- ۳۰ قوس ۱۳۹۷
بسم الله الرحمن الرحیم
«رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی- وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی- وَاحْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسَانِی- یَفْقَهُوا قَوْلِی»
مردم سربلند و عزیز افغانستان، خواهران و برادران السلام علیکم و رحمتالله و برکاتُه!
در آستانۀ چهارمین انتخابات ریاستجمهوری یک بارِ دیگر در آزمونی قرار گرفتهایم که فردا نزد خدا، وطن و تاریخ همه [نسبت به آن] مسؤولیم. این درحالیست که کشور در شرایط حساس و از چهارسو موردِ تهدید قرار گرفته است.
ناامنی روزافزون، فقرِ گسترده، فرار جوانان و استعدادها، قومبازیها و بیاعتمادی ملی در داخل، آزمندیهای منطقهیی، ایدیولوژیهای افراطی و جنگهای نیابتی از بیرون، کشور را هر روز به پرتگاه نابودی نزدیکتر میسازد.
متأسفانه روح قدرتطلبیها، ناپایداریهای سیاسی، ائتلافها و جداییها، تقسیمات میکانیکی چوکیهای دولتی صرفاً به منظور کسب قدرت، همراه تصامیم و سیاستهای ناشیانه، از جمله عواملی اند که بحرانهایِ امروز را دامنگیرِ کشورِ ما کردهاند.
باید آگاه بود که آنچه باعث ادامۀ این وضعیتِ بحرانی گردیده، تنها افراطگرایی و مداخلاتِ بیرونی نیست، بلکه آشفتهگیهای سیاسی، سوءمدیریت، عدم برنامۀ ملی ـ مدنی در خصوص حلِ بحران کشور نیز نقش جدی داشته است. صد البته که نقش بازیگران خارجی، رقابتها، منافع متضاد استراتژیکِ منطقهیی و فرامنطقهیی همه باعث پیچیدهگی اوضاع کشورِ ماست، اما نقش بازیگرانِ داخلی را در بهوجود آوردنِ این وضعِ بحرانی کمتر از نقش بیرونیها نمیدانیم.
شرایط کشور به گونهیی پیش رفته است که سالها قبل نگرانش بودیم، چنانچه در طرح آجندای ملی به گونۀ مفصل نگاشتهایم. اکثر دوستانی که امروز در اینجا با ما هستند، شاید به یاد داشته باشند که: پیشنهاد معاونیت ریاستجمهوری و وزیرخارجه شدن را نپذیرفتم. ما نیازمند نقشۀ جامع و ملی بودیم. مسماً تنها با حضور نمایشی به حیث معاون و وزیر، مشکلِ مردم حل نمیشد. بنابراین نخواستم در بدل یک چوکی نمایشی، تمام ارزشهای مردم و مبارزات قهرمان ملی را زیر پا کنم.
آمرصاحب شهید سالها قبل به «برنامۀ ملی» میاندیشید تا در افغانستان یک «سیستم» به میان بیاید. به همین منظور، چند ماه قبل از شهادتش به من دستور داد که با روشنفکران و شخصیتهای ملی در خارج صحبت کنم تا با منسجمسازیِ دیدگاهها و ارادههای آنان، این مأمول تحقق یابد. در این راستا، کارها و تلاشهایی در داخل و خارج صورت گرفتند اما متأسفانه چند ماه بعد آمرصاحب شهید شد و برنامه ناتمام ماند.
اگرچه قهرمان ملی از میانِ ما رفت، اما الحمدلله اندیشهها، مشورهها و افکار و صحبتهایشان با ماست. از همین رو، طرح آجندای ملی را با الهام از اندیشههای آمرصاحب آماده ساختیم.
در طرح آجندای ملی گفتیم که راه رسیدن به صلحوثباتِ پایدار در افغانستان و بیرونشدنِ از دور باطلِ منازعات و بحرانهای تاریخی، شکلگیریِ یک دولتِ ملی با قاعدههای وسیعِ مردمی است؛ دولتی که همۀ مردم افغانستان در آییـنۀ آن خود را ببینند و احساسِ محرومیت نکنند.
طرح «دولت وحدت ملی» را دو سال قبل در انتخابات ۲۰۱۴ در مشورت با نخبهگان آماده ساختیم اما حکومت فقط به اسمِ آن اکتفا کرد و پوشۀ آن را برداشت و به آجندای شخصی پرداخت.
هموطنان عزیز!
شکستن بُنبستِ امروز و برونرفت از این گرفتاری بدون تردید به وفاق ملی، به اراده و عزم ملی، به ادای فرض دینی و رسالت انسانی، به تعهد و همگراییِ همۀ نیروهای وفادار به سلامت و حفظ بقای ملیِ افغانستان نیازمند است.
این بار با برنامۀ وفاق ملی، توکل به خداوند سبحان و تکیه بر مردم افغانستان، با فرصت از انتخاباتِ پیشرو آمادۀ ثبتنام در مقام کاندیدای ریاستجمهوری سال ۱۳۹۸ در کشور میباشم.
