احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:چهار شنبه 21 قوس 1397 - ۲۰ قوس ۱۳۹۷
به موازاتِ جدیشدنِ ایالات متحده در برنامۀ صلحِ افغانستان و افزایش بازیگرانِ منطقهییِ ذینفع و علاقهمند به ایفای نقش در این پروسه، روز به روز صغارتِ حکومتِ موجود به عنوان نهادی که نمیتواند مالک و متصرفِ جنگوصلحِ خود گردد، آشکار شده است.
اگرچه رسانههای بسیاری در افغانستان ـ از جمله این روزنامه ـ انتقادهای بسیاری بر شیوۀ پرداختِ حکومت به قضیۀ صلح با طالبان داشته و حتا آن را به معامله با ارزشها و دستاوردهای هفدهساله متهم کردهاند؛ اما واقعیتِ امر این است که حکومت میباید نمایندۀ مشروعِ مردم در تمام عرصهها باشد و با مالکیت بر منابع ملی، منافعِ شهروندانش را بازتاب دهد. حکومتِ افغانستان از آنجا که نتوانست این نقش و موقعیتِ نهادیِ خود را درک و هضم کند، با نگاههای کوچک و فروملی به برنامۀ صلح و منحرفسازی آن، بهتدریج خود و در نتیجه مردم افغانستان را از بازی صلح بیرون ساخت و زمینۀ ورود و بازیگریِ سایر کشورها و قدرتهای بیرونی را فراهم نمود.
دربارۀ جنگِ افغانستان همیشه این سخن به میان آمده که عواملِ خارجی در مشتعل نگهداشتنِ جنگ چنان نقش بازی کردهاند که سررشتۀ آن از دستِ حکومت بیرون رفته است. ناامنی در افغانستان به دلیلِ بد بازی کردنهایِ حکومت و به عبارت دیگر سقوط آن در علایقِ قومی و جناحی، به صحنۀ حضور بازیگرانِ منطقهیی و به نوعی جنگِ نیابتی میان آنها تبدیل شد و در نتیجۀ این فعل و انفعالات بود که برخی از نخبهگانِ افغانستان گفتند که این جنگ، نه جنگِ مردم افغانستان بلکه جنگِ منافعِ کشورها و قدرتهای بیرونی در میدان افغانستان است که اگر سودی از آن حاصل شود، از آنِ بیرونیهاست امـا ضررش تماماً به مردمِ افغانستان تعلق میگیرد.
حکومت افغانستان از آنجا که نتوانست بر جنگی که در قلمروِ حاکمیتِ ملیاش جریان داشت، اشرافِ سیاسی و نظامی پیدا کند، بر صلحِ افغانستان نیز نتوانسته اشراف و تسلط لازم را بهدست آورد و حتا دیده میشود که داستانِ صلح در قالبِ ترتیبات، ضربالاجلها و دستورالعملهایِ بیرونی چنان به جریان افتاده که تلاشهای ظاهراً صلحخواهانۀ حکومت در میانۀ آن محو گردیده است.
اگر در گذشته گفته میشد که این جنگ، جنگِ بیرونیهاست، منطقاً اکنون میتوان گفت که این صلح نیز صلحِ بیرونیهاست و حکومت با همۀ مانورهایی که در فضای داخلی زیر نامِ صلح صورت میدهد، قایقی سرگردان است که در نهایت، موجهای بیرونی برای آن تصمیم خواهند گرفت.
مسلماً آنچه گفته شد، برای این نیست که برفِ بامِ خود را بر بامِ دیگران بیـندازیم و شانههای خود را از مسؤولیت تُهی کنیم. ولی باید نشاندهی کرد که حکومتِ موجود هرگز و ابداً نتوانسته نمایندۀ خوبی برای شهروندانش در مسایلِ مهمی چون جنگوصلح باشد. دلیلِ واضح هم اینکه: درحالیکه کشورها و بازیگرانِ بیرونی هر روز در قضیۀ جنگوصلحِ افغانستان جایِ پایِ بیشتر و فراختر به خود جستوجو میکردند، حکومتِ فعلی غرق در زدوبندها و جدالهای منحطِ قومی و جناحی بود. در نتیجۀ بیپرواییهای حکومت است که دولتِ امریکا برای وزارت خارجۀ خود ضربالاجل تعیین میکند که روند صلح در افغانستان را به مشوره و همکاریِ بازیگرانِ منطقهیی نهایی سازد.
اگرچه اکنون در رسمیات، برای حفظ عرفها و نزاکتهای بینالمللی، از حکومت افغانستان به عنوان طرفِ اصلیِ گفتوگوهای صلح با طالبان یاد میشود، اما در واقعیتِ امر این دیگران هستند که دستِ حکومتِ افغانستان را همچون «صغیر سیاسی» گرفتهاند و آن را به مجالسِ صلح و مذاکره هدایت میکنند. با این وصف، باید حکم کرد که این مردم افغانستان هستند که باید نسبت به سرنوشتِ خویش احساسِ مسؤولیت کنند و بهجای بازیگران بیرونی، حکومت را در پروسۀ صلح، موافق با منافع و مصالحشان سمتوسو دهند. احزاب و جریانهای سیاسی و نخبهگانِ ملی و مردمیِ افغانستان، با اعلام مواضعشان در قبالِ صلح میتوانند انفعالِ حکومت در این زمینه را جبران کننـد. ایالات متحده به عنوان چتر اصلیِ گفتوگوهای صلح، مسلماً به افکار عمومیِ افغانستان در این زمینه بها خواهد داد.
Comments are closed.