غنـی آمـادۀ تصاحبِ قـدرت با فـریب و نیـرنگ

گزارشگر:احمــد عمران/ شنبه 29 جدی 1397 - ۲۸ جدی ۱۳۹۷

«در عالم سیاست این‌که بگویید فریب خورده‌اید، بهانۀ خوبی نیست.»
لشک کولاکفسکی
در وضعی که وجود دارد، هنوز به‌سختی می‌توان باور کرد که سالِ آینده افغانستان شاهد برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری در تاریخِ اعلام‌شده خواهد بود؛ زیرا از یک‌سو کمیسیون انتخابات دیگر مرجعِ قابل اعتماد برای چنین امرِ بزرگی نمی‌تواند باشد و از سوی دیگر بحث صلح و گفت‌وگو mandegarبا طالبان که ممکن است انتخابات را تحت شعاع قرار دهد، همچنان به قوتِ خود باقی است.
کمیسیون انتخابات متأسفانه با ندانم‌کاری‌ها، نفوذ بیش از حدِ قدرت‌های بیرون از آن و طمع افسارگسیختۀ مدیرانش، چنان در باتلاقی از فساد و زدوبندهای سیاسی عرق شده است که ممکن نیست به‌آسانی بتوان آن را نجات داد. با آن‌که گفته می‌شود در سطح رهبری حکومت تصمیم گرفته شده که پس از اعلام نتایج نهایی انتخابات پارلمانی اعضای کمیسیون‌های انتخاباتی از وظایف‌شان سبک‌دوش شوند، ولی این احتمال نیز بسیار ضعیف به نظر می‌رسد؛ چون رییس حکومت وحدت ملی به بسیار مشکل توانست که از میان چندین فهرست، افراد فعلی را گزینش و طی مراحل مختلفِ شست‌وشوی مغزی، آن‌ها را به ابزارهای دستِ خود تبدیل کند.
آقای غنی وقتی اعضای کمیسیون‌های فعلی را گزینش می‌کرد، هدف اصلیِ او از گزینشِ این افراد آماده‌گی برای انجام یک انتخابات سراسر تقلبِ دیگر ریاست جمهوری بود. حالا افتضاح انتخاباتیِ آقای غنی چنان بالا گرفته که حتا متحدان و کشورهای حامی‌اش که او را در این سمت قرار دادند، شروع به افشاگری از انتخابات سال ۱۳۹۳ کرده‌اند. یک پژوهش‌گرِ امریکایی، اخیراً با در دست داشتن اسناد و مدارک اعلام کرده که در انتخابات سال ۱۳۹۳ آقای غنی با تقلب‌های گسترده موفق شد که خود را به جایگاه فعلی برساند. به باور این پژوهش‌گر، اگر آقای غنی دست به تقلب‌های سازمان‌یافته نمی‌زد، حتا احتمال داشت که آخرین فرد در فهرست نامزدان با توجه به آرای خود می‌بود. یافته‌های این پژوهش‌گر نشان می‌دهد که آقای غنی فردی بسیار خطرناک و غیرقابلِ اعتماد است و اگر یک بار دیگر وارد کارزارهای انتخاباتی شود، بازهم تلاش خواهد کرد به زور نیرنگ، پول و ارعاب صندوق‌ها را به نفعِ خود پُر کند.
تلاش‌های این روزهایِ آقای غنی برای ایجاد تکتِ انتخاباتی برای سال آینده، بازهم افتضاح‌آمیز و فریب‌کارانه است. او که دیگر جایگاهی در میان سیاست‌مداران و جناح‌های سیاسی کشور ندارد و همه او را به عنوان فردی فریب‌کار و نیرنگ‌باز می‌شناسند، می‌خواهد یک بار دیگر به زور پول و تهدید برخی افراد را با خود در میدان انتخابات یک‌جا بسازد. دیدارهای اخیرِ او با برخی از رهبران احزاب سیاسی و شخصیت‌های مطرح برای چنین هدفی صورت می‌گیرد. او یک بار دیگر پشتِ درهای بسته وعده‌های چرب‌ونرم برای یک تعداد تحویل می‌دهد تا از آن‌ها در انتخابات سوءاستفاده کند. دیدار او با جنرال دوستم که گویا معاون اول ریاست‌جمهوری هم است، پس از پنج‌ماه از برگشتِ او از ترکیه فقط برای برنامه‌های انتخاباتی صورت گرفته است. او که از همه‌جا ناامید شده، حالا یک بار دیگر می‌خواهد با استفاده از جنرال حداقل اعتبارِ انتخاباتیِ خود را بالا ببرد و بعداً با کاربرد تقلب و توطیه میزان آرایِ خود را بالا نشان دهد.
