گزارشگر:روحالله بهزاد - ۰۱ دلو ۱۳۹۷
محمداشرف غنی در روز نامنویسی در کمیسیون انتخابات گفت که دولت باید در خدمت مردم باشد، نه افراد مشخص. او در این سخنرانی هیچ اشارهیی به میلیونها افغانییی که به دستور او به گلبدین حکمتیار و دار و دستهاش داده میشود، نکرد. همچنان هیچ خبرنگاری از آقای غنی نپرسید که آیا ایجاد کمیتهها و کمیسیونها در ارگ ریاستجمهوری به معنای انحصارِ منابع دولتی در سر میز خودش نیست؟ همه میدانند که ادارۀ تدارکات ملی و شورای عالی اقتصادی در درون ارگ، به هدفِ دسترسی به منابع و تقسیم آن به میل خود او است. محمداشرف غنی شاید به این باور است که مردم افغانستان حافظۀ تاریخی شان را از دست داده اند. او حتماً فکر میکند مردم به آنچه رییس حکومت در نزدیک به چهار سال گذشته انجام داده است، اشراف ندارند. محمداشرف غنی فکر میکند مردم گزارش یک ماه پیشِ دیدبان شفافیت را فراموش کرده اند. یک پژوهش چند هفته پیشِ دیدبان شفافیت فاش کرد که اشرف غنی خارج از بودجۀ دولتی، به ولایتها میرود و به مردم وعدۀ پروژههای توسعهیی میدهد. آقای غنی باید به همین یک مورد پاسخ بدهد که پولِ پروژههایی را که خارج از بودجۀ مالی به مردم وعده میدهد، از کجا میکند؟ آیا این به معنای حاتمبخشی از منابع دولتی که مالی مردم است، نیست؟
از این گذشته، او در بخش دیگر سخنرانیاش، دو گزینه را برای مردم پیشنهاد کرد: یا از گذشته و گسست حمایت کنند و یا به وحدت و پاسخگویی رأی بدهند. این در حالی است که مردم به پاسخگو بودنِ حکومت بهویژه ارگ ریاستجمهوری هیچ باور ندارند. مردم فراموش نکرده اند که کمیسیونهای حقیقتیابی ساختۀ محمداشرف غنی آنان را در خلای معلوماتی قرار داد. هنوز کسی نمیداند که چرا ولایت کندز دوبار سقوط کرد؟ مردم هنوز دوست دارند بدانند که عاملِ حمله به شفاخانۀ ۴۰۰ بستر کیها بودند و سهلانگاری از سوی چه کسی صورت گرفته بود؟ مردم علاقه حکومت برای شان پاسخ بدهد که پروندههای بزرگ فساد مالی چرا بررسی نمیشود؟ چرا حکومت وحدت ملی و شخص رییس حکومت، دانهدرشتهای مفسد را دادگاهی نمیکند؟ مردم چشم به راه اند تا بدانند که قصر گلخانه چرا سوخت. محمداشرف غنی هیچ تمایل ندارد به مردم پاسخِ بدهد که چرا فاروق وردک به جای فرستاده شدن به دادگاه، به عنوان نمایندۀ رییس حکومت به کرسی وزارت پارلمانی تکیه زده است؟ محمداشرف غنی اگر علاقه دارد به مردم پاسخ بگوید، مردم دوست دارند بدانند که وزیر دفاع پیشینِ برمبنای کدامِ اصول و قاعده در ظرف سه سال، سهبار ترفیع میکند و به رتبۀ ستر جنرالی میرسد؟ و صدها تن دیگر حتا پس از ده سال خدمت در خط نخست، هنوز معاش شان سلسهوار اجرا نمیگردد؟
