- ۰۸ دلو ۱۳۹۷
«کار به جای باریک رسیدن» کنایه از رسیدنِ کار به خطرناکترین مرحله است. با این توصیح باید گفت که ایالات متحده داستانِ صلحِ افغانستان را ـ نظر به خبرهای انتشاریافته از دیدار نمایندهگانِ امریکا و طالبان در قطر و واکنشهای حُزنآلودِ ارگ ریاستجمهوری نسبت به آن ـ به جای باریک رسانده است.
خبرهای رسمی و غیررسمی به گونۀ خلاصه حکایت از این دارند که بهدلیلِ شتابزدهگی امریکا در روند صلح و اشتیاق مفرط به نهاییسازی آن، همه چیز در میز صلح قابلِ معامله شده و افغانستان قویاً در پرتگاهِ سقوط به گذشته قرار گرفته است؛ همان چیزی که مردم از آن میهراسند و در صورت وقوع، در برابرِ آن خواهند ایستاد.
جای باریکِ صلح افغانستان، دقیقاً همان نقطهییست که طالبان در آن ماهی مُراد خویش را میخواهند صید کنند و پاکستان به خوابهایش برای آیندۀ افغانستان متکی بر ایدۀ عمقِ استراتژیک میخواهد جامۀ عمل بپوشاند. این احتمالِ ناگوار را اگرچه در طول روزها و هفتههایی که در تبِ صلحخواهیِ امریکا و حکومت افغانستان با طالبان گذشت، رسانهها و تحلیلگران هشدار دادند، اما هربار پیامهای اطمینانبخشی از آدرسِ دولت امریکا و حکومت افغانستان منتشر میشد که نخواهند گذاشت افغانستان به گذشته باز گردد.
آقای خلیلزاد گفتوگوهای قطر را با پیشرفتِ بسیار ارزیابی کرده اما تذکر داده که توافق صلح نهایی نشده است. اما روند مذاکرات و واکنشِ آقای غنی به آن، این خطر را برجسته میسازد که نهاییشدن توافقِ صلح نیز در غیابِ مردم و دولت افغانستان رقم خواهد خورد. حکومت افغانستان و بهویژه آقای غنی همواره تأکید و آرزویش در برنامۀ صلح بر این بوده که طالبان با هیأت صلحِ حکومت گفتوگوی مستقیم داشته باشند تا هم مالکیتِ افغانها بر صلح تمثیل گردد و هم نتیجۀ صلح مخالفِ برنامههای کلانِ آقای غنی برای کشور نباشد. اما از یکطرف طالبان ثابت کردند که برای حکومت افغانستان ارزشِ گفتوگو قایل نیستند و هم از سوی دیگر امریکاییها نشان دادند در صورتیکه طالبان با آنها کنار بیایند، صلح را با همۀ شکستوریختها نهایی میسازند و به دولت و مردم افغانستان محلی از اعراب قایل نمیشوند.
ایجاد حکومتِ موقت و تغییر در ارزشهای دموکراتیکِ دولتداری افغانستان، درحالی از داستانِ صلح امریکا و طالبان به گوش میرسد که هماکنون نزدیک به بیست تیم انتخاباتی برای رقابت در کارزارهای انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کردهاند و تمامِ جامعه بهنحوی در فضای انتخاباتی و اُمید به اصلاحات و تغییر در چتر دموکراسی قرار گرفتهاند. اما ایالات متحده خلافِ همۀ اطمینانبخشیهایِ گذشته و شعارهایی که در قبال دموکراسی افغانستان سر داده، مهیا شده که در صورت تأمین منافعِ خود توسط طالبان و کشورهای حامی آن، قید انتخابات، دموکراسی، تأمین حقوق بشر و زنان در افغانستان را بزند.
امریکا به دلایلِ گوناگون برای صلح با طالبان در سایۀ تأمین امنیتِ ملیِ خود عجله دارد و صلح با این گروه را صرفاً در گروِ رفعِ دغدغههای امنیتیِ شهروندانش از ناحیۀ افغانستان قرار داده است. اینکه با ادغام طالبان در نظام سیاسی و یا تشکیل حکومتِ موقت با حضور طالبان ممکن است چه حوادثی برای افغانستان و مردمش بیفتد و پای چه دولتهایِ حریصی در افغانستان باز شود، برای آن مهم نیست. این کشور فقط از طالبان و کشورهای حامی آن، تضمینِ محکمی مبنی بر مصونیتِ منافعِ ملیِ خود میخواهد.
اینها خلاصۀ گپ پیرامون روحیۀ فعلیِ امریکا در قبال صلح افغانستان در سایۀ زعامتِ آقای ترامپ است. اما مسلماً متغیرهای دیگری در درونِ امریکا از جمله کانگرسِ این کشور (شامل نمایندهگانِ مخالفِ رویۀ ترامپ در افغانستان از دو حزب دموکرات و جمهوریخواه) و متغیرهای مهمی در بیرون از امریکا از جمله متحدان اروپاییِ این کشور وجود دارند که سیاستهای ترامپ را نادرست میدانند و خروجِ نامسوولانه از افغانستان را مایۀ بدنامیِ غرب و ناکامیِ دموکراسی میخوانند. از همه مهمتر، مردم افغانستان نیز به صلحِ ناقص و تحمیلی از جانبِ بیگانهگان تن نداده و در برابرِ آن خواهند ایستاد.
به نظر میرسد که انسجامِ این متغیرها میتواند خطرِ بزرگی که زیر نامِ صلح در کمینِ افغانستان نشسته است را از میان بردارد.
Comments are closed.