گزارشگر:داوودناظری-خبرنگار/ یک شنبه 4 قوس 1397 - ۰۳ قوس ۱۳۹۷
بخش نخست/
چکیده
طرح مسأله تحقیق؛ توسعه رسانهها یکی از دستآوردهای دولت در بخش آزادی بیان و تکثر اندیشهها در افغانستان بهشمار میرود. در حالی که در دیگر کشورها این چنین آزادی بیان و اندیشه وجود ندارد و مردم از دسترسی به رسانههای آزاد محروم اند. بنابراین، مراقبت و محافظت از این دستآورد بزرگ یک مسألۀ کلان ملی بهشمار میرود. اما متأسفانه در سالهای اخیر مشکلات متعدد از جمله مشکلات اقتصادی چراغ تعدادی از رسانهها را خاموش ساخته است. در این مقاله در بارۀ عواملی به وجود آورنده، شدت بخشنده و راه حلهای اقتصاد رسانهها پرداخته شده و مهمترین سوال این است که رابطۀ مشکلات مالی با پایین آمدن کیفیت رسانهها چیست؟ این تحقیق به هدف بررسی نقش بحران اقتصادی در پایین آمدن کیفیت رسانهها و ارایه راهکارها برای حل آن انجام شده است.
روش انجام تحقیق؛ در این مقاله از روشهای تحلیلی، توصیفی، اسنادی و کتابخانهیی و چکیدۀ درسها و بحثهای کلاس اقتصاد رسانه توسط دکتر موسایی استاد دانشگاه علامه طباطبایی تهران و کتاب ایشان تحت عنوان «اقتصاد رسانه» استفاده شده است. روش کتابخانهیی در برگیرنده مطالعه، نقد، ترکیب و باز آفرینی کتابها، پژوهشها، مقالهها و پایاننامههای بوده که از زاویههای مختلف به مقولههای این تحقیق پرداختهاند. علاوه بر منابع اسنادی و کتابخانهیی، چشمدیدهای خود نویسنده به عنوان نویسنده و خبرنگار در برخی از رسانههای افغانستان نیز، درج گردیده است.
نتایجی بهدست آمده؛ وضعیت رسانهها با شاخصهای زیادی قابل سنجش است که مهمترین شاخص آن اقتصاد و درآمدزایی است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که بین درآمدزایی رسانهها و کیفیت محتوای آن رابطه وجود دارد. در افغانستان بیشتر رسانهها بهخاطر بحران مالی و کاهش درآمدزایی با خطر سقوط مواجه شدهاند. بیتوجهیها در این زمینه و کاهش کمکهای اقتصادی با رسانهها، از مهمترین عوامل بحران مالی رسانهها است. بحران مخاطب، بیکاری روزنامهنگاران و فرار آنان از کشور و سقوط رسانهها از پیامدهای منفی بحران مالی رسانهها است.
واژهگان کلیدی: اقتصاد، رسانه، کیفیت تولید، چالشها و راهکارها
مقدمه
در این اواخر دامنۀ نفوذ رسانهها و موثریت آن هر روز در زندهگی مردم بیشتر شده میرود و رسانهها به یک وسیله مطلوب برای مهندسی افکار و رضایت عمومی تبدیل شده است. رگبار تبلیغات و اطلاعات فرصتهای فکر کردن و زندهگی کردن بهشکل عادی را از مردم گرفته است. با توجه به این مسأله، آسیبشناسی و رهیافتهای رسانهیی بهویژه تلویزیونها در افغانستان، یکی از مسایل مهم و ضروری تحقیقی بهشمار میرود. از سوی دیگر، اقتصاد رسانه به حیث یکی از مضمونهای مهم رشتۀ تحصیلی، در دانشگاههای معتبر بینالمللی تدریس میشود. این تحقیق کوششی است برای یافتن فرضیههای مناسب در تبیین عوامل موثر بر اقتصاد رسانهها در افغانستان و پیدا کردن متغیرهای مستقل و وابستهیی که بتواند تحقیق را توصیف کند. مهمترین اثری که بر این تحقیق محتمل است، آغاز کار در زمینۀ مسأله رسانهها از سوی دیگر پژوهشگران است.
