شمال افغانستان؛ جبهۀ جدید طالبان

- ۰۴ سنبله ۱۳۹۱

 منوچهر

به‌رغم وجود نشانه‌های ناامنی در شمال افغانستان در سال‌های پسین، این مناطق همواره از آرامش نسبتاً خوبی برخوردار بوده، و تبعات ناامنی‌ها بیشترینه از سوی مرکز و جنوب به آن‌جا سرایت کرده است. اما گزارش‌های تازه می‌رسانند که این مناطق با موج بزرگی از ناامنی‌هایی روبه‌رو شده است که شمال را به حیث منبع و پایگاه اصلی شرارت‌ها مطرح خواهد کرد.
به نظر می‌رسد که ظرفیت‌های بالقوۀ شمال افغانستان در امر ناامن‌سازی آن منطقه فعال شده است و دیری نخواهد بود که در نتیجۀ آن، ما شاهد گشایش یک جبهۀ دیگر علیه نظام در شمال افغانستان باشیم.
این ظرفیت‌ها در سویه‌هایی به‌راه انداخته شده‌اند که نمونه‌هایش همین اکنون مشاهده می‌شود. احتمال این‌که چنین فعالیت‌هایی، سویه‌های پنهانی نیز داشته باشد، از ذهن به دور نیست، و بخشی از آن در وجود طالبان محلی‌یی‌ست که در اثر کوتاهی‌های حکومت مرکزی در حال حاضر تبدیل به یک خطر بزرگ شده‌اند.
روزنامۀ ماندگار در گزارشی که چند روز پیش به نشر رسید، از طالبانی خبر داد که در پی رقابت‌های محلی تقویت شده‌اند. این طالبان به صورت زنجیره‌یی در ولایت‌های کندز، بدخشان و بغلان در حال فعالیت هستند. تحقیقات نخستین نشان می‌دهد که بخش بزرگی از این رقابت‌ها در انتخابات ریاست‌جمهوری و پارلمانی سال‌های گذشته به وجود آمده‌اند که به نحوی در آن، دست دولت‌مردان ما – به ویژه رییس‌جمهور- را می‌توان دخیل دانست؛ چنان‌که شماری از این افراد برای پیروزی‌شان در انتخابات از هر نوع ابزاری استفاده کردند.
موضوع دیگر، فعالیت گروه‌ها و حلقه‌های ناشناخته‌یی‌ست که تنها نتیجۀ عمل آن‌ها به جای مانده است. از جمله می‌توان از گروه‌هایی یاد کرد که در این اواخر به صورت زنجیره‌یی، دست به مسموم‌سازی شاگردانِ مکاتب در شمال کشور زدند و تا اکنون نه تنها گرفتار نشده‌اند، که حتا هویت آنان شناسایی نشده است.
اما از آن خطرناک‌تر، جنبش‌های تندرو اسلامی‌ جمهوری‌های آسیای میانه می‌تواند باشد که در این اواخر فعالیت آنان در شمال کشور گسترده‌تر نموده است. یکی از این فعالیت‌های مرگ‌بار، حادثۀ ترور احمدخان سمنگانی و شمار زیادی از مردم سمنگان بود که گفته می‌شود کار حرکت اسلامی ‌ازبکستان بوده است.
در همین روزهای نزدیک، دولت تاجیکستان با گروه‌های تندرو در خاروغ بدخشانِ آن کشور درگیر شد که در نتیجه آن دانسته شد که فعالیت‌های آنان در دو کشور افغانستان و تاجیکستان مشترک بوده، چنان‌که این فعالیت‌ها روی روابط عادی این دو کشور اثر گذاشته است.
بی‌تردید که طالبانِ مناطق سرحدی در جنوب افغانستان نیز در این تعاملات بی‌سهم نیستند. نشانه‌هایی در دست است که نشان می‌دهد طالبان پاکستانی همواره در تلاش آن بوده‌اند که از راه شمال افغانستان، به همفکران‌شان در کشورهای آسیای میانه بپیوندند.

این برنامه باعث نگرانی دولت افغانستان و جمهوری‌های آسیای میانه بوده است که سوگ‌مندانه هیچ یک از این کشورها برنامۀ پیش‌گیرانه‌یی در این راستا نداشته‌اند. همین اکنون، پس از بسته شدن مرز میان تاجیکستان و افغانستان، مقامات هر دو کشور به مردم‌شان اظهار داشته‌اند که مرز را به‌خاطر ورود شورشیان از خاک همسایه، بسته‌اند و هر دو طرف هم حق به جانب هستند؛ زیرا واقعیت همین است و هر دو کشور با موج جدیدی از خشونت‌ها در اثر بی‌توجهی خودشان روبه‌رو شده‌اند.
به نظر می‌رسد که این جبهه، مایۀ بین‌المللی هم دارد که تا هنوز صحت‌وسقم آن مشخص نیست. گفته می‌شود که ناتو در پی ماندگاری‌اش در منطقه است و برای رسیدن به این مقصد، تلاش دارد. به باور برخی‌ها، بدیلی که ناتو برای پایایی نیروهایش در منطقه در نظر دارد، آسیای میانه است و بی‌گمان که برای رسیدن به این مهم، نیاز به بهانه‌هایی‌ست که حضور ناتو در آن ناحیه را توجیه کند؛ و از این‌رو ناامنی‌های آسیای میانه و دو سوی سرحد افغانستان و تاجیکستان، در ادامۀ همین برنامه مطرح می‌شوند.
باتوجه به تفکر تروریسم بین‌المللی، ذکر چنین مطالبی می‌نمایاند که شورشیان و تندروان مناطق افغانستان، پاکستان و کشورهای آسیای میانه در جریان ایجاد یک تعامل برای رسیدن به فعالیت‌های فراکشوری قرار دارند و مکانِ آغاز فعالیت‌های این پیوند، شمال افغانستان خواهد بود. از آن‌جایی که دولت افغانستان در مهار چنین برنامه‌هایی همواره ناکام بوده، به نظر می‌رسد که این پیوند نامیمون نیز به ثمر بنشیند.
متاسفانه قربانی نخست این برنامه، افغانستان است؛ زیرا با ایجاد جبهۀ جدیدی در شمال کشور، افغانستان عملاً با دو جبهۀ داغ (جنوب و شمال) روبه‌رو خواهد شد که جنگیدن در این دو جبهه، از عهدۀ حکومتِ فاسد و ناتوانی مثل ادارۀ آقای کرزی، خارج است؛ به ویژه این‌که خارجی‌ها هم در حال بیرون شدن از افغانستان‌اند. اما آن‌چه در حال حاضر حکومت افغانستان با آن روبه‌روست، نطفۀ تازه شکل گرفتۀ این جبهه است که مبارزه با آن، به مراتب سهل‌تر از آیندۀ آن است. بنابرین، می‌‌باید علاجِ چنین واقعه‌یی، قبل از وقوع صورت گیرد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.