احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:دوشنبه 26 قوس 1397 - ۲۵ قوس ۱۳۹۷
نجیب آقا فهیم وزیر دولت در امور رسیدهگی به حوادث طبیعی، روز گذشته در مجلس سنا گفته است که حدود هشتادوسههزار خانواده به کمکهای زمستانی نیازمند هستند. اما او توضیح داده که وزارت مبارزه با حوادث، برای کمک به سیهزار خانواده از این جمعیت، هیچ منبعی در اختیار ندارد. در عین حال، آقای فهیم خبر داده است که این وزارت در صددِ تهیه و تدوینِ یک اطلس آسیبپذیریِ کل افغانستان در برابر حوادث طبیعی است تا از اینپس همۀ نقاط آسیبپذیر و نیازمند به کمکِ افغانستان تثبیت و شناختهشده باشند.
اما صحبتِ ما در این ستون روی دو واقعیت تمرکز دارد که اولاً مردمِ افغانستان نظر به شرایطِ جنگی و اقلیمییی که در آن برقرار است، در همۀ فصول نیاز به کمک و دستگیری دارند و ثانیاً اطلس آسیبپذیریِ افغانستان که تدوینِ آن کاری نیکو تلقی میشود، تمامِ جغرافیایِ این سرزمین ـ از پایتخت تا دورترین روستاها ـ را دربر خواهد گرفت.
این دو واقعیت از آنجا شایانِ تذکر است که وزارتی که برای رسیدهگی به حوادث طبیعی و کمک به مردم ایجاد شده، فقط از کمک به ۸۳هزار خانواده و کمبود منابع برای ۳۰هزار خانواده از این جمعیت سخن میگوید و مسلماً این کمکها هم کمکهای نقدی و غیرنقدیِ بسیارکوچکی را شامل میشوند که قادر به تغییر حالتِ زندهگیِ هیچیک از کمکشوندهگانِ آسیبدیده نخواهد بود. درحالیکه اگر علاوه بر موقعیتِ اقلیمی افغانستان، شرایط سیاسیـ اقتصادیـ نظامیِ این کشور را بیفزاییم، خواهیم دید که آرامترین خانوادهها در پایتخت نیز نیاز به حمایت و دستگیریِ دولت دارند.
برای شکافتنِ این مبحث باید از جغرافیایِ محصور در خشکی و کوهستانیِ افغانستان آغاز کرد که تمام ساکنانش را در نوعی انزوا و بُنبست قرار داده است. این کشور به آبهای آزاد راه ندارد و در داخل نیز در بسامناطق با کوهستانهایِ مرتفع و برفگیری مواجه است که عبور و مرور و فعالیتِ اقتصادی را دشوار و هزینهبر ساخته است. جالب و تأسفبار اینکه: در مناطقی که این کوهستانها پایان مییابند، بیابانهای خشک و تشنه سربرمیآورند. این قهرِ طبیعی از آنجا که با موقعیتِ سوقالجیشی افغانستان در منطقه مرادف شده، جنگ و بیثباتی و ضعفِ اقتصادی ـ اجتماعی را به بار نشانده است.
این تبصره به این معنا نیست که کمکهای زمستانیِ دولت به مردمِ آسیبدیده را حقیر بشماریم یا اینکه انتظار داشته باشیم که دولت باید به تمام شهروندانِ کشور کمک کند؛ بلکه به این معناست که درجه و جغرافیایِ آسیبپذیریِ مردم افغانستان بسیار فراتر از یک فصل و چند ولایت است؛ از اینرو کمکهای فصلی و یا منابعِ کمکیِ دولت به مردم باید بهتدریج از حالتِ فوری و مقطعی به حالتِ راهبردی و غیرمقطعی گذار کند؛ بهنحوی که اطلسِ آسیبپذیریها سال به سال کوچکتر گردد.
اکنون که در آستانۀ فصلِ زمستان قرار گرفتهایم، باید یادآوری کرد که بارش برف در مناطق مرتفعِ کوهستانی هرساله فقیرترین مردمانِ این کشور را در ولسوالیها و قریهجاتِ گوناگون اسیر میسازد. با بارش برف، هرساله مسیرهای مواصلاتیِ صدها قریه و ولسوالی مسدود میگردد و بر اثر این انسداد، گرسنگی و بیماری از مردم تلفات میگیرد. پس از آن اما در فصل بهار، ریزش بهمن یا برفکوچ از مردم قربانی میگیرد و پس از آن نیز در فصل تابستان وقوع سیل به زندهگی مردم آسیب میرساند. در پهلوی این عوامل، افغانستان با تهدیدهایِ دیگری چون خشکسالی، آلودهگی آبوهوا، تخریب محیط زیست و جنگ مواجه است که همۀ اینها روی هم این حکم را صادر میکنند که در چهارفصلِ سال این کشور در معرضِ آسیب و محتاج به کمک میباشد. بنابراین اولاً دولت میباید این تهدیدها و آسیبپذیریها را در یک چرخۀ منطقی مطالعه کرده و مدِ نظر قرار دهد و ثانیاً وزارتخانۀ مهمی چون رسیدهگی به حوادث، بهرغم کمبود منابع مالی، نباید افقِ دیدِ خود را به یک فصل یا چند ولایت محدود سازد.
Comments are closed.