احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:روحالله بهزاد/ دوشنبه 26 قوس 1397 - ۲۵ قوس ۱۳۹۷
محافل سیاسی و رسمی در سراسر جهان گهگاهی مختل میشوند. در بسیاری محافل سیاسی و رسمی در دنیا، وقتی اعتراض کننده با نیروهای انتظامی لج کند، در برابرش از خشونت کار گرفته میشود. این یک امر متعارف در همۀ دنیا است. اما واقعیت این است که پروندۀ اعتراض کننده، پس از بیرون کردنش از محفل و بازجویی بدون خشونت، ختم میشود. در هیچ جای دنیا کسی اعتراض کننده را پس از بیرون بردن از محفل، لتوکوب نمیکند. به هیچ نیروی انتظامی اجازۀ لتوکوب اعتراض کننده تا سرحد چندبار غش کردن داده نمیشود. در کشورهای مدعی دموکراسی و آزادی بیان، سرنوشت هیچ مختل کنندۀ نظمِ محفل سیاسی و رسمی به ناکجا آباد کشانده نمیشود. ارزشهای انسانی و حقوق بشری هیچ مختل کننده و اعتراض کننده در دنیای دیگر پامال نمیشود. نیروهای امنیتی و انتظامی کشورهای جهان بهویژه کشورهای مدعی دموکراسی و حقوق بشر، با دانشِ امنیتی و انتظامی مسلح اند. برای این نیروها آموزش داده میشود تا حین وظیفه، ارزشهای انسانی و حقوق بشری را رعایت کنند. آزادی بیان و دسترسی متهمان و مجرمان به وکیل و اعضای خانوادهاش در همۀ دنیا رعایت میشود. هیچ مظنون، متهم و مجرمی از این حق محروم نمیماند. برمبنای مفاد اعلامیۀ جهانی حقوق بشر سازمان ملل، هیچ کشور امضا کنندۀ آن حق ندارد ارزش انسانی انسانهای زیر حاکمیتش را نقض کند.
افغانستان هم جز کشورهایی است که پای اعلامیۀ جهانی حقوق بشر امضا کرده و به آن التزام دارد. دولت افغانستان خود را ملزم دانسته است که از حقوق انسانی شهروندانش دفاع و از آن حمایت میکند؛ اما واقعیت این است که نقض حقوق اساسی انسانها در این کشور حتا از سوی رییس حکومت نقض میشود. متأسفانه خشونتورزی و نقش حقوق بشری انسان به یک امر متعارف در دستگاههای امنیتی و انتظامی افغانستان بدل شده است.
اکثرِ نیروهای امنیتی، محافظانِ مقامهای ارشد دولتی و نیروهای انتظامی افغانستان از ارزشهای انسانی و حقوق بشری و نیز حقوق شهروندی بیخبر اند. چنین مینماید که دستگاههای امنیتی افغانستان هیچ پیششرطِ آموزشی و حرفهیی برای متقاضیانِ پستهای امنیتی در نظر نگرفته اند. نیاز است تا نهادهای امنیتی و دستگاههای مخافظتی دولت، به نیروهای امنیتی در مورد این ارزشها آگاهی دهند و آنان را حداقل با دانش حقوقی و پیامدهای احتمالی ناآگاهی این حقوق و ارزشها مسلط و مسلح سازند.
آبِ حقوق بشری و ارزشهای شهروندی افغانستان نباید از سرچشمه گلآلود باشد. وقتی نیروهای محافظتی رییس حکومت از این ارزشها خبر نداشته باشند و به آن تمکین نکنند، ممکن نیست مقامهای پایینرتبه به آن وقعی بگذارند. لتوکوب یک اعتراض کنندهیی که جریانِ پایانی محفل سیاسی و رسمی رییس حکومت را مختل ساخته بود، هیچ توجیه منطقی نمیتواند داشته باشد. اعتراض کنندهیی که جریان پایانی سخنرانی محمداشرف غنی را در هرات مختل ساخت، با سلاح و تجهیزاتِ جنگی مسلح نبود که باید لتوکوب میشد. ناپدید شدنِ اعتراض کننده و لتوکوب آن تا سرحد چندبار غش کردن نقض آشکار حقوق شهروندان و انسانی است. کمیسیون حقوق بشرِ افغانستان منابع و صلاحیتهای وافری برای پیگیری پروندههای نقض حقوق بشری در اختیار دارد و نیاز است تا با این پرونده گزینشی برخورد نکند. برخورد گزینشی با پروندههای نقض حقوق بشر، خود نوعی نقش حقوق بشر است.
واقعیت دیگری که حادثۀ محفل افتتاح راه لاجورد از آن پرده برداشت، این است که دستگاههای دولتی از رسیدهگی به پروندههای غصب زمین و پروندههایی که دست زورمندان در آن دخیل اند، عاجز است. به نظر میرسد که حکومت با پروندههای غصب زمین، زورگویی و افراد مسلح غیرمسوول گزینشی و سیاسی برخورد میکند و در بسا موارد اظهار عجز و نتوانی میکند. معاون سخنگوی ریاست حکومت وحدت ملی پس از حادثۀ محفل راه لاجورد مدعی شد که اعتراض کننده، باشندۀ پکتیا است و در آن محفل پروندۀ غصب زمینشان از سوی یکی از زورمندان را میخواست با محمداشرف غنی در میان بگذارد. اگر دستگاههای عدلی و قضایی از پشتیبانی قوی حکومت برخوردار باشد، چرا نتواند یک زمین غصب شده را از یک زورمند پس بگیرد؟ اگر دستگاه عدلی و قضایی به پروندۀ آن اعتراض کننده رسیدهگی میکرد، حادثۀ محفل راه لاجورد اتفاق نمیافتاد. مشخص است که اعتراض کنندۀ پکتیایی از نهایت بیباوری و خستهگی به دستگاه عدلی و قضایی، راه پُر خطر پکتیا-هرات را طی کرده بود تا خود را به رییس حکومت برساند.
هیهات که رییس حکومت به جای شنیدنِ اعتراض جوان پکتیایی، او را به سیلی زد. حتماً جوان پکتیایی با دل پُر و امید بسیار به اینکه روزنهیی برای رسیدهگی به پروندهاش گشوده خواهد شد، راه دشوار و پُرخطر پکتیا-هرات را طی کرده بود. حتماً انتظار داشت رییس حکومت دست نوازش برسرش بکشد و دستور دهد که با تمام توانِ و ظرفیت دولتی به آن پرونده رسیدهگی و عدالت و انصاف رعایت شود. ناآگاه از اینکه رییس حکومت با موضوعاتِ حتا ملی و سرنوشتسازی که با زندهگی و آیندۀ سیاسی مجموع مردم افغانستان بستهگی دارد، خشن و بدون تأمل برخورد میکند. جوان پکتیایی حتا نمیدانست، رییس حکومتی که پکتیا را با کابل وصل کرده نمیتواند، از وصل افغانستان با اروپا عاجز و ناتوان است؛ نمیدانست که او اعصاب ضعیف دارد و به جای رسیدهگی به مشکل، عارض را با سیلی نوازش میدهد!
Comments are closed.