیالوگ و کثرتگرایی و مبارزات فکری و فرهنگی معتقد است و پاسخ فکر را با فکر، و تفنگ را با تفنگ میدهد، نه اینکه پاسخ فکر و اندیشه را با تفنگ و خشونت و انتحار و انفجار بدهد.
منابع
-۱ رساله التوحید، محمد عبده، تحقیق محمد ابوریه، القاهره دارالمعارف
۲ – الاسلام بین العلم والمدنیه، محمد عبده، تحقیق طاهر الطناحی، القاهره دارالهلال
-۳ مشکلات القران الکریم و تفسیر سورۀ الفاتحه، محمد عبده، بیروت منشورات دار مکتبه الحیاه
-۴ دروس من القران، محمد عبده، بیروت، دار احیاء دارالعلوم
-۵ الفتاوی فی التجدید والاصلاح الدینی، محمد عبده، تحقیق محمد عماره، سوسه، تونس، دارالمعارف
-۶ الاسلام والنصرانیه مع العلم والمدنیه، محمد عبده، سوسه، تونس، دارالمعارف
-۷ تفسیر القران الحکیم، الشهیر بتفسیر المنار، محمد عبده و محمد رشید رضا، بیروت، دارالمعرفه للطباعه والنشر
-۸ رائد الفکر المصری الامام محمد عبده، عثمان امین، القاهره مکتبه النهضه المصریه
-۹ سلسله اعلام الاسلام- الامام محمد عبده- عبدالحلیم جندی، القاهره دارالمعارف
-۱۰ محمد رشید رضا، تاریخ الاستاذ الامام الشیخ محمد عبده، مصر دارالمنار
-۱۱ عمائم لیبرالیه فی ساحه العقل والحریه، رفعت السعید، دمشق دارالمدی
-۱۲ الاعمال الکامله، محمد عماره، الموسسه العربیه للدراسات والنشر
-۱۳ الشیخ محمد عبده مفکرا عربیا ورائدا للاصلاح الدینی والاجتماعی، مجموعه باحثین، القاهره المجلس الاعلی للثقافه
-۱۴ حقوق الانسان فی الفکر العربی، مجموعه باحثین، بیروت مرکز دراسات الوحده العربیه
-۱۵ العقل فی حریم الشریعه، عقیل یوسف عیدان، الکویت دار قرطاس للنشر
-۱۶ شیخ محمد عبده و مسایل زنان، عقیل یوسف عیدان، ترجمه مهران موحد، خبرگزاری جمهور.
Comments are closed.