احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:فرشاد حقدوست - ۰۵ دلو ۱۳۹۷
یکی از کارمندانِ دیتاسنترِ کمیسیون مستقل انتخابات بودم. مشکلات و چالشهایی نظیرِ بیکاری و ضعف اقتصادی، من و صدها جوانِ دیگر مانندِ من را به سوی کمیسیون انتخابات و اجرای وظیفه در این نهادِ غرق در نیرنگ و خیانت کشاند؛ نیرنگ و خیانت در حقِ آرایِ مردم و آرزوهای جامعۀ در انتظارِ «تغییر».
ما به اُمید دریافتِ شغل و خدمت به جامعهیی که به انتخابات به عنوان پنجرهیی به سوی «تغییر و اصلاحات» مینگرد، به استخدام این اداره درآمدیم؛ اما بسیار زود با تماشای وضعیتِ این نهاد و روحیۀ مقاماتِ مسلط بر آن، به خیال باطلِ خود پی بردیم. فرهنگِ حاکم بر کمیسیون انتخابات و مقامات برتر آن، فرهنگِ استفادۀ سوء از فضای انتخاباتی و مجبوریتِ اقتصادیِ کارمندانِ فقیری چون ما در راستای منافعِ شخصی و معاملاتِ تیمی بود. فرهنگی که میگفت: جیبت را از سفرۀ انتخابات پُر کن و نهتنها پروای کارمندانِ فقیر و بیواسطه را نداشته باش، بلکه از نیازمندیِ آنها سکویی برای منفعتجوییهایِ خود بساز.
آنها در سایۀ چنین فرهنگی، دردِ فقر و بیکاریِِ کارمندانِ فقیرشان را به ابزاری برای کشیدنِ کارِ بیشتر از آنان و تضییعِ حقوق و امتیازاتشان تبدیل کردندـ با این اطمینان که در صورت اعتراض، میتوانند آنها را با تهدید به اخراج یا دستکم تمدید نکردنِ قرارداد خاموششان ساخت. این منطق توانست ماهها کارمندانِ موقت و بیبضاعتِ بخش دیتاسنترِ کمیسیون انتخابات را به ادامۀ کار در فضایی عدالتستیزانه و نیرنگآلود سوق دهد.
مسیر طولانیِ رسیدن به کمیسیون، نداشتن عمله (در اواخر صرفاً یکطرفه)، نبود غذا و بدلاعاشه و نبود معاشِ سروقت (معاشی که پرداختِ آن با دوـسه ماه تأخیر همراه بود)؛ عناصرِ بسیار عادیِ بیعدالتی در حقِ ما بود. بیعدالتی و نیرنگِ دیگر این بود که معاشِ قراردادییی که در ابتدا ۵۰۰ دالر گفته شده بود، به بیستوهفتهزار افغانی و بعدتر به یکباره با هفتهزار افغانی تنزیل، به بیستهزار افغانی رسید و ما نیز چارهیی جز تسلیم و پذیرش نیافتیم!
با نزدیک شدنِ موعد انتخابات پارلمانی ۱۳۹۷ فشار کار زیادتر شد، ما را مجبور کردند که در روزهای رخصتیِ رسمی نیز در محلِ وظیفه حاضر شویم و تا ناوقتهای شب و حتا تا صبح کار کنیم. اما در پهلوی این اجبار، یک بستۀ تشویقی نیز داشتند و آن اینکه: فی انتر (یعنی داخل کردن اطلاعات در سیستم) به شما ۳ افغانی پرداخت میشود و قراردادِ کارمندانِ پُرتلاش نیز تمدید میگردد. اینگونه بود که ما مظلومانه در انجامِ کار با یکدیگر مسابقه دادیم تا مبادا سستی و تأخیرِ ما باعث بیکاری و دربهدریمان شود.
اکنون از آن هیاهو و وعدههای کاذب، بیش از دو ما میگذرد و من در نهایتِ افسردهگی روزگار میگذرانم؛ درحالیکه نه قراردادم تمدید شده و نه اضافهکاریهایم را دریافت کردهام. اما قرارداد کسانی که واسطه داشتند و لزوماً پُرتلاش هم نبودند، بهآسانی تمدید شد!
مسالۀ جالبترِ دیگر برای من و سایر همکارانم، قراردادهایمان بود که طی ۵ ماه، ۷ بار تجدید شد و ۷ بار قرارداد امضا کردیم. روزهای قرارداد از یکطرف بسیار خوشحال بودیم و از طرفِ دیگر بسیار غمگین که شاید این آخرین قراردادمان باشد!…
خلاصۀ مطلب اینکه:
با این قیاس میتوان درک و دریافت کرد که کمیسیونِ انتخابات غرق در فساد، بیعدالتی و بیبرنامهگی است و منطقاً همان ریا و تزویری را که در حقِ کارمندانِ فقیر و بیواسطهاش صورت داده، صدچندِ آن را در حقِ آرای مردم و نامزدانِ بیواسطهیی صورت داده که نه در کمیسیون حضور داشتهاند و نه قراردادی میان آنها و اعضای ارشدِ کمیسیون امضا شده است.
Comments are closed.