گزارشگر:الهامالدین سادات-حقوقدان - ۰۷ دلو ۱۳۹۷
واژۀ شعار در لغت به معانی مختلفی آمده است که از آن جمله میتوان به مفاهیمی چون نشانه و علامت اشاره کرد. در اصطلاح واژۀ شعار عبارت است از شعرها و نثرهایی که در قدیم معمولاً در جنگها و مبارزات میخواندند. گروههایی که در میادین مبارزاتی وارد میشدند، برای اینکه افراد هر گروه در میدان مبارزه از گروههای دیگر تفکیک شده و باهم خلط نگردند، باید هر دسته و گروهی نشانه و علامت خاصی برای تفکیک از دیگران میداشتند.
این بود که هر لشکر و گروهی شعار مخصوصی برای خود داشت، جملهیی را انتخاب میکردند که در حین مبارزه و جنگ احیاناً آنرا تکرار میکردند تا از یکطرف معرف شخصیت و نشاندهندۀ جهت آنها بهسوی گروه مشخصی باشد و از طرفی هم با بیان شعار مشترک گروه، وفاداری خود به گروهی را که مربوط آن اند، تبارز دهند.
در دنیای معاصر، مفهوم شعار از ساحۀ تنگ میادین نبرد خارج شده و وارد محیط پهناوری شده است که موارد کاربرد آنرا از تبلیغات بازرگانی تا مبارزات انتخاباتی و سیاسی گسترش میدهند.
هرچند در افغانستان نیز کاربرد شعار ساحۀ وسیعی دارد، اما اکثراً مردم با کاربرد سیاسی آن آشنا بوده و این مفهوم بیشتر در مبارزات انتخاباتی شورای ملی و ریاستجمهوری جلوهگر میشود که نامزدان شعارهایی را برای جلب توجه رأیدهندهگان انتخاب میکنند.
با آغاز ثبت نام نامزدان کرسی ریاستجمهوری در افغانستان تیمهای انتخاباتی یکبار دیگر با شعارهایی که ظاهراً معرف برنامۀ کُلی، خط مشی و سرلوحۀ کار تیم آنان در صورت پیروزی برای ۵ سال آیندۀ ریاست و حکومت شان میباشد به میدان گرم مبارزات انتخاباتی قدم نهاده اند.
در میان این هفده تیمی که برای تصاحب کرسی ریاستجمهوری پا به میدان مبارزات انتخاباتی نهاده اند شعارهای مختلفی از جمله، «امنیت و عدالت»، «همگرایی و ثبات»، «دولتساز» و امثال اینها به نظر میخورد.
آنچه از این میان بیشتر جلب توجه کرده و شماری از حقوقدانان را به کنجکاوی وا داشته است، شعار انتخاباتی «دولتساز» مربوط به تیم داکتر محمداشرف غنی میباشد.
هرگاه مفهومِ «دولتساز» از لحاظ لغوی و لفظی مورد تحلیل قرار گیرد، میتوان آنرا به معانی «ایجاد کننده، سازنده و بوجود آورندۀ دولت» تعبیر کرد.
از لحاظ حقوقی، دولت عبارت از سازمانی است که ویژهگیهای جمعیت، حکومت، سرزمین و حاکمیت را در خود داشته باشد؛ در علم سیاست و روابط بینالملل نیز، دولت عبارت از کتلهیی از مردم است که در سرزمین مشخصی به طور دایم اسکان دارند و دارای حکومتی هستند که به وضع اجرای قانون اقدام میکند و از حکومتی برخوردار هستند که به صورت روح حاکم و قدرت عالی آنان را از تعرضات داخلی و خارجی مصون میدارد.
با درنظرداشت تعاریف فوق، از دید دانشمندان حقوق، دولت زمانی به میان میآید یا ساخته میشود که اقتدار به حکومت، و عرف به قانون تغییر شکل دهد. همچنان عناصر متشکله یا سازندۀ دولت عبارت از مردم، سرزمین، حکومت و حاکمیت میباشد.
هرگاه تعاریف فوق را با وضع جاری دولت افغانستان با در نظرداشت قانون اساسی این کشور تطابق دهیم، دیده میشود که از تشکیل و ساخت دولت جمهوری اسلامی افغانستان حدود پانزده سال سپری شده است، این دولت دارای حاکمیت بر یک قلمرو خاص بهنام افغانستان بوده و مردمی که به عنوان اتباع، عنصر نفوس این دولت را تشکیل میدهند، میباشد.
مطابق مواد اول و چهارم قانون اساسی؛ افغانستان دولت جمهوری اسلامی، مستقل و غیر قابل تجزیه میباشد. حاکمیت ملی در افغانستان به ملت تعلق دارد که به طور مستقیم یا توسط نمایندهگان خود آنرا اعمال میکنند. ملت افغانستان متشکل از اقوام پشتون، تاجیک، هزاره، ازبیک، ترکمن، بلوچ، پشهیی، نورستانی، ایماق، عرب، قرغیز، قزلباش، گوجر، براهوی و سایر اقوام میباشد.
مطابق مادۀ پنجم قانون اساسی، دولت افغانستان مکلف به تطبیق احکام قانون اساسی و سایر قوانین، دفاع از استقلال، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی و تأمین امنیت و قابلیت دفاعی کشور میباشد.
همچنان مطابق مواد بعدی قانون اساسی، دولت جمهوری اسلامی افغانستان دارای قوای سه گانۀ مقننه، اجراییه و قضاییه؛ قوای مسلح، تشکیلات اداری از مأمورین پایین رتبه تا مقام ریاستجمهوری میباشد.
هرگاه به قانون اساسی افغانستان به عنوان وثیقۀ ملی ایجاد دولت نظر انداخته شود، به صراحت کامل دیده میشود که در قلمروی بهنام افغانستان در حال حاضر از لحاظ حقوقی و سیاسی، به مفهوم عام و خاص آن، دولتی با خصوصیات و مکلفیتهای مشخصی عملاً وجود دارد.
مادۀ هفتادویکم قانون اساسی دولت جمهوری اسلامی افغانستان به تعریف قوۀ حاکم در افغانستان یا همان حکومت پرداخته و صراحت دارد که حکومت متشکل است از وزیران که تحت ریاست رییسجمهور اجرای وظیفه میکنند. مطابق مادۀ هشتادویکم قانون اساسی دولت جمهوری اسلامی افغانستان، شورای ملی دولت جمهوری اسلامی افغانستان منحیث عالیترین ارگان تقنینی مظهر ارادۀ مردم است و از قاطبۀ ملت نمایندهگی میکند؛ قوۀ قضاییه نیز در مادۀ یکصدوشانزدهم قانون اساسی به عنوان رکن مستقل دولت جمهوری اسلامی افغانستان شناخته شده است.
اگر به منظور جلوگیری از طولانی شدن کلام از شرح هرچه بیشتر موارد فوق بگذریم، آنچه در میان این همه مفاهیم؛ مفهومش را از دست داده یا حداقل به چالش میرود عبارت از شعار انتخاباتی تیم «دولتساز» است!
به این معنا که هرگاه در سرزمین یا قلمرو معینی بهنام افغانستان، قدرت سازمانیافته سیاسی با قوای سهگانه، بر اساس وثیقۀ ملییی بهنام قانون اساسی بر مردم حاکمیت داشته باشند؛ تمامی معرفهها، مشخصهها و اجزای تشکیل دهنده یا همان سازندۀ دولت تکمیل بوده و افغانستان عملاً دارای دولت، به مفهوم عام و خاصش هم از لحاظ سیاسی و هم از لحاظ حقوقی میباشد؛ پس شعار «دولتساز» یعنی چه و دولتی که ساخته شده است را چگونه میخواهند بسازند؟!
Comments are closed.