حـاشیه‌هـای افغـانیِ نشست ژینـوا

گزارشگر:روح‌الله یوسف‌زاده/ شنبه 10 قوس 1397 - ۰۹ قوس ۱۳۹۷

اشـاره
نشست ژینوا که در روزهای ۲۷ و ۲۸ نومبر در مقر اروپاییِ سازمان ملل در شهر ژینوا برگزار شد، جدا از آنچه زیر عنوان حساب‌دهیِ حکومت به جامعۀ جهانی و اعلام حمایت جامعۀ جهانی از افغانستان از آن‌ها تذکر می‌رود، حاشیه‌های درشت و نابهنجاری داشته که فقط می‌توان آن‌ها را با عبارتِ «حاشیه‌های افغانیِ نشست ژینوا» به معرفی گرفت. برای درک بهترِ مطلب، نخست از همه باید دانست که حکومت افغانستان و سازمان ملل به گونۀ مشترک میزبانی و ریاستِ این نشست را برعهده داشته‌اند. سران حکومت وحدت ملی می‌بایست در حضور وزرای بیش از mandegar۶۲ کشور دنیا و نماینده‌گان بیش از ۳۲ سازمان بین‌المللی، گزارشی جامع از پیشرفت‌های افغانستان در عرصه‌های مختلف و موثریتِ عملکردشان نسبت به کمک‌های تعهدشده در کنفرانس بروکسل ارایه می‌دادند تا به این ترتیب، فضای اُمید و اشتیاق را برای ادامۀ کمک‌های جهانی به جامعۀ بحران‌زدۀ افغانستان بگشایند. اما در صحنۀ عمل، ادا و اطوارهایِ سرزده از مسوولان و نماینده‌گانِ حکومت افغانستان در برابر چشمانِ تیزبینِ جهان، حکایت از پرت‌بوده‌گیِ آن‌ها در عوالمِ دیگر داشت.

بینوایانِ محافظ‌دار
اگر از طرح صلحِ جدیدِ آقای غنی همراه با ظرف زمانیِ پنج‌سالۀ آن که به‌شدتِ بوی انتخابات و سودایِ قدرت از آن به مشام می‌رسید چشم بپوشانیم، پُررنگ‌ترین حاشیۀ کنفرانس ژینوا، ورود شاهانه و پُر از خدم‌وحشمِ سران حکومت وحدت ملی به این نشست بوده است. گفته می‌شود که آقای غنی با ۲۰ نفر محافظ و داکتر عبدالله با ۱۰ ـ ۱۵ نفر محافظ به محلِ نشست وارد شده‌اند. این نمایش قدرت و اهمیت درحالی صورت گرفته که کنفرانس ژینوا نه در هلمند و زابل، بل در شهر ژینوا یکی از امن‌ترین شهرهای اروپایی و تحتِ تدابیر امنیتیِ محسوس و نامحسوسِ نهادهای امنیتی سویس برگزار شده و شأن و منزلتِ آن نیز بر این نکته می‌چرخیده که افغانستان کشوری همچنان محتاج به کمک‌های جهانی و رهبرانِ آن مصمم به ساخت‌ونجاتِ این کشور از فقر و فساد و خشونت اند. اینکه این ورودِ پُرکروفر در ذهنیتِ وزرای کشورهای حاضر در کنفرانس که همه به‌تنهایی و بدونِ ‌حشم‌وخدم وارد کنفرانس شده‌ بودند چه تأثیرِ منفی‌یی گذاشته، همان چیزی‌است که بینوایانِ محافظ‌دار از آن غافل اند!

سیاست‌مدارانِ سربه‌هوا
نکتۀ دوم از حاشیه‌های افغانیِ نشست ژینوا، قرار گرفتنِ رییس اجرایی در چوکی و جایگاهی‌ست که مقابلِ آن عبارت «بانوی اول» درج شده و قرارگیری بانوی اولِ افغانستان در جایگاه «رییس‌جمهور» است. مسلماً چنین گاف زدن‌ و خبط‌وخطایی، نماینده‌گیِ روشن از گاف زدن‌‌ها و ‌خبط‌وخطاهایی می‌کنـد که هر روز سران و مسوولانِ حکومت در هر گوشۀ افغانستان مرتکبِ آن می‌شوند. یقیناً آن‌ها به این کنفرانس که از قضا میزبانانِ آن نیز شمرده می‌شدند، با آرایش و آماده‌گیِ فراوان رفته و نهایتِ ظرفیت‌شان را به کار انداخته بودند تا خودشان را مدیرانِ کارآزمودۀ عرصۀ صلح و سیاستِ افغانستان بنمایانند که نگهداری پنج سالِ دیگرشان در قدرت برای جامعۀ جهانی به‌صرفه است. بدیهی‌ست که آن‌ها در داخلِ کشور و در قضایایی که نه دوربینِ رسانه‌ها چشمک می‌زند و نه طرفِ آن‌ها وزرای کشورهای خارجی و کمک‌دهنده می‌باشد، بسیار سربه‌هواتر و خنده‌دارتر از این تصمیم می‌گیرند و عمل می‌کنند.