اقتصاد و درآمدزایی رسانهها از کلیدواژههای مهم بهکار رفته در این تحقیق است. تمامی مطالبی این تحقیق در خدمت تشریح و تبیین این دو واژه کلیدی است. بهخاطری که درآمدزایی موثرترین عامل تعیین کننده در رسانههای افغانستان است. در ده سال گذشته دیده شد که اگر یک رسانه دارای پشتوانۀ قوی مالی و اقتصادی باشد، میتواند کارمندان و خبرنگاران مسلکی، مخاطبمدار و با تجربه را استخدام کند. اما اگر از لحاظ اقتصادی ضعیف باشد، از یکسو نمیتواند خبرنگاران خوب را جلب و جذب کند و از طرف دیگر اداره و سیاست آن بالای کارمندان بسیار ضعیف میشود. مشکلات اقتصادی حتا به اندازۀ بالای تلویزیونها و رسانهها اثرگذار است که باعث سقوط آن میگردد. با سقوط یک رسانه(چاپی، تصویری و صوتی) شماری از کارمندان و خبرنگارانی که در آن مشغول کار هستند، بیکار میشوند. در سالهای اخیر برخی از خبرنگاران بهخاطر عدم دریافت حقوق کافی از سوی رسانهها، دست از کارهای خبرنگاری کشیدند.
اگر مشکلات اقتصادی رسانهها حل گردد، در نتیجه کیفیت تولیدات و کالای رسانهیی بالا میرود. بهبود کیفیت کالای رسانهیی، باعث به وجود آمدن تغییرات مثبت در زندهگی مردم افغانستان و تقویت ارزشهای دموکراسی در این کشور میشود.
در این تحقیق ابتدا عوامل بهوجود آورندۀ بحران مالی رسانهها شناسایی گردیده و بهدنبال آن راهکارهای موثر در جهت حل این مشکل ارایه شده است. مخاطبان اصلی این تحقیق مسوولان و مدیران رسانهها، تاجران ملی، دولت مردان و سازمانهای کمککننده در عرصۀ رسانهها در افغانستان است. البته در قسمت بازار تولیدات رسانهیی مانند: فلم، مستند، موسیقی، گزارش، خبر و … ، شهروندان افغانستان نیز شامل میگردد.
طرح مسألۀ تحقیق این است که: اقتصاد متضمن دوام و بقای رسانهها است و از تأثیرات عمیق در کیفیت و محتوای برنامهها برخوردار است. در سالهای اخیر، بحران مالی و اقتصادی بدون سر و صدا چراغ یک تعداد از رسانهها را خاموش کرده و تعدادی را وابستۀ سیاستهای ناپاک و بلندگوی سیاستمداران کرده است. در این اواخر به شدت گواه مرگ اقتصادی رسانهها و بحران فرار خبرنگاران در افغانستان هستیم. متأسفانه تاهنوز این مسألۀ مهم از نظر تیزبین محققان و پژوهشگران دور مانده است.
هدف اصلی این تحقیق بررسی نقش اقتصاد در کیفیت تولیدات رسانهیی در افغانستان است. هدفهای دیگری که در این تحقیق دنبال میشود، شناسایی عوامل بحران اقتصادی رسانهها، بررسی عوارض و پیامدهای آن بالای شبکههای تلویزیونی و آزادی بیان و ارایه راهکارها و راه حلها برای حل مشکلات اقتصادی تلویزیونها است.
بخش نظری و مفهومی تحقیق
۱-اقتصاد رسانه چیست؟
استادان و کارشناسان علوم ارتباطات از اقتصاد رسانه تعریفهای زیادی ارایه کردهاند که در این قسمت چند نمونۀ آن ذکر میشود.
رابرد پیکارد: از نظر این دانشمند اقتصاد رسانهها به امری چگونگی تأمین خواستهها و نیازهای مخاطبان و تبلیغ گران رسانه گفته میشود. آلبارن مینویسد: چگونگی استفادۀ صنایع رسانهیی از منابع کمیاب، برای تولید محتوا جهت تأمین خواستهها و نیازهای جامعه، اقتصاد رسانه گفته میشود. الکساندر: اقتصاد رسانه به عملیات کسب و کار و فعالیتهای مالی بنگاههای تولید کننده و فروشنده محصول در صنایع مختلف رسانهیی اشاره دارد. علم اقتصاد رسانه مربوط به سیاستها و عملکردهای اقتصاد بنگاههای رسانهیی و موضوعاتی مانند: صنعت خبر، تولید برنامههای مختلف، فیلم، ارتباطات سیار و انترنت میشود.(موسایی-اقتصاد رسانه-۱۳۹۴)
۲-محصولات رسانهیی: منظور از محصولات رسانه اثر و خدماتی است که رسانهها برای مخاطبان خود انجام میدهد. تولید اخبار، برنامههای متعدد، موزیک، فیلم، کتاب، مستند و… ، محصولات رسانهیی گفته میشود. طبق تعریف دیگر محصولات رسانهیی خدماتی است که بنگاههای رسانهیی تولید و توزیع میکنند که مطابق تقاضای مخاطبان است. (کتاب اقتصاد رسانه- ۱۳۹۴)،
۳-تقاضا در اقتصاد رسانه: محصولاتی است که در یک روز و زمان معین مصرف کنندهگان قادر به خرید آن هستند.(همان). تقاضا تابع شرایط گوناگون از جمله پایین یا بالا بودن نرخ تولیدات رسانهیی، سلیقهیی مخاطبان، دغدغۀ کلان ملی، شرایط زندهگی مردم، فرهنگسازی، تبلیغات و انتظارات است. هر کدام این عواملی که در جامعه تغییر کند، سطح تقاضا برای محصولات رسانهیی نیز تغییر پیدا میکند.
۴-مطلوبیت: منظور از واژۀ مطلوبیت در اقتصاد رسانه، مرغوب بودن و مطابق سلیقه بودن محصولات رسانهیی برای مخاطبان و مشتریان است. زمانی کالای تولیدی یک رسانه برای مخاطبان مرغوب و مطلوب میگردد که رسانهها در تهیه آن کالا آزادانه و متخصصانه عمل کنند.
۵-رسانه: از رسانه تعریفهای زیادی صورت گرفته است که در این مقاله فقط به تعریف رسانه در قانون رسانههای افغانستان اکتفا میشود. مطابق مادۀ سوم قانون رسانههای افغانستان، هر وسیلۀ انتقال دهندۀ پیام، معلومات و اطلاعات با استفاده از رادیو، تلویزیون، انترنت و مطبوعات، رسانه گفته میشود(قانون رسانههای افغانستان- مادۀ سوم). رسانهها میتواند بر فرایند توسعه یافتهگی جامعه بسیار موثر عمل کند و اتفاق نظرها را شکل دهد. چون رسانهها بیشتر عرصۀ اعمال قدرت مردم در مسایل مختلف سیاسی، حقوقی، مدنی و آموزشی است. عرصهیی که ستیزهها و مطالبههای همهگانی از آن بر میخیزد. رسانهها سازندۀ واقعیتهای مهم ارتباطی در زندهگی مردم است.
۶-کالای فرهنگی رسانهیی: کالای فرهنگی به معنای تولید معنا، باور و هژومونی است که باعث اعمال قدرت در یک جامعه میشود. از نظر اقتصاد رسانه، تولید کالای فرهنگی به منزلۀ کنترل افکار عمومی و ادارۀ جامعه است و اتفاق نظر را شکل میدهد. کالای فرهنگی شامل متون، مصرف و مطالعات فرهنگی میشود. معمولاً استقلال مصرف کنندهگان یا مخاطبان در کالای رسانهیی بسیار کمرنگ است و مصرف کنندهگان همیشه باید خوانشی از متن داشته باشد که مطابق میل تولید کنندهگان کالای فرهنگی است. شکاف اقتصادی و آگاهی بین طبقات و موانع فرهنگی، از مهمترین موانع این کالا بهشمار میرود. (مهدی زاده- کلاس اقتصاد رسانه- ۹/۹/۱۳۹۶)
عمومی بودن، وجود آثار خارجی، انحصاری بودن برخی تولیدات رسانهیی، متغییر بودن مخاطبان و بازار و تأثیرپذیری بازار محصولات رسانه از سیاستهای دولت، از مهمترین ویژهگیهای کالای رسانهیی بهشمار میرود. (موسایی، اقتصاد رسانه- ۱۳۹۴)
مدیریت رسانه
به مجموعه تلاشهای فکری و عملی برای انجام بهتر کارهای رسانهیی با هزینۀ کمتر و سرعت بالاتر، مدیریت گفته میشود. برنامهریزی، سازماندهی، نظارت، رهبری، از ارکان مهم مدیریت رسانهها بهشمار میرود.
