افغانستان و چرخۀ فقر و فساد و خشونت

- ۰۵ دلو ۱۳۹۷

یوناما اعلام کرده که جمعیتِ جوانِ افغانستان با خطر جذب و استخدام توسط گروه‌های تروریستی روبه‌رو است. یوناما یا هیأت معاونتِ سازمان ملل متحد در افغانستان دلیلِ این وضع را به حاشیه‌ رانده‌ شدنِ جوانان و وجودِ فقر و بی‌کاری و بی‌سوادی در میانِ آن‌ها عنوان کرده و افزوده که بخش اعظمِ جمعیتِ افغانستان را جوانان تشکیل می‌دهند.
مسلماً خطر جذبِ جوانانِ کشور به گروه‌های افراطی و تروریست، نکته‌یی نیست که یوناما آن را کشف کرده باشد و دیگران در داخلِ افغانستان از آن بی‌خبر باشند. برای هر فرد عادی‌یی که در جامعۀ افغانستان زنده‌گی می‌کند، به‌راحتی قابل لمس است که در شرایطی‌که برای جوانان زمینۀ کارِ مناسب یا تحصیلِ معیاری مساعد نباشد و فقر و فساد نیز در اوج قرار داشته باشد، یکی از گزینه‌های درشتِ پیش روی آن‌ها جذب شدن در گروه‌های افراطی و سوق یافتن به فعالیت‌های تروریستی است. چنان‌که وقتی بارها رسانه‌ها با جوانانِ جا گرفته در صفوفِ گروه‌های تروریستی صحبت کرده‌، آن‌ها وجود فقر و فساد و بی‌کاری را عاملی برای پیوستن‌شان به صفوفِ جنگ علیه دولت عنوان کرده‌اند.
گزارش یوناما اما از این نظر بسیار مهم تلقی می‌گردد که صدای این نهاد بین‌المللی آن‌قدر قوت و وجاهت دارد که بتواند پیامِ خاصی را اولاً به جامعۀ جهانی و ثانیاً به دولت افغانستان مخابره کند. زیرا تجربه نشان داده است که صدا و دیدگاهِ مردمِ عادی تا با کانال‌هایی چون یوناما یک‌جا نشود، به جایی نمی‌رسد. واقعیتِ تلخ این است که حکومت افغانستان چنان غرق در نفاقِ قومی و بی‌برنامه‌گی است که نه اراده‌یی به نجات بنیادیِ کشور از تروریسم و افراط‌گرایی دارد و نه هم توانِ علمی و عملی مبارزۀ ریشه‌یی با این معضل را. اما جامعۀ جهانی که با هزینه‌های میلیارد دالری تمام فلسفۀ حضورش در افغانستان مبارزه با تروریسم بوده، مسلماً این توانایی را دارد که به مبارزه با تروریسم در افغانستان نگاهِ ریشه‌یی و ژرف بیندازد و حکومت‌ها در افغانستان را مبتنی بر چنین رسالتی مورد حمایت قرار دهد.
مبارزه با تروریسم را می‌توان به دو سطح عمده تقسیم کرد: نخست، سطحِ روبنایی که همان جنگ و نظامی‌گری علیه تروریسم است که به عنوان پاسخِ عاجل و فوری به ناامنی می‌باید به‌قاطعیت جریان داشته باشد. سطح دوم، سطحِ زیربنایی یا همان مبارزۀ علمی و فرهنگی با پدیدۀ تروریسم و تمام خاستگاه‌های مادی و معناییِ آن است. سطح دوم یا مبارزۀ بنیادین با تروریسم، مکمل سطحِ نخست یا همان مبارزه با تروریسم در میدان جنگ است. تا زمانی که به این سطح پرداختِ کافی و لازم نشود، تمام هزینه‌ها در سطح نخست به هدر خواهد رفت؛ چون تروریسم به‌دلیل ناهنجاری‌های ساختاری و جامعه‌شناختی از چشمه‌های گوناگونی سر بیرون خواهد آورد.
توضیحِ مختصر این‌که: آن‌هایی که در افغانستان به‌صورتِ کلی طالب یا داعش نامیده می‌شوند، اولاً طالب و داعش متولد نشده‌اند و این جامعه و شرایط محیطیِ حاکم بوده که از آن‌ها طالب و داعش ساخته است؛ ثانیاً انگیزۀ پیوستنِ آن‌ها به این گروه‌ها صرفاً امارت یا خلافت اسلامی نیست، بلکه امارت یا خلافتِ اسلامی بیشتر بهانه‌یی برای انتقام‌جوییِ آن‌ها از بی‌عدالتی است و ثالثاً حتا اگر آن‌ها را انسان‌های ایدیولوژیکِ کاملاً وفادار به امارت یا خلافتِ بشماریم، فقرِ فرهنگیِ زادۀ فقرِ مادی و فساد ساختاری‌ست که آرمان‌شهرهایِ تاریخ‌گذشته را برای‌شان جلا بخشیده است.
با این اوصاف باید خطاب به جامعۀ جهانی گفت: حکومتِ موجود که به پایان عمرِ خود رسیده، در این پنج سال به‌دلیلِ ناکاره‌گی و فساد، به ماشینِ تروریست‌سازی تبدیل شده و دیگر به اصلاحِ آن امیدی نیست. باید از انتخابات ریاست‌جمهوریِ پیش‌رو و ساختار و سیستمی حمایت به‌عمل آورد که بتواند به این وضع خاتمه دهد و در کنار دوستانِ بین‌المللی‌ به مبارزه با تروریسم در دو سطحِ پیش‌گفته بپردازد. در غیر این صورت، اگر این‌بار نیز حمایتِ جامعۀ جهانی نصیبِ متقلبان و واضعانِ سیستم‌های فسادآلود و سرخورده‌کنندۀ جامعۀ جوانِ کشور شود، چرخۀ فقر و خشونت همچنان به گردش ادامه می‌دهد و ماشینِ ترور روزبه‌روز فربه‌تر خواهد شد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.