در مسـیر پیروزی

گزارشگر:حامد علمی - ۲۹ جدی ۱۳۹۱

بخش نودوششم

ب‌ـ مسعود در میان خبرنگاران مسعود بعد از امضای توافق‌نامه و دیدن رهبران پاکستان، در میان آواره‌گان و خبرنگاران در شهر پشاور دیده شد. می‌خواهم چند سطری راجع به مشاهدات خود از جریان سفر مسعود به پاکستان بنویسم: قبل از آن‌که مسعود به پاکستان سفر کند، از طریق مخابره در جریان جلسات شورای قوماندانان قرار داشتیم، ولی مقامات جمعیت اسلامی افغانستان و شورای نظار، رفتنِ مسعود به پاکستان را بنا بر مسایل امنیتی پنهان می‌کردند. در ملاقاتی با داکتر نجیب لفرایی، وزیر دعوت و ارشاد حکومت موقت مجاهدین در پشاور، آمدن مسعود را پرسیدم و از او خواستم تا ما را در جریان سفر وی قرار دهد. داکتر لفرایی انکار می‌کرد، اما من و لیز دوسیت، خبرنگار بخش جهانی بی.بی.سی، و کسرای ناجی، تهیه کننده بخش فارسیِ آن رادیو که در آن هنگام در پشاور بود، اصرار می‌کردیم که ما را از برنامه مسعود آگاه سازد. بعد از اصرار فراوان و سخنان التماس‌آمیز لیز دوسیت، داکتر لفرایی به انگلیسی گفت: «مرد در اسلام‌آباد است و امروز به دیدن رییس‌جمهور این کشور می‌رود.» من، لیز دوسیت و کسرای ناجی با عجله خود را به دفتر رسانیده، خبر مسافرت مسعود به پاکستان را مخابره کردیم و لیز نماینده‌گان آژانس‌های مختلف را از رسیدن او به اسلام‌آباد خبر داد. خبر مسافرت مسعود مانند بمبی قوی انفجار کرد، حتا روزنامۀ صبح پیروزی ارگان رسمی حکومت موقت، خبر رسیدن مسعود به پشاور را از گزارش ما نقل قول کرده، منتشر ساخت و ده‌ها روزنامه‌نگار و عکاس به پشاور و اسلام‌آباد ریختند تا از او عکس بردارند و گزارش تهیه کنند. ولی دستیاران وی اظهار می‌کردند که مسعود عادت ندارد قبل از انجام کاری، مصاحبه کند؛ بنابران تا نتایج مذاکراتش معلوم نشود، او به خبرنگاران وقت ملاقات نخواهد داد. به تاریخ ۲۵ اکتوبر، مسعود به تیم تلویزیون پاکستان، وقتِ مصاحبه داد و آن‌ها آقای مشاهدحسین روزنامه‌نگار مشهور خویش را وظیفه دادند که با مسعود مصاحبه نماید. نگارنده با هزار مشکل خود را به محل مصاحبه رسانید، ولی زمانی که پاکستانی‌ها از رابطه من با رادیو بی.بی.سی آگاه شدند، مرا از محل مصاحبه بیرون بردند و من در خارج اتاق به سخنان وی گوش می‌دادم، ولی نتوانستم گزارشی تهیه کنم. زمانی که مصاحبه تمام شد، آقای مشاهدحسین از من معذرت خواست و تهیه کننده برنامه را مسوول اخراجم از اتاق دانست. اما بنده خم به ابرو نیاورده، اظهار داشتم که این حق یک ارگان نشراتی است که مطالب قبل از نشر را محرم نگه دارد. زمانی که از مشاهدحسین پرسیدم که «مسعود را چه‌طور یافتی؟» او به شوخی گفت «نمی‌دانم شما افغان‌ها با داشتن چنین اشخاص، چه‌طور این رهبرانِ … را موقع داده‌اید که زمام امور جهادتان را به‌دست گیرد؟» کاربردِ واژه … از طرف یک پاکستانی برایم خوش‌آیند نبود، بنابران با ترش‌رویی گفتم «رهبران شما از رهبران ما بدترند». مشاهدحسین باز به شوخی گفت «آزرده نباشید، سیاست‌مداران تمام کشورها یک‌سان استند». او با این شوخی دستش را بلند نموده خداحافظی کرد. ترجمه انگلیسی مصاحبه مسعود همان شب از تلویزیون سراسری پاکستان نشر شد. نشر مصاحبه، خشم سایر ارگان‌های نشراتی را برانگیخت و روزنامه‌نگاران، عکاسان و فلم‌برداران کشورها و آژانس‌های مختلف صدای اعتراض‌شان را بلند نموده، به نحوی اعضای دفتر سیاسی جمعیت اسلامی در پشاور را به گروگان گرفتند و از مسوولین خواستند تا به هر وسیله ممکن زمینه ملاقات‌شان را با مسعود فراهم سازند. آن‌ها برای دفع خبرنگاران خسته و افسرده و خشمگین، نگارنده را به دام بلا انداخته گفتند که برنامه مسعود را با حامد علمی خواهیم گفت و او وظیفه دارد تا سایر خبرنگاران را اطلاع دهد. اما این افتخار، مصیبت عظیمی را به‌بار آورد…

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.