گزارشگر:چهار شنبه 26 جدی 1397 - ۲۵ جدی ۱۳۹۷
هر روندی که دچار تناقضهای درونی باشد، در نهایت به بُنبست و فروپاشی ختم میشود. این بدیهیترین درسیست که تاریخِ بشری در عرصههای گوناگون به ما میدهد. در پیوند به این درس، برنامۀ صلحِ افغانستان چه توسط حکومت و چه توسط ایالات متحده، از آنجا که با تناقضهایِ فنی و محتوایی همراه بوده، انجامی جُز بیهودهگی و بنبست نیافته است.
تناقضات در برنامۀ صلحِ حکومت، چه در دورۀ آقای کرزی و چه در دورۀ آقای غنی، از همان ابتدا بر عاموخاص معلوم بوده و شاید نیازی به این توضیح نباشد که حکومت حتا در تعریفِ دوست و دشمن و تفکیکِ مخالفِ سیاسی و شورشیِ نظامی دچار مشکل بوده و همواره با نادیده گرفتنِ دیدگاههای مردمی، بر طبلِ صـلح بر اساسِ منافع و علایقِ یک حلقۀ کوچک آنهم از طریقِ کشورهای بیرونی کوبیده و به همین دلیل نتوانسته آن را به هیچ انجامِ واضحی برساند. اما تناقضهای برنامۀ صلحِ ایالات متحده برای افغانستان، چیزیست که با گذشتِ زمان خود را آشکار ساخته و امروز خبر از پایانِ همۀ اُمیدهایی میدهد که در ابتدایِ این پروسه به میان آمده بود.
قرار گزارش رسانهها، یک منبعِ نزدیک به گروه طالبان تأیید کرده که گفتوگوهای مقامهای امریکایی و نمایندهگانِ طالبان پیرامون روند صلحِ افغانستان بهدلیلِ آنچه «عقبنشینی مقامهای امریکایی از تعهداتشان» خوانده میشود، به بُنبست رسیده است. این منبع توضیح داده که امریکاییها در نشستِ ابوظبی وعده داده بودند که در نشستهای بعدی با نمایندهگان طالبان، پیرامون «خروج نیروهای امریکایی از افغانستان» گفتوگو خواهند کرد اما در نشست دوحه، آنها با این آجندا وارد مذاکره نشدند و صرفاً به آتشبس میان دولت افغانستان و گروه طالبان پرداختند که طالبان این برنامه را رد کردند. این منبع میافزاید که حالا طالبان سیاستِ امریکاییها را در پیش گرفته و دیگر آمادۀ گفتوگوهای صلح با امریکا نیستند.
با این حساب، صلحی که گمان میرفت با جدیتِ امریکا و ضربالاجلِ رییسجمهوریِ آن به ثمر میرسد، بُنبستی در ادامۀ بُنبستهای گذشته ثابت شده؛ بنبستهایِ صلحی که آقایان کرزی و غنی آن را بارها تجربه کرده بودند. اگرچه هماکنون قرار گزارشهای رسمیِ وزارت خارجۀ امریکا، آقای خلیلزاد در دور چهارمِ سفرهای منطقهییِ خود برای صلح بهسر میبرد و شامِ روز گذشته نیز پس از دیدار با مقاماتِ پاکستانی به کابل آمده تا با حکومت افغانستان تبادل نظر کند؛ اما در صحنۀ عمل داستانِ صلح از آن شور و حرارت در سراشیبِ سرما و انقطاع قرار گرفته است.
انفجارِ قوییی که توسط طالبان دوشنبهشب در شهر کابل در نزدیکِ اردوگاهِ گرینولیج صورت گرفت و در نتیجۀ آن ۱۱۳ تن کشته و زخمی شدند، میتواند نشانۀ روشنی بر این سرما و انقطاع باشد. امنیتِ اردوگاه گرینولیج که محلِ حضور و فعالیتِ کارمندان ملکیِ داخلی و خارجی است، عمدتاً توسط نظامیانِ خارجی تأمین میشود. طالبان ادعا کردهاند که در این حمله، دهها نظامیِ افغانستانی و خارجی را کشتهاند. مسلماً اگر داستانِ صلح در مسیری غیر از آنچه گفته شد روان میبود، نباید چنین حملهیی در چنین فرصتی آنهم به هدفِ داخل شدن به اردوگاهِ خارجیان صورت میگرفت.
تناقضاتِ صلح در دور جدید و بُنبستِ به میان آمده را میتوان ناشی از این نکات دانست: شتاب و سطحینگریِ دونالد ترامپ تحت تأثیر فضای نزدیک به رقابتهای انتخاباتی۲۰۲۰، دور ماندنِ جریانهای سیاسی ـ مردمیِ اصیل از پروسۀ صلح، غرق بودنِ حکومت افغانستان در بازی قدرت و تنازع بقا، واگذاری نقش کلیـدی به اسلامآباد و فراخوانی به کشورهای متعدد و چانهزنی هرکدام با ابتکارها و دستورکارهای متعدد.
با این اوصاف، یا باید ایالات متحده با برنامۀ صلح با طالبان وداع بگوید و یا اینکه نظر به این نکات و اشتباهات، صلح را با قاعده و چشماندازی جدید بیـاغازد.
Comments are closed.