زه د ملی وفاق په چوکات کی، د لوی خدای په توکل، د افغانستان د خلکو په اتکا او انتخاباتو د فرصت نه په استفاده د جمهوری ریاست په تاکنه کی زان کاندیدوم. زه ویارم چه د افغانستان د بهادر ولس د خدمت په لاره کی هودمن یم.
با الهام از دیدگاههای برادر بزرگوارم قهرمان ملی شهید احمدشاه مسعود، فراگیری از گفتمانهای سالیان درازِ اهل علم و فرهنگ و سیاست و جامعه، و تجربیات و اندوختههای چهار دهۀ خودم، امروز به میـدان آزمونِ مردم میآیم و انشاءالله با حمایت و اعتماد مردم شریف و رنجدیدۀ افغانستان، به رقابت انتخاباتی میپردازم. انتخابات به عنوان یکی از اصول مردمسالاری و دموکراسی و پایههای آزادی، بار دیگر پیش رویِ ما قرار گرفته است. آنچه در این باب اهمیت حیاتی دارد، اصلاح اساسیِ نهادها و نظام انتخاباتی میباشد تا همۀ احزاب و نهادها به استقلالیت، شفافیت و مدیریتِ شریفانۀ آن باورمند گردند. اگر خدای ناخواسته این مأمول بهدرستی آماده نگردد، رضایت ملی را فراهم نتواند و هنجارهای مشارکت و عدالت را زیرِ سوال ببرد، برایندِ انتخاباتِ تقلبی، موردِ قبول ما نخواهد بود و در نتیجه کشور دوباره به بحران انتخابات سقوط خواهد کرد.
حضار گرامی!
سالهاست از «آجندای ملی»، «دولت وحدت ملی» و «وفاق ملی» سخن گفتهایم که همه معطوف به مسایل ملی، آسیبشناسی تاریخی و سرانجام تحقق صلح پایدار بودهاند؛ اما متأسفانه گوش شنوایی در میان اولیایِ امور کشور ـ نه از خودی و نه از بیگانه ـ وجود نداشته تا آنچه سالها پیشنهاد داده بودیم را به کار بندند و کشور را از این منجلابِ بحران بیرون آورند.
امروز مردم ما و جامعۀ بینالمللی بهشدت از مهرههای هفده سال در دولت خسته شدهاند، دولتمردان وعدهها دادند اما هیچگاه قادر نشدند و نتوانستند آنها را عملی بسازند؛ دولتمردانی که طی اینهمه سال با فساد درون دولتی، نفاق ملی، از بین بردن اعتماد اجتماعی، نقش تباهکن داشته و کشور را به بحران مُزمن فرو بردند.
بدون تعویض رهبری فعلی به یک زعامت ملی، این بحران برای سالیان دراز ادامه خواهد داشت. حکومتی که مشروعیتِ خود را سالیان قبل از دست داده و امروز در لجنِ بحرانها و ناکامیها و فسادها غرق است، اگر ارادهیی به تعویضِ آن نباشد، افغانستان در پرتگاه سقوط قرار خواهد داد.
ارادۀ ما بر این است که به کمک خدای یگانه و در قالبِ «وفاق ملی» در انتخابات پیشرو بتوانیم همگرایی بیشترین نیروهای وفادار به «تغییر» را به نمایش بگذاریم.
در این مقطع زمانی حساس، آنچه اولویتِ ما را تشکیل میدهد، ایجاد امنیت و رسیدن به صلح پایدار میباشد.
رهبری حکومت در کنفرانس ژینوا، تحقق صلح را در گرو حفظ رژیم برای ۵ سال خواند و تلاش کرد که جهان را بار دیگر به تمدید حکومت تشویق و متقاعد سازد. از همین جایگاه به رهبری حکومت میگویم: اگر در این پنج سال زمامداریِ خود یک وجب در امرِ صلح پیشرفت میداشتید، شاید تقاضای شما از جهان منطقی کوچک پیدا میکرد؛ اما این دورۀ سراسر ناکامی باعث گردید افغانستان در بحر ناامنیها، قدرتگیری تروریزم و افراطگراییها، بیثباتیها، بیسرنوشتیها و قطببندیهای قومی و زبانی فرو برود و دشمنان افغانستان از تصامیم و سیاستهای ناشیانۀ حکمروایانِ بریده از مردم، برای تقویتِ صفوفِ خود بیشترین استفاده را نمایند.
اجازه دهید خاطرنشان سازم که طرف اصلی صلحوجنگ در افغانستان، مردم، نیروهای مقاومت دیروز، دموکراسیخواهان، قربانیان انتحار و انفجار، زنان و فعالان عرصۀ مدنی و حقوق بشری کشور میباشند که متأسفانه رهبری حکومتِ موجود هیچگاه قادر نشد حتا به گونۀ نسبی نیروهای اکثریت ارزشی و اقشارِ آرزومندِ عدالت را بهدرستی نمایندگی کند. همۀ این اقشار در این پروسۀ ملی تا هنوز هیچ نقش و جایگاهی ندارند.
