احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:طارق ولی - ۲۸ دلو ۱۳۹۷
مرجان شیر تنومند و زیبا که در اوایل دهه هفتاد هجری و در اوج جنگهای داخلی بین گروههای مجاهدین غرش کنان و با غرور در باغ وحش کابل زندهگی میکرد. صدایی پیهم مرجان قدرتمند به هنگام شب کیلومترها دور از محل سکونتش شنیده میشد. صدای وحشتناک و خشن که حضور پادشاه جنگل را در کابل جنگزده گواهی میداد. پادشاهی که با حضورش روزانه پای دهها تن را به باغ وحش میکشاند.
جنگ شهری با گذشت هر روز شدت بیشتری مییافت. انسانهای زیادی هم از نظامی و غیرنظامی به کام مرگ فرستاده میشدند.
در این یادداشت روایتی از پدرم را که گواه اتفاقات پیش آمده در این بخش کابل و چگونهگی کشته شدن مرجان بوده است را میآورم:
خط مقدم جبهه درست در مقابل باغ وحش کابل واقع شده بود. من و همسنگرانم به جانبداری از حزب جمعیت اسلامی در برابر افراد وابسته به حزب وحدت میجنگیدیم. یکی از روزها که صدای جنگ و خمپارهها به گوش نمیرسید و یک فضای نسبتاً آرام بر شهر حاکم شده بود، من هم با استفاده از فرصت سری زدم به باغ وحش که قرارگاه ما در فاصلۀ کمتر از ۱۵۰ متری این مکان تفریحی واقع شده بود. به محض اینکه وارد باغ وحش شدم، دیدم شمار زیادی از مردم در اطراف قفس مرجان جمع شده اند و سرگرم تماشای مرجان هستند. ناگهان شخصی که سنش کمتر از ۳۰ سال بود بدون کدام دلیل و برای اینکه شجاعتش را به مردم نشان دهد، داخل قفس مرجان شد. مرجان به ورود این شخص هیچ توجهی نکرد و آن شخص آهسته آهسته نزدیک مرجان آمده و بالای مرجان دست نوازش کشید و قسمی وانمود کرد که گویا مرجان با او کاری ندارد. در این هنگام پادشاه جنگل عصبانی شده و با قدرت تمام به آن شخص که بروتهایش را نیز لمس کرده بود حملهور گردیده و گلویش را با دندانهای قدرتمندش فشرد، خون از گلوی شخصی که هویتش دقیق معلوم نبود، فوران میکرد. بعد از کشتن آن شخص مرجان با خشم تمام بهسوی مردمی که در اطراف قفسش تجمع کرده بودند، حملهور میشد و مردم حاضر در اطراف قفس مرجان به هر سو فرار میکردند. بعد از گذشت کمتر از نیم ساعت جسد شخص کشته شده توسط مسوولان از قفس مرجان خارج و به خانوادهاش جهت به خاکسپاری تسلیم داده شد.
چند روز از این ماجرا گذشته بود، ناگهان صدای انفجار دو نارنجک را از داخل محوطۀ باغ وحش شنیدم و با عجلۀ تمام خود را به محوطۀ باغ وحش رسانیده و دریافتم که مرجان در اثر انفجار دو نارنجک که از سوی برادر مقتول به قفسش پرتاب شده زخمهای عمیقی برداشته به گونهیی که توان ایستادن به پاهایش را ندارد. برادر شخص کشته شده توسط مرجان که عامل این قضیه بود از طرف نیروهای طرفدار ما بازداشت شده بود.
مرجان با همان حالت زخمی و دردناکی که داشت چند روز دیگر هم زنده بود و سرانجام، پس از کوششهای ناکام از سوی مسوولان جهت تداوی زخمهایش جان باخت. اکنون مجسمهیی از این شیر زیبا در باغ وحش کابل موجود است.
Comments are closed.