احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:هارون مجیــدی/ دوشنبه 26 قوس 1397 - ۲۵ قوس ۱۳۹۷
در اوضاع کنونی که بازار صلح برای افغانستان بیش از هر وقتِ دیگر گرم و گرمتر شده میرود و واکنشها و نشستهای صلحآمیز در داخل و خارج از کشور در حالِ برپایی است؛ زمینهساز این هوا و فضا سفارشها و پیامهایِ مقامهای امریکایی است که بر این آتشِ زیر خاکستر دمیده میرود.
بعد از سرد شدنِ دیگ «شورای عالی صلح» که این مائده را ناپخته به کناری نهاد، امریکا نمایندۀ ویژهیی در امور صلحِ افغانستان گماشت، روسیه نشستی با اشتراک اعضای طالبان و شورای عالی صلح برگزار کرد. پس از آن، رییس حکومت بورد مشورتی را ایجاد کرد و در روزهای گذشته، تفاهمنامۀ مبارزه با تروریسم میان وزیران خارجۀ چین، افغانستان و پاکستان و امضا شد و قرار است امروز نشستی با حضور طالبان و حکومت افغانستان به میزبانی پاکستان برگزار شود.
روی هم رفته، آوازهای صلح مانند صدای دهل از دور شنیده میشود؛ در حالی که در هیچ کدام از این نشستها حکومت و مقامهای رسمی افغانستان سهم و دخل ندارند و این جلسات هنوز هم مانند حبابِ روی آب میشکفد و بعد میترکد. آنچه مسلم است اینکه پروسۀ صلح افغانستان با طالبان، یک پروسۀ کاملاً مغلق است که ابعاد گوناگون و پُرجنبهیی را داراست.
نزدیک به دو دهه میشود که صلح با طالبان سرلوحۀ رسانههای کشور بوده و برخی از حلقهها و گروهها در جاهایِ گوناگون و در کشورهای دور و نزدیک با این پروسه و جریان دمسازیهایی داشته اند. در ترکیه، آلمان، اندونیزیا، قطر و برخی از کشورهای دیگرِ خلیج نیز خمیرصلح افغانستان مشتومال شده است؛ اما این خمیر در تمام این جلسات نارسیده باقی مانده است؛ زیرا این جلسات به صورتِ آنی برگزار شده و بدون کوچکترین نتایج رو به فراموشی رفته است.
دلیل بزرگتر و جدیترِ بینتیجه بودنِ این پروسه، بیتوجهی به ابعاد بغرنجِ این جریان و در نظر نگرفتن میکانیسمهای «صلح» است که این مائده را به قوام و پختهگی رسانده نمیتواند و همۀ اینها در پروسههای یادشده مفقودالاثر است.
فراتر از این، جنگ افغانستان با طالبان، با چند طالبنمایِ ریشدار و لنگیدار به سامان رسیده نمیتواند. کشورهای ذینفع و ذینفوذ در منطقه، عوامل و مسایلِ دخیل در این جریان به شمول طرفداران و کمک کنندهگان این گروه، پراکندهگی و چنددستهگی طالبان و وابستهگی آنان به کشورهای معین و معلومالحال، دشواریها و چالشهای دیگری است که همواره بر ماهیتِ این نشستها سایه میاندازد.
به نظر میرسد تا هنوز که هنوز است، با آنکه دعوت به برقراری صلح با طالبان در بیشتر جاها و کشورها طنین میاندازد و طالبان ظاهراً هیچگونه چراغ سبزی نسبت به آن نشان نداده اند، بازهم هرکس از هرجا تور و چنگکِ خود را به این آبهای گلآلود میاندازد تا مگر ماهی مطلوبتر و بزرگتری را به تور بیندازد. در حالی که در این جلسات طالبان خواسته و ناخواسته در تصاویر رسانهها از این جلسات آشکار میشوند، در عمل در بینتیجهگی تمام این جلسات به پایان میرسد و طالبان هم با اشتراکشان به این جلسات، رنگ و رونق میبخشند؛ اما هیچ واکنشی به این جلسات برگزارشده نشان نمیدهند.
در اینجا در کابل و در داخل کشور همین طالبان مانند همیشه حملاتشان را به شدت و شطارتِ بیشتر ادامه میدهند و با انتحاریهای سازمانیافتهیی «با مغرهای شتوشو شده»، کشتارها و ویرانیهای بیشتری را انجام میدهند.
این صلح مسلحِ خونبار و خانهبرانداز با این نشستهای روبات مانند، چه مقدار در تناسب قرار دارد درحالیکه پاکستان حامی بزرگِ این گروهِ خونآشام هنوز هم در صدد طرح نقشههای تازهتر و ویرانی و بربادی افغانستان است و با دستدرازی در هر گوشۀ این کشور وحشت میآفریند و هموطنان و نیروهای دفاعیِ کشور را به کام مرگ میفرستد که در واقع، پاکستان با این سازماندهیها، استراتیژی امریکا را به مسخره گرفته است؟
به نظر میرسد که حکومت افغانستان تا هنوز هم سر کلاوۀ صلح را درنیافته و تا هنوز ارادۀ استواری را برای برقراری صلح طرح نکرده؛ زیرا حکومت دست و پایش در کلاوۀ سیاست داخلی چنان گیر مانده و حلقهدوانک شده که نمیتواند خودش را با یک سیاست خارجی فعال، روشن و پاسخگو عیار بسازد. چالشهای سیاست داخلی و تنظیم دوبارۀ آن، حکومت وحدت ملی را چنان زمینگیر و بیچاره ساخته که نمیتواند به این پرسش ملی و جهانی پاسخ مشخص، قاطع و روشن ارایه بدارد. مسوولان حکومت دو کار سنگینِ برگزاری انتخابات ریاستجمهوری و صلح را اولویتِ خود عنوان میکنند، در حالی که قراین حکایت از آن دارد که توان و صلاحیتِ این دو اولویت را چنانی که باید ندارد.
Comments are closed.