احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمـد عمران - ۰۱ دلو ۱۳۹۷
حالا با پایان یافتن زمان ثبتنام برای انتخابات ریاستجمهوری سال آینده، حداقل مشخص شده که هفده دستۀ انتخاباتی با یکدیگر رقابت خواهند کرد. اما تا زمان آغاز کارزارهای انتخاباتی ـ که متأسفانه با به تأخیر انداختن زمان برگزاری انتخابات از سوی کمیسیون، هنوز زمان دقیقِ آن معلوم نیست ـ و حتا در بحبوحۀ پیکارهای انتخاباتی، اتفاقهای دیگری نیز خواهد افتاد که شاید برخی از آنها قابل پیشبینی باشند و برخی دیگر خیر. شاید تا آن زمان برخی از دستههای انتخاباتی که فقط برای شهرت و یا معامله کردن به میدان آمدهاند، با سنجش وضعیت با آنهایی که به نظرشان برندۀ انتخابات معلوم میشوند، یکجا گردند.
برای برخی دستههای انتخاباتی، متأسفانه انتخابات و سرنوشتِ مردم به اندازه یک بازی ارزش دارد؛ اما در این میان هستند دستههایی که میخواهند واقعاً صدای مردم باشند و برای کشورشان کاری انجام دهند. اینهم از عجایب انتخابات افغانستان است که هنوز پس از پانزده سال و یا هم بیشتر، همچنان تعداد زیادی تمایل نشان میدهند که در انتخابات به عنوان نامزد شرکت کنند. در حالی که در دیگر کشورها چنین نیست و مطالبات و خواستهای مردم در قالبِ سه یا چهار دستۀ انتخاباتی تعریف میشود و مردم به همان دستههایی که مورد نظرشان است، رای میدهند.
در افغانستان حتا دستههایی که از نظر فکری بسیار به هم نزدیک اند، بازهم میخواهند به صورتِ جداگانه وارد میدان شوند. اگر واقعاً بخواهیم دستههای انتخاباتیِ فعلی را مورد تأمل و سنجش قرار دهیم، شاید بتوان کُل آنها را به سه و یا چهار دستۀ انتخاباتی فروکاست؛ ولی در فضای افغانستان مطرح کردنِ چنین خواستی در حال حاضر بسیار سنگین به نظر میرسد. اما تا فرا رسیدنِ آنروز باید همینگونه با دستههای انتخاباتیِ زیاد سر کرد؛ تا زمانیکه انتخابات واقعاً به فکر و اندیشه تبدیل شود و یا هم در قالب احزاب سیاسی رخ بنماید.
با آنهم در انتخاباتِ پیشِ رو که چهارمین انتخابات ریاستجمهوری در افغانستان خواهد بود، میتوان نشانههایی از تغییر را شاهد بود. در سالهای نخست حتا دستههای انتخاباتی بیشتر از حالا بودند. اما به مرور زمان و نضج یافتن مناسبات سیاسی، این دستهها کم شدهاند ولی نه به میزانی که بتوانند انتخابات را واقعاً به یک بازیِ نفسگیر و تنگاتنگ میان رقبای تقریباً همسطح و همتراز مبدل کنند.
از ویژهگیهای دموکراسی است که نمیتوان آن را بهآسانی و سادهگی دستآموز کرد. دموکراسی با ممارست و تمرین میتواند به درونِ جامعه نفوذ کند و نهادینه شود. با این حال، مردم فرصتِ کافی دارند که تا زمان برگزاری انتخابات بهدرستی با دستههای انتخاباتی آشنا شوند و مطالباتِ خود را در درون آنها جستوجو کنند. نباید بازهم به همان مسیری رفت که در هفده سالِ گذشته از مردم قربانی گرفته است. تجربۀ سالهای پسین نشان داد که راه یافتن عدهیی به قدرت با توقعها و انتظارهای مشخص، کشور را به جای آنکه به ثبات و رفاه برساند، بیشتر به قطببندیهای سمتی، زبانی و قومی کشانده است. انتخابات بر اساس قوم و زبان، بدترین اتفاقِ سالهای اخیر بوده است؛ اتفاقی که نتوانست مناسبات مردمسالارانه را در کشور تعالی بخشیده و موجب به وجود آمدنِ شور و ثبات سیاسی شود. امروز بیش از هر زمانی، افغانستان درگیر مناسبات قومی و زبانی شده است. عدهیی با استفاده از همین مولفهها تلاش کردهاند و میکنند که قدرت را به نفعِ خود مصادره کنند، درحالیکه حتا برای قوم و زبانِ خود نیز مفید نبودهاند.
انتخابات بر اساس قوم و زبان، ما را از یکپارچهگی و وحدت دور میسازد. نمیتوان در فضایی که معیار قوم و زبان باشد، از برنامه و دورنمای آینده سخن گفت؛ درحالیکه افغانستان به آیندۀ درخشان و عاری از مناسباتِ قومی و زبانی نیاز دارد. دور باطلِ بیبرنامهگی در انتخابات باید پایان پیدا کند. بسیاری از دستههای انتخاباتی حتا تصوری از برنامه ندارند، درحالیکه شعار آیندۀ بهتر سر میدهند. آیندۀ بهتر با کدام برنامه و معیارِ پذیرفته شده؟!… همین که کسی به قدرت سیاسی دست پیدا کند، به این معنا نیست که میتواند جامعه را از مشکلاتی که دارد نجات بخشد. جامعه را کسانی میتوانند نجات بخشند که مشکلاتِ آن را بدانند و برای رفع آنها متناسب به امکانات و نیازهایِ جامعه برنامهریزی کنند. در طول هفده سال گذشته، میلیاردها دالر وارد افغانستان شد، آیا کسی گفته میتواند که این پولها چقدر توانست برای مردم امنیت، رفاه و کار ایجاد کند؟
تیمی که همین حالا کشور را مدیریت میکند، پنج سال پیش با شعارهای بلندبالا قدرت سیاسی را به زور قبضه کرد، درحالیکه در این پنج سال فقط زخمهای بیشتری به مردم داده است. بدتر از همه که این تیم مدعی است که به اندازۀ آن هیچ تیم و فردی در افغانستان کار نکرده است. اما وقتی کارنامهاش را ببینیم، آنوقت متوجه میشویم که این تیم چه فرصتهای بزرگی را صرفِ ایجاد تنش در جامعه کرده است. امروز افغانستان حتا از امکانات ناچیزی که در زمان حکومت حامد کرزی به وجود آمده بود هم بینصیب شده است. امنیت هر روز بدتر میشود، مردم از بیکاری و دربهدری راهِ فرار از کشور را در پیش گرفتهاند.
بیاعتمادیِ مردم به حکومت و دولت به نازلترین سطحِ خود رسیده، آنگاه تیم فعلی ادعا دارد که افغانستان را از بحـران اقتصادی و ناامنی نجات داده است. اگر یک بار دیگر، تیم فعلی یا مشابه آن، قدرت را در کشور قبضه کند، باید واقعا فاتحۀ کشور را خواند؛ چون بدون کمترین تردیدی پیامد آن برای کشور چیزی جز بدبختیهای بیپایان نخواهد بود. به همین دلیل است که میگوییم از فرصتِ بهوجود آمده باید بهخوبی استفاده کرد و بدون تعصب و قومگرایی به کسانی رای داد که میتوانند و اراده دارند که افغانستان را به جایگاهِ بهتر و مطمینتر سوق دهند.
Comments are closed.