میزبانانِ بی‌حوصله
نکتۀ سوم در این کنفرانس ـ که میزبانانِ کمک‌طلبِ آن از میهمانانِ کمک‌دهنده‌اش لوکس‌تر و بی‌حوصله‌تر ظاهر شده بودند ـ، طفره‌روی سرانِ حکومت از مسایل و مشکلاتِ امنیتی، اکتفای‌شان به بحث‌های زیست‌محیطی‌یی چون آلوده‌گی آب‌وهوا و بیرون برآمدن‌شان از تالار پس از اتمامِ سخنرانیِ ‌خود و ناشنیده گذاشتنِ سخنان و نکته‌هایِ میهمانان بود. حال آنکه میزبان اخلاقاً و اصولاً مکلف به شنیدنِ سخنانِ مدعوینِ خود است، ثانیاً اگرچه مسایل زیست‌محیطی به‌جایِ خود بسیار مهم‌اند اما در سایۀ جنگ و دهشتِ طالبان و داعشیان در سرتاسر کشور، تقریباً تشریفاتی به نظر می‌رسد. مسوولان حکومت وحدت ملی درحالی از پرداختن به معضلِ امنیت در افغانستان طفره رفتند که سفیر امریکا در افغانستان در این کنفرانس به‌روشنی به این مبحث ‌پرداخت و بر اولویتِ آن تأکید کرد. شاید صحبتِ سرانِ لوکس و بی‌حوصلۀ حکومت از مسایل زیست‌محیطیِ افغانستان و کنار گذاشتنِ ناامنی‌های روزافزون در ولایات مختلف، برای این بوده که نشـان دهند آن‌ها چقدر به «اهداف توسعۀ پایدار» پابندند و جنگ و ناامنی را ذیلِ این مسأله قرار می‌دهند. اما بی‌خبر از این‌که آنچه در افغانستان به توسعه و خصوصاً توسعۀ پایدار مجال نمی‌دهد، همین ناامنی و خشونتِ روزافزون است. این دهشت‌گریِ طالبان و داعشیان است که به کودکانِ جوزجان و فاریاب و جوانانِ غزنی و فراه مجال تحصیل، و به روندِ سازنده‌گی در کشور مجالِ دمسازی با مفهوم «پایداری» را نمی‌دهد. در سایۀ جنگ و ناامنی و «مهاجرت اجباری» است که مفهوم «توسعه» به رشد سمارقیِ شهرها، آلوده‌گی و حیف‌ومیلِ آب‌های زیرزمینی و آلوده‌گی خاک‌وهوایِ افغانستان مسخ و دگردیس می‌شود.

زنانِ فرمایشی و بی‌دغدغه
نکتۀ چهـارم در کنفرانس ژینوا، حضور نماینده‌گانِ زنی از جانبِ حکومت افغانستان بود که هیچ دغدغه و ابتکاری از خود در این نشست به نمایش نگذاشتند تا بتوان پذیرفت که حضورِ آن‌ها فرمایشی و تشریفاتی نبوده و توانسته‌اند هزینه‌یی را که صرفِ سفرشان شده مباح سازند. یکی از بهترین نقاط و موضوعاتی که زنانِ حضوریافته در این کنفرانس به‌واسطۀ آن می‌توانستند دغدغه و ظرفیتِ خود را به نمایشِ جهان و مردم افغانستان بگذارند، موضوع صلح با طالبان است که هم امریکا با عجله و هیجان بر نهایی‌‌شدنِ آن پافشاری دارد، هم حکومت افغانستان می‌خواهد از آن مدالی افتخارآمیز برای خود بتراشد و هم کشورهای منطقه برای اعمال نفوذ در آن به رقابت با یکدیگر شدت بخشیده‌اند. اصلی‌ترین دغدغۀ متصور در این وضع برای زنانِ افغانستان می‌تواند سرنوشتِ آن‌ها از نظر حقوق و آزادی‌هایِ مشروعی‌ باشد که در این سال‌ها کسب کرده‌اند و هیچ بعید نیست در داستانِ صلح با طالبان به معامله گذاشته شود. زنانِ اعزامی به کنفرانسِ ژینوا توسط حکومت افغانستان، درحالی به حضورِ فرمایشی و بی‌ارادۀ خود در این نشست بسنده کردند که یک وزیر آلمانی به‌رغمِ دوریِ هزاران کیلومتری از زمین و فضای افغانستان، بر اهمیتِ حفظ دستاوردهای جامعۀ جهانی در روند صلح و قربانی نشدنِ حقوق زنان در پایانِ این روند تأکید ‌ورزید و به یادِ آقایان غنی و عبدالله آورد که اگر طرحِ جـدیدی برای صلح دارند، رعایتِ این نکته، شرط اساسی جامعۀ اروپا برای پشتیبانی از آنان است.
سخـن پایانی
حاشیه‌های افغانیِ نشست ژینوا، محصولِ فرهنگِ سیاسیِ حاکم بر افغانستان است که خودنمایی و نمایش قدرت، ستایشِ خود و تحقیر دیگری، کم‌دقتی و سطحی‌نگری و نوازشِ بلی‌گویانِ بی‌استعداد و طرد دلیل‌آورانِ پُراستعداد، از مؤلفه‌های اساسیِ آن شمرده می‌شود. مسوولان حکومت وحدت ملی به این فرهنگ چنان خو گرفته‌اند که در نشستی به منزلت و اهمیتِ ژینوا نیز نتوانستند خویِ خود را کنترل کننـد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.