درحالیکه میدانیم برقراری امنیت و صلح پایدار، جزء لاینفکِ وفاق ملی در هر کشورِ جهان به شمار میرود؛ اما باید گفت که امنیتِ مردمِ مظلومِ ما مهمتر از هر صلحِ صوری میباشد. مسلماً صلح فقط به معنی قطع جنگ نیست بلکه رسیدن به وفاق اجتماعی، ثبات سیاسی و امنیتِ روانی مردم میباشد. صلحی که ارزشهای اسلامی، انسانی و دموکراتیک خطوط اساسیِ آن باشند. صلحی که حفظ ارزشهای شهروندی، آزادی بیان، هنجارهای دموکراتیک، انتخابات و دستاوردهای هفدهساله، خطوط سرخِ آن به شمار میروند.
ما برنامۀ مدون و تیم مجرب در خصوص تأمین صلح پایدار داریم. ما این برنامه را طی سالیانِ دراز در مشورت با جمع بزرگی از سیاسیون، فرهنگیان، اندیشهورزان و جوانان در بیشتر از یک صد نشست، کنفرانس و سیمینار آماده ساختهایم. اما کلانترین مشکلی که داشتیم، نبود گوش شنوای جامعۀ سیاسیِ ما بود تا میتوانستیم اندوختههای چندینسالۀ خویش را با مردم و جامعۀ جهانی شریک میساختیم.
خواهران و برادران عزیزالقدر!
ـ آنچه به وفاق ملی امتیازِ بیشتر میدهد این است که اساس کارش «برنامهمحوری» است. برنامهیی که بتواند تضمینکنندۀ منافع مردم و کشور باشد. داعیۀ افغانستان برایمان نسبت به همۀ روابط اولویت دارد. افغانستان را به افغانستان میخواهیم نه به قوم یا کشور خاصی. نیروهایی که حساسیتهای قومی، تباری، زبانی و فرهنگی را دامن میزنند، مطمین باشند که هم افغانستان و هم مردمشان را در معرض مداخلاتِ مستمرِ حلقاتِ بیرونی قرار میدهند و کشور را به پرتگاه سقوط و نابودی سوق میدهند.
ـ وفاق ملی این ظرفیت را دارد که با پیوند زدنِ خواستهای اساسیِ مردم افغانستان و مطالباتِ برحق جامعۀ جهانی در امر مبارزه علیه تروریسم و مواد مخدر، آیندۀ کشور را روشن سازد و این امر در گرو ایجاد سیاست خارجیِ پویا و متوازن عملی میباشد.
ـ وفاق ملی معتقد است که افغانستان نیازمند زعامت ملی، ساختار متعادل و دولت ملیِ پاسخگو و با قاعده میباشد که همۀ اقوام و اقشار خود و آرزومندیهایِ خود را در سیاستگذاریهای کلان و تصمیمگیریهای کشور مشترک ببینند.
ـ اقتصاد بازار با اصول اجتماعی، اهتمام به خانوادههای همۀ شهدای چهار دهه، بهرهگیری از نیروی جوان که بیش از ۶۵% نفوس کشور و بزرگترین سرمایۀ ملی کشور به شمار میرود، استفاده از هزاران کدر بازنشستۀ نظامی که وطن در این وضعیتِ حساس سخت به آنان نیازمند است، مشارکت زنان در چرخۀ تصمیمگیریهای کلان و توانمندسازی آنان در روند توسعه، انسجام ظرفیتها، مشارکت، فرهنگ شهروندی، حکومتداری خوب، پاسخهای موثری که با سونامی اعتیاد به مواد مخدر، فساد گستردۀ اداری، گرسنهگی و بیکاری، شکافهای طبقاتی، آلودهگی محیط زیست و بحرانهای گوناگونِ اجتماعی برخورد جدی نماید و ضریبِ آرامش وجدان ملی ما را فراهم نماید، در صدرِ اولویتهایمان قرار دارند.
ـ انتخابات شفاف و عادلانه زمینهسازی میکند که حکومتی با قاعدۀ وسیع شکل بگیرد و پرسشهای بزرگ را پاسخ بگوید. ما از جامعۀ جهانی تقاضا داریم که اینبار از انتخاب واقعیِ مردم افغانستان و حق انتخابِ زعامتشان حمایت نمایند. ما عدالت و توسعه را برای همۀ مردم میخواهیم، مردم افغانستان سزاوار بهروزی اند. در این راسـتا از جانهایمان مایه میگذاریم و برای سربلندیِ کشور آمادۀ هرگونه قربانی هستیم.
خـدایا چنان کن که پایان کار
تو خشنود باشی و ما رستگار
Comments are closed.