محمداشرف غنی در سخنرانیاش در کمیسیون انتخابات پس از نامنویسی به این مهم نیز اشاره کرد که اصلاحاتِ انتخابات از «اولویتهایش» است و «حتماً» پیش از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری، نهادهای انتخاباتی را اصلاح میکند. منظور آقای غنی حتماً اصلاحاتی است که در شروع حکومت وحدت ملی وعده سپرده بود، اما عملی نکرد و حالا که نزدیک به پنجسال از عمر حکومتش گذشته است، بار دیگر به آن تأکید میکند. مفهوم «اصلاحات نظام انتخاباتی» پس از به بحران رفتن انتخابات سال ۲۰۱۴ و ایجاد حکومت وحدت ملی بیش از پیش وارد ادبیات حکومت شد. به همهگی مشخص است که اگر ارادۀ ایجاد اصلاحات در نظام انتخابات حتا در حاشیۀ برنامههای محمداشرف غنی اگر میبود، در نزدیک به پنجسال حاکمیت او بر کرسی دولت، آن را انجام میداد. نظام انتخاباتی در منظومۀ فکری آقای غنی، جاگزینی چهرههای نو در سطح رهبری کمیسیون است. تغییر رهبری کمیسیون انتخابات میتواند بخشی از اصلاحات باشد، اما نه تمام آن. وقتی رهبری کمیسیون به حکم رییس حکومت نصب و بازهم به حکم رییس حکومت عزل شود، مسلماً حکومت دستِ درازی در کمیسیون خواهد داشت. رهبری کمیسیون انتخابات باید از پارلمان رأی اعتماد و عدم اعتماد بگیرد تا از وابستهگی به ارگ رهایی یابد.
در کنار این، آقای غنی در این سخنرانی به مبارزه با قانونشکنان تأکید کرد. کسی باید از آقای غنی میپرسید که مفهوم مبارزه با قانونشکنان در قاموس شان چیست؟ اگر مفهوم و منظور آقای غنی بازداشت افراد مسلح غیرمسوول است، بازهم پرسش این است که چرا شما نظامالدین قیصاری که اتهامِ قانونشکنی و داشتن افراد مسلح غیرمسوول بر او وارد بود را بازداشت، اما بدون محکمه رها کردند؟ کسی از آقای غنی بپرسد که چرا فرمانده شمشیر را بازداشت و پس از آن بدون محکمه رها کردید؟ اگر این افراد مجرم بودند، چرا برای شان قرار دادستانی صادر نکردید و اگر مجرم نبودند، چرا نیروهای امنیتی و شماری از بیگناهان را برای بازداشت آنان قربانی کردید؟ آیا خونِ افرادی را که این قانونشکنان ریختانده اند، شما بخشیدید؟ به شما کی این صلاحیت را داده است که خون دیگران را بهخاطر مصلحتهای انتخاباتی و سیاسی ببخشید؟
کسی که از رویکر و فعالیتِ آقای غنی نسبت به حکومت و دولتداری اطلاع نداشته باشد، با شنیدن سخنرانیاش، تصور خواهد کرد که محمداشرف غنی در خلای اطلاعاتی از قلمرو زیر حاکمیتش قرار دارد؛ اما واقعیت چنین نیست. محمداشرف غنی خوب میداند که در اطرافش چه میگذرد. او اتفاقاتِ اطرافش را چهارچشم رصد میکند، اما به مواردی که بابِ طبعش نباشد، ترتیب اثر نمیدهد. واقعیت دیگر این است که آقای غنی انسانهای عصرِ تکنالوژی را دستِکم گرفته است. او بین انسانهای ۲۰ سال پیش و امروز تفاوت قابل نیست. با آنکه محمداشرف غنی روزگار زیادی را در زادگاه تکنالوژی سپردی کرده است، اما فراموش کرده است که تکنالوژی ظرفیت حفظ و نگهداری اطلاعات را دارد و هر موردی را در ظرف چند دقیقه جلو چشم قرار میدهد. در عصر تکنالوژی، هیچ واقعیتِ از چشم مردم پنهان نخواهد ماند.
Comments are closed.