- ۰۳ حوت ۱۳۹۷
نویسنده: تریشیا باکن
برگردان: ابوبکر صدیق
منبع: فارین آفایرس
امریکا و طالبان در ماه جنوری گذشته، روی چارچوب مذاکرات صلح توافق کردند: در صورت بازگشت طالبان به افغانستان، به هیچ گروه تروریستی اجازۀ استفاده از این جفرافیا را در برابر کشورهای بیرونی نمیدهند.
این امتیاز برای ایالات متحدۀ امریکا است، اما برخی از تحلیلگران به این باور اند که این تعهد بیشتر شکننده است.
آگاهان، یادآوری میکنند که این گروه به گفتههایشان متعهد باقی نمیمانند، مانند گذشته. پرسش این است که آیا طالبان پس از آنکه در سال ۲۰۰۱ با همکاری امریکا بیرون رانده شدند، با القاعده قطع روابط کردهاند؟
ساحات فعالیت این گروه در آسیای مرکزی و جنوبآسیا است. طالبان مصروف جنگ با گروه داعش (شاخۀ خراسان «isk»)و ریشه کن کردن آن هستند.
پس از ۲۰۰۲ طالبان حملات تروریستی را در افغانستان برای ایجاد نهادهای تروریستی در منطقه رهبری میکنند. کمتر از ۱۸ گروه تروریستی در افغانستان فعالیت دارند. طالبان بالای بیشتر از ۱۴ گروهها نفوذ دارند.
زمینههای سربازگیری و تغییرات در هستۀ قدرت آنان به دست طالبان است. این گروه با وفاداری به طالبان تلاش میکنند تا از جغرافیای افغانستان به عنوان یک مرکز تروریستی استفاده کنند. اگر طالبان نخواهند و یا توانایی جلوگیری از تمام این گروه را نداشته باشند با خروج نیروهای امریکایی، ایالات متحده، همچنان پاکستان، هند و کشورهای آسیای مرکزی با تهدید مواجه میشوند.
تهدید امریکا
برای امریکا مورد مهم قطع روابط طالبان با القاعده است که از سابق بسان تکۀ کتان به هم پیوستهاند. طالبان هیچگاه موفق به محدودسازی فعالیت القاعده نشدهاند؛ افزودن بر آن، آنان را حمایت کرده اند. زمانی که القاعده حملات تروریستی را بالای سفارت امریکا در کینیا و تانزانیا در سال ۱۹۹۸ و حمله بر کشتی نظامی (USS Cole ) در یمن در سال ۲۰۰۲ و حمله بر برجهای بارزگانی [نیویورک] و پنتاگون در سال ۲۰۰۱، انجام دادند در افغانستان پناهگاه امن داشتند. القاعده برای این حملات از طالبان اجازه نگرفتند. القاعده به شکل مستقیم این حملات بینالمللی را راهاندازی کرد. حملات ۱۱ سپتامبر سبب شد تا امریکا طالبان را از قدرت افغانستان خلع کند، روابط طالبان و القاعده به هم نخورد و طالبان نشان دادند که توانایی جلوگیری از رفتار وحشیانۀ آنان را ندارند.
پس از ۲۰۰۱ القاعده و طالبان با هم پناهنده شدند، بهویژه القاعده در وزیرستان شمالی در ایالات فدرال قبایلینشین (fata)با حمایت شبکۀ حقانی در هماهنگی با گروه طالبان پناه گرفتند. تا سال ۲۰۱۴ که نظامیان حکومت پاکستان عملیات را راهاندازی کردند و شماری از رهبران القاعده در این ساحات، یعنی وزیرستان شمالی کاروان اکمالاتی نیروهای امریکایی و اروپایی هدف قرار میدادند، کشتند.
هیچ اسناد موثقی وجود ندارد که نشان بدهد طالبان یا شبکۀ حقانی در این حملات دست داشتهاند، اما روشن نیست که طالبان از این حملات جلوگیری کرده باشند.
متحدان طالبان افغانستان، طالبان پاکستانی در برابر ایالات متحدۀ امریکا قرار دارند و مسوول کشتن سه تن از رهبرانشان است.
در سال ۲۰۱۰ این گروه دست به یک حمله بمهای ساعتی (این شیوه بدون صدا انفجار میکند) زدند. طالبان پاکستانی بهشکل چتر غیرمتمرکز کار میکند و تلاش میکنند تا نظامیان پاکستان را از ساحات قبایلنشین بیرون کنند.
در عین حال، دولت پاکستان به محدودسازی «مسلمانان شیعه» در پاکستان دست زده است و فشار وارد میکند تا نیروهای امریکایی از افغانستان بیرون شوند. در حالی که بیشتر عملیات نیروهای پاکستانی در سال ۲۰۰۹ در وزیرستان شمالی و ۲۰۱۴ وزیرستان جنوبی بود، طالبان پاکستانی در امتداد مرز با افغانستان عملیات میکردند. در حالی که برنامۀ آنان بیشتر منطقهیی است تا القاعده، آنان [القاعده]در تلاش یافتن فرصتی است که بالای امریکاییها حمله کند.