دیدگاهها و نظریات کارشناسان
دیدگاه جانکین در رابطه به نظام اقتصادی رسانهها و منابع مالی آن این است که بیشتر رسانهها و بنگاههای رسانهیی دنبال سود بیشتر هستند و تلاش میکنند که برنامههای جذاب و دیدنی تهیه و پخش کنند(کین جان انتشارات طرح رنو، سال ۱۳۹۳) محصولات رسانهیی باید مطابق سلیقهها و خواستههای مردم باشد تا به فروش برسد و پیامهای بازرگانی را جلب کند. سیاستهای رسانهیی باید در مسیر اقتصاد و جلب سرمایه روی دست گرفته شود. کسانی که هزینۀ یک رسانه را متقبل میشوند، محتوای برنامهها را نیز تعیین میکنند. با توجه به نظریه، اقتصاد نقش مهمی را در کیفیت تولیدات رسانهیی دارا است.
تریوتلر استاد دانشگاه بوهاس در مقاله تویش تحت عنوان «نگاهی متفاوت به اقتصاد رسانه» مینویسد: نخستین بازار کالای رسانهیی سرگرمی و اطلاعات است که از طریق رادیو و تلویزیون ارایه میشود. این برنامهها بهخاطری جلب کردن مخاطبان بیشتر، باعث افزایش آگهیها میشود. به گفتۀ ایشان، منظور از مصرف کالای رسانهیی، توجه نشان دادن مخاطبان به آن است که ظاهراً هیچ هزینهیی در قبال آن پرداخت نمیکنند. اما در اصل خرید دستگاههای گیرنده مانند رادیو و تلویزیون، خرید بلیط سینما، صرف کردن وقت و زمان، عادت پیدا کردن و تسلیم شدن در برابر تبلیغات، به معنای خرید و پرداخت هزینههای بسیار بالا برای کالای رسانهیی است. (گرفته شده از همشهری آنلاین)
دیدگاه یحی کمالپور استاد دانشگاه بوردو در باره اقتصاد رسانه این است که بازار رقابتهای رسانهیی به مسالهیی بسیار پیچیده تبدیل شده که گویا رسانهها و بازاریابان تمامی شیوههای درآمدزایی را امتحان کردهاند. اما در سالهای اخیر انترنت به عنوان یک چالش بزرگ در قسمت درآمدزایی رسانهها مطرح است. چون صاحبان آگهی ترجیح میدهند که پیامهای بازرگانی خود را از طریق انترنت و شبکههای مجازی پخش کنند نه از طریق رادیو و تلویزیونها. این مسأله موجب کاهش میزان پیامهای بازرگانی رادیوها و تلویزیونها شده است.( یحی کمالی- دانشگاه آزاد-۱۳۹۴)
کرستوفرهارپر در کتاب رسانههای نوین مینویسد، تبلیغات از طریق انترنت، یکی از عوامل بحران اقتصادی رادیوها و تلویزیونها است. چون تاجران میتوانند از طریق انترنت تبلیغات خود را راحتتر و دقیقتر نشر کنند. بهخاطری که انترنت نسبت به رسانههای سنتی، از ویژهگیها و مزایایی زیادی نسبت به رسانههای سنتی برخوردار است.(کرستوفرهارپر، تهران، نشر علم، ۱۳۹۱)
نظریۀ هربرت اشلر این است که پیشرفت و توسعه اطلاعاتی هم بالای اقتصاد خود رسانهها و هم بالای اقتصاد مردم تأثیر گذاشته است. آتشبار اطلاعات و تبلیغات همۀ بخشهای زندهگی مردم را فرا گرفته و نمیدانند که چهکار کنند. ما در بزرگترین عصر اطلاعات و تبلیغات قرار گرفته ایم. تبلیغات بزرگترین منبع تغذیه رسانهها به شمار میرود. ( وبستر، ۱۳۸۰)
Comments are closed.