گزارشگر:شنبه 26 عقرب 1397 - ۲۵ عقرب ۱۳۹۷
دنیای سیاست، دنیای تحول و پویایی است و این پویندهگی زمانی مثبت و اُمیدوارکننـده تلقی میگردد که در مسیری رو به جلو و کمال روان باشد. سیاستِ افغانی اما دستکم در چهار دهۀ اخیر حرکتی پاندولی از راست به چپ و از چپ به راست داشته، گویا اینکه قرار نیست این اُفتوخیزِ باطل را پایانی باشد.
پس از هفده سال مبارزۀ جهانی ایالات متحدۀ امریکا با تروریسم و بنیادگرایی و دموکراسیسازی در افغانستان، این روزها ارادۀ سیاسیِ این کشور به این سمت میلان یافته که با متوقفساختن دموکراسی هفدهساله، به عقب برگردد و با نهایی ساختنِ برنامۀ صلح، بُنِ تازهیی را تکرار کند و ادارۀ موقت و انتقالییی را با حضور پُررنگِ طالبان ـ و شاید هم ریاستِ آنها ـ تشکیل دهد. در این مورد چندین نکته و نگرانی قابل یادداشت و پرداخت است که در نهایت میتواند ما را به این نتیجه هدایت کند که: تعویق انتخابات به هر بهانهیی و رایدادن به طرح حکومتِ موقت به هر منطقی، بازگشتِ صدوهشتاد درجهیی به نقطۀ صفردرجۀ سیاست و حکومتداری محسوب میگردد.
نخست از همه باید گفت که طالبان پس از هفده سال جنگ و گریز، از چه تعریف و ماهیتی در سیاست خارجیِ امریکا برخوردار شده که میتوان بهخاطر آنها به عقبگردی به این بزرگی دست یازید؟ اگر بپذیریم که طالبان یک گروه تروریستی نه، بلکه یک گروه سیاسی بوده است، چرا امریکا هفده سال پیش نیرو و هزینۀ خود را صرفِ جنگیدن با آنها کرد؟
دوم اینکه صلح با گروه طالبان بالاخره چه وقت و چه زمانی نهایی خواهد شد؟ زیرا سالهاست که آهنگِ صلح در حال نواختن و دست صلحِ حکومت به سوی طالبان دراز است، اما طالبان کمتر نرمش و انعطافی از خود نشان دادهاند که بتوان اُمیدوار شد که تا یکیـدوسالِ دیگر میوۀ صلح چیده خواهد شد.
سوم اینکه اگر اینبار ایالات متحده خوابنما شده که طالبان صلح را میپذیرند، چنین صلحی چرا باید با توقفِ انتخابات و دموکراسیِ نوپایِ افغانستان محقق گردد؟ آیا این امکان وجود ندارد که هم صلح به ثمر برسد و هم انتخابات برگزار گردد؟ مسلماً صلحی که با انتخابات سرِ سازش نداشته باشد، در بهترین حالت «آتشبس» و تجدیدِ نیـرو برای جنگی شدیدتر و بزرگتر شمرده میشود. آیا طالبان به دنبالِ صلحاند یا تجدید نیرو و فتحوفتوحِ متعاقب؟
چهارم اینکه انتخابات و دموکراسی، مسیر و تجربهیی هفدهساله است که بهرغمِ مشکلات و چالشهای فراوان، ادامۀ آن ـ البته با رویکردی اصلاحطلبانه ـ بهصرفهتر و بهصلاحتر از تغییراتِ بنیادی یا ارتجاعی همانند حکومت موقت است. نهاییساختنِ برنامۀ صلح و ایجاد حکومتِ موقت و بعدتر برگزاری انتخابات، فقط در روی زبان و بر صفحۀ کاغذ آسان به نظر میرسد؛ اما در عمل به فروغلتاندنِ ساختمانی هفدهمنزله و اعمارِ ساختمانی جدیدتر در میانِ تشتتِ آرا و تنوعِ مطالباتِ نیروهای سیاسی ـ اجتماعیِ متعددیست که دستیابی به اجماعِ نظر میانِ آنها کاری بسیار دشوار و حتا ناممکن به نظر میرسد.
پنجم اینکه اگر ارادۀ طالبان، ایالات متحده و نیروهای سیاسیِ کشور به «صلح» صادق است، عقلِ سلیم حکم میکند بهجای اینکه انتخابات و دموکراسی را معطل و وابستۀ صلح سازیم، صلح را وابستۀ انتخابات و دموکراسی کنیم و بهجای پُرگویی در مسکو و کابل و قطر، از طالبان دعوت کنیم که در انتخابات سهم بگیرند و با این سهمگیری، اولاً سیاسیبودنِ خود را به نمایش بگذارند و ثانیاً فرهنگِ صلحخواهیِ خویش را به اثبات برسانند.
با جمعبنـدی نکات فوق، میتوان حکم کرد که تعویق انتخابات تا نهاییشدن روند صلح، برات بر شاخِ آهو دادن است؛ از اینرو گروهها و جریانهای سیاسی بهجای اینکه این برات را بپذیرند و از حالا مرگِ سیاسی و باختِ خود در انتخاباتِ احتمالیِ آینده را به آغوش بکشند، خوب است که به مصافِ انتخابات با رویکردی اصلاحطلبانه و صلحخواهانه بروند و صلح را نه در تخریب دموکراسی، بلکه در تقویتِ آن محقق سازند.
Comments are closed.