دلیل ثابت وجود ندارد که طالبان در عقب این دو گروه بهویژه در حملات بالای امریکاییها باشد، اما اگر آنان بخواهند انجام دهند، این دقیق به دلیل نبود، امکانات است.
اگر طالبان برای هر گروه در قلمرو خود به انجام حملات اجازه دهند، این روشن است انجام میدهند و طالبان بهشکل بیسابقه تضعیف میشوند و این تحمیل بر تعهدشان برای جلوگیری از راهاندازی حملات بینالمللی از افغانستان است.
تهدید منطقه
طالبان پس از ایجاد، مدت طولانی از طرف پاکستان حمایت شدهاند، اما روابط دو طرف شکننده و پیچیده است. طالبان با گروههای تروریستی همکاری دارند که سرنگونی دولت اسلامآباد را میخواهند. در گذشته استدلال این بود که این گروهها از پاکستان بدون هیچ چشمداشت به عنوان استراحتگاه استفاده میکنند و تمرکزشان بالای افغانستان است.
منافع و پناهگاه القاعده در جنوبآسیا است، به عنوان مثال القاعده در شبه قارۀ هند به شکل هماهنگ با طالبان در افغانستان همکار میکند. آنان همچنان برای تضعیف حکومت پاکستان حملات را راهاندازی میکند. گروههای دیگر مانند طالبان پاکستانی و لشکر جنگوی، همچنان دولت پاکستان را هدف قرار میدهند و همکاری طولانی مدت با طالبان دارند و در حملات افغانستان اشتراک میکنند.
چالش افغانستان برای پاکستان یک نقطۀ فشار است تا از گروههای شورشی در ایالاتهای استفاده کند، نیروهای امنیتی پاکستان با برخی از این گروهها توافق کردهاند که از این کشور فعالیتهای خود را در افغانستان متمرکز کنند. اگر طالبان فعالیت آنان را در افغانستان محدود سازد، آنان حملات خود را به شکل مستقیم بالای پاکستان متمرکز خواهند کرد.
هند نیز باور دارد که طالبان نمیتوانند به تعهدات خود جامه عمل بپوشانند. نگرانی بزرگ هند این است طالبان به گروههای شبه نظامی پاکستان به ویژه «لشکر طبیه» و «جیش المحمد» که در ساحات نزدیک این کشور اجازه دهند تا دست حمله بزنند. هر دوی این گروه با گروه طالبان افغانستان همکار اند، اما توجه آنان به کنترل هند در کشمیر است. این گروه مخالف هند در تلاش حمله بالای برخی دیگر ساحات این کشور اند. این دو گره روابطه نزدیک با نظامیان پاکستانی دارند، چنانچه از آنان به عنوان اسلحۀ دستی در برابر هند استفاده میکنند. طالبان با لشکر طیبه و جیش المحمد همکاری ارتباط دارند دیدهگاهشان این است تا از افغانستان به عنوان یک ساحۀامن در برابر هند و کشمیر استفاده کنند. پاکستان از این شیوه در زمان رژیم طالبان در کابل در ۱۹۹۰ استفاده میکرد.
دو گروهی «حرکتالمجاهدین و حرکتالجهادالاسلام» که در سال ۱۹۹۰ به هند حمله کردند تاهنوز با طالبان در افغانستان همکاری دارند. در عین حال، کشورهای آسیای مرکزی نیز از دوباره ایجاد شدن گروههای تروریستی در افغانستان نگرانی دارند که سبب دوباره قوت گرفتن گروههای اسلامیست در آسیای مرکزی، مانند نهضت اسلامی شرق ترکستان شود که با ایجاد حکومت دوبارۀ طالبان در افغانستان، آنان میتوانند ارتباط بیرونی خود را مستحکم کنند. تعهد طالبان تنها از خود نه بلکه برای نظارت از صدها گروه تروریستی دیگر حداقل در پنج کشور است.
یک تعهد میانتهی
گروه طالبان در ساحات آسیای مرکزی و جنوبی که برخی از گروهها دیگر نیز حضور دارند فعالیت میکنند، این یک همکاری ایدیولوژیکی است، اما این به معنای آن نیست که طالبان بالای تمام آنان کنترل دارند، شاید در بخشهای حملات بیرونی همکاری کنند. بنابراین، برای عمل کردن تعهدات و برای عقب راند متحدان دیرینۀ شان از قدرت استفاده کنند یا اجازه فعالیت ندهند، هردوی این دیدگاه مشکل و غیرقابل پیشبینی است.
Comments are closed.