گزارشگر:مسـیح/ سه شنبه 18 جدی 1397 - ۱۷ جدی ۱۳۹۷
گفتوگوها و مذاکرات صلح در مورد جنگ افغانستان که اینبار صورت و سیرتِ متفاوت دارد، احتمال میرود که به نتیجه برسد. چه چیز شرایط ایجاد این صلحِ همچنان شکننده را فراهم آورده است؟ بُنبست نظامی و فرسایندهگیِ روند جنگ برای هر دو طرفِ درگیر؟ فرا رفتنِ حدود فاجعۀ انسانی از مرزهای تحمل؟ کاهش تنش و توافق بازیگرانِ محلی و منطقهیی در مورد نقشۀ صلح در افغانستان؟ بحران اقتصادی در افغانستان؟ ابتکار بینالمللی در برگزاری مذاکرات صلح؟
هنوز برای هر نتیجهگیری در این موارد زود است. اما آنچه که در مورد مذاکرات و گفتوگوهای صلح در افغانستان به تجربه درآمده: اینها همواره درآمدی بر دور تازهیی از جنگ بودهاند.
ماجرای افغانستان از چشم طالبان، داستانی دراماتیک است: داستان یک گروه کوچکِ چندهزار نفری و شکستخورده و متواری که از حاشیۀ افغانستان خود را به میز مذاکرات در مسکو، ابوظبی و سپس عربستان سعودی و اینک به تهران تحمیل کرد. طالبان از سالهای ۲۰۰۰ تا اکنون، مستمراً با ارتش و مردم افغانستان جنگیدهاند. طالبان بارها موفق شدهاند که کنترل بسیاری از ولایاتِ کشور را در دست گیرند.
داستان افغانستان را اما بهسادهگی در قابی محلی نمیتوان روایت کرد. ماجرای افغانستان فراتر از این کشور و حتا خاورمیانه است. مذاکرات در مسکو و سپس ادامۀ آن در ابوظبی، عربستان و تهران هیچگونه رنگوبویِ درونافغانی ندارد. آشکار است که بدون مجموعه تحولات و توافقاتِ صریح و ضمنی فراافغانی هرگز محقق نمیشود.
سناریوی صلح، اینبار در افغانستان نسبت به دورِ مذاکرات قبلی که هرگز موفق نبوده، متفاوت است. برای طالبان دیدگاههای کابل چندان از اهمیت برخوردار نیست. همانطور که طالبان در مذاکرات مسکو به صراحت اعلام نمودند که دولت کابل را به رسمیت نمیشناسند، اینک معلوم گردید که در عمل نیز آنان به دولت کابل اهمیت نمیدهند. اما کابل دستبردار نیست، هرازگاهی سعی میکند در این پروسه سهم بگیرد؛ زیرا رهبران حکومت وحدت ملی بهخوبی واقف گردیدهاند که در پروسۀ صلح دور زده شده و عملاً در حاشیه قرار گرفتهاند. اما طالبان تاهنوز به دولت کابل روی خوش نشان نداده و این خود نشانگرِ در حاشیه بودنِ دولت کابل است.
در این تحولات جایگاه مردم افغانستان چیست و کجاست؟ حکومت وحدت ملی سعی دارد با تیمی از افراد با نفوذ، به نحوی مردم را نیز در این پروسه شریک سازد، اما چنانچه تصریح گردید، طالبان حتا دولت کابل را به رسمیت نمیشناسند، چه رسد به افراد ذینفوذی که از مردم افغانستان نمایندهگی کنند. بنابراین مردم در این ماجرا محذوف و نادیده گرفته شدهاند. حذف مردم از پروسۀ صلح، به دستِ چه کسی صورت گرفته و مسوولیتِ آن به دوش کیست؟
بدون شک، گروهی که به مردم و رأی و نظرِ آنها اهمیت نمیدهد، گروه طالبان است. طالبان گروهی ناشناخته نیست. چند سال زمام امور کشور به -دستِ آنها بوده و اعمال و رفتارشان در حافظهها نقش بسته است. سلاخیها، سنگسارها، قتلعامها و در کُل جنایتهای طالبان هرگز از یاد مردم نمیرود. اکنون علیرغم اینکه ظاهرشان آراسته شده و به انگلیسی روان صحبت میکنند، همچنان «طالب» باقی ماندهاند، حقوق بشر و آزادی زنان برای آنان بیارزش است و همهچیز را از عینکِ تیره و تاریکِ خویش بررسی میکنند. اما این حرفِ تازهیی نیست. آنچه که تازه است، ضعف و فرسودهگی و از پا افتادهگی حکومت وحدت ملی است که نتوانسته از مردم نمایندهگی کند و مقام و جایگاهِ مردم را در تمامی مقاطع و شرایط حفظ کند. مسوول اصلیِ حذف شدنِ مردم از پروسۀ صلح، حکومت وحدت ملی است. مردم باید بیشتر از همیشه متوجه این موضوع باشند که دیگر حکومت وحدت ملی نمیتواند از حقوقِ آنان دفاع کرده و از سرنوشت آنان پاسداری کند.
Comments are closed.