گزارشگر:چهار شنبه 23 عقرب 1397 - ۲۲ عقرب ۱۳۹۷
شور و هیجانهای انتخابات ریاستجمهوری تازه در حالِ اوج گرفتن است که آوازههایی از هر سو شنیده میشود که گویا تا به نتیجه رسیدنِ روند صلح با طالبان، انتخابات ریاستجمهوری باید به تعویق بیـفتد. این آوازهها همه به نحوی با سفرِ آقای خلیلزاد نمایندۀ ویژۀ امریکا در روند صلح به کابل ارتباط میرساند.
تعویقِ انتخابات آنهم با قید «نهایی شدن روند صلح»، به نوعی منجمدساختنِ فضای گرمِ شکلگیریِ تیمهای انتخاباتی و یارگیریهای متعاقبِ آن است که اولاً از نهایتِ ابهـام در فضای سیاسیِ کشور خبر میدهد و ثانیاً از کمارزشیِ انتخابات در دموکراسیِ افغانی حکایت میکنـد.
با همۀ اینها، اگر نخواهیم زیاد بدبینی به خرج دهیم و نظر به اوضاعِ نابسامان و جنگزدۀ افغانستان «صلح» را مقدمتر از هر برنامهیی بشماریم، بازهم اما و اگرهایِ فراوانی در رابطه با این تعویق و آن قیدِ هراسانگیز وجود دارد.
مسلماً افغانستان به هر اندازهیی که نیازمند دموکراسی و انتخابات است، نیازمند صلح و ثبات نیز است و چه بسا اینکه صلح و دموکراسی در یک زنجیرۀ منطقی نسبت به هم قرار دارند که یکی دیگری را تقویت میکنـد. اما تعویقی که اکنون آوازهاش بلند شده، به دلایل و قرینههایِ گوناگون برای مردم و بسیاری از جناحهای سیاسی نگرانکننـده است.
نخست اینکه: داستان صلح در افغانستان داستانی پیچیده و دامنهدار است که اگر غایت و نهایتی میداشت، تا امروز به آن رسیده بودیم. سالهاست که تمام هموغمِ حکومت برنامۀ صلح شده و امکاناتِ مادی و معنویِ گزافی نیز صرفِ آن شده است، اما صلح به جای نزدیک شدن به نتیجه، پهلوها و دامنههای تازهتری یافته است.
دوم اینکه: اگر طالبان ارادۀ صـلح به معنای راستینِ کلمه را داشته باشند و مُرادشان از مذاکره، وقتکُشی و از بین بردنِ مردمسالاری نباشد، رسیدن به توافق و مشارکت در انتخابات کارِ زمانبَری نخواهد بود که بخواهیم حرف از تعویق انتخابات و حکومت موقت بزنیـم.
سوم اینکه: چرا باید آوازۀ تعویق انتخابات ریاست جمهوری از سوی رسانههای خارجی گزارش شود و این گزارش مقارن با ورود یک دیپلمات امریکاییِ افغانتبار به کشور باشد؟ آیا اینهمه صحبت کردن از آمادهگیها برای انتخابات ریاست جمهوری، یک بازی و فریب بوده است و همۀ تصمیمها و برنامهها بیرون از ارادۀ دولت افغانستان صورت میگیرد؟
چهارم اینکه: فرضاً اگر مردم و جریانهای سیاسی تعویق در انتخابات ریاستجمهوری را بپذیرند، آیا نتیجۀ گفتوگوهای صلح، تقویتِ دموکراسی و برگزاریِ هرچه شفافترِ انتخابات خواهد بود و یا هم اینکه این احتمال وجود دارد که غایت و نهایتِ برنامۀ صلح این باشد که طالبان قدرت سیاسی و ادارات دولتی را بهدست گیرند و انتخابات را به عنوان یک سازوکارِ غیراسلامی کنار بزنند و به جای آن، روشِ بیعت را احیا سازند؟
متأسفانه برنامۀ «صلح» با همۀ زیبایییی که در لغت دارد، در چنبرۀ معاملاتِ سیاسیِ فُروملی و رقابتهای بیرونیِ استخباراتی اسیر است و «انتخابات» با همۀ تأکیداتی که بر آن از هر طرف صورت میگیرد نیز در دامِ صدها نیرنگ و سبوتاژِ داخلی و بیرونی افتاده است؛ از همینروست که وقتی کسانی مانندِ آقای خلیلزاد در آستانۀ انتخابات ریاست جمهوری زیر عنوان مأموریت صلح به کابل میآید، ذهنیتِ مردم به این سمت سوق مییابد که بازیِ دیگری با انتخابات در راه است.
نظر به این نکات، باید اولاً به دولت و حکومتِ موجود هشـدار داد که در صورتِ اتخاذ و اجرایِ هر نوع تصمیمِ نادرست و بحرانساز، مسوولیت و بدنامیِ اتفاقاتِ ناگواری که در کشور به وقوع خواهد پیوست، مستقیماً متوجهِ آنها خواهد بود و نه امریکا و طالبان و امثالهم. ثانیاً باید به جریانها و احزابِ سیاسیِ کشور توصیه کرد که با سادهانگاری، گزینهها و پیشنهادهای احتمالیِ آقای خلیلزاد را نپذیرند و به تعویق انتخابات رای ندهند.
Comments are closed.