وقتی تلاش‌های فریب‌کارانۀ اشرف‌غنی را برای رسیدن به قدرت سیاسی در روزهای پایانی عمرش می‌بینم، به یاد کتابی می‌افتم که تیموتی اسنایدر نویسنده و فیلسوفِ امریکایی در زمان انتخابات اخیر ریاست جمهوری امریکا که دونالد ترامپ به پیروزی رسید، نوشته است. او در کتاب «در برابر استبداد؛ بیست درس قرن بیستم»، پدیدۀ ترامپ را برگشت به گذشته می‌داند و به مردم امریکا هشدار می‌دهد که ممکن است همین فرد امریکا را با فاجعه‌یی روبه‌رو سازد که زمانی هیتلر و استالین کشورهای‌شان را دچار آن کردند. او با استفاده از درس‌های گذشته، کتابی می‌نویسد تا به مردم دنیا هشدار دهد که فریب دیکتاتورها را نخورند. او حتا در مقدمۀ کتابش می‌نویسد که اگر این کتاب را خوانده‌اید و از آن خوش‌تان آمده، لطفاً آن را در اختیار دیگران نیز بگذارید که آن‌ها نیز آن را بخوانند و متوجه شوند که در اطراف‌شان چه می‌گذرد. در یکی از فصل‌های کتاب، آقای اسنایدر می‌گوید که یکی از رمزهای پیروزی دیکتاتورها در جهان، اطاعتِ پیش‌دستانه از آن‌ها بوده است. به این معنی که مردم نیز به دلایل مختلف در بلاهایی که بر سرشان آمده، مقصر بوده‌اند. او می‌نویسد: «بیشتر قدرتی که در اختیار اقتدارگرایی قرار می‌گیرد، داوطلبانه به آن داده شده است. در چنین زمانه‌یی، افراد پیشاپیش به این فکر می‌کنند که حکومت سرکوب‌گر چه خواهد خواست و بدون این‌که آن چیز از آن‌ها خواسته شده باشد، آن را در اختیار حکومت می‌گذارند. شهرندوی که چنین رفتاری را در پیش گرفته است، در واقع به قدرت می‌آموزد که با وی چه‌ها می‌تواند بکند.» نویسنده بعداً با مثال‌هایی از آن‎چه که مردم آلمان و روسیه برای تحکیم قدرت هیتلر و استالین انجام دادند، نشان می‌دهد که اگر مردم در برابر دیکتاتورها بایستند و یا اطاعت پیش‌دستانه را در پیش نگیرند، هیچ دیکتاتوری فرصتِ جنایت را پیدا نمی‌کند.
انتخابات آیندۀ ریاست جمهوری برای مردم افغانستان یک آزمونِ بزرگ است که از اطاعتِ پیش‌دستانه بپرهیزند و با توجه به گذشتۀ افراد در مورد آن‌ها قضاوت کنند. این هشدار بیشتر متوجه کسانی است که در گذشته از افرادی مثل آقای غنی در انتخابات حمایت کرده‌اند. به گونۀ واضح می‌توان از جنرال دوستم یاد کرد. آیا او یک بار دیگر فریب نیرنگ و خدعۀ آقای غنی را خواهد خورد و یا این‌بار آگاهانه و مسوولانه عمل خواهد کرد؟
در سرخط این نوشته، سخنی از لشک کولاکفسکی فیلسوفِ معروف وجود دارد که می‌گوید «در عالم سیاست این‌که بگویید فریب خورده‌اید، بهانۀ خوبی نیست.» تیموتی اسنایدر کتابش را تنها برای امریکایی‌ها ننوشته، بل برای تمام مردم جهان نوشته که می‌خواهند در زیر سایۀ عدل و رفاه زنده‌گی کنند. این کتاب و هشدارهایش از این جهت برای ما بسیار موثر و کارآمد است که دیگر نسبت به آنانی که با فریب و نیرنگ می‌خواهند قدرتِ سیاسی را تصاحب کنند، برخوردی در شأنِ خودشان را در پیش بگیریم.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.