احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمـد عمران - ۰۴ حوت ۱۳۹۷
«امروزه سیر قهقرایی دموکراسی از صندوقهای رای شروع میشود.»
(از کتاب «دموکراسیها چگونه میمیرند»)
هرچند سیر شتابندۀ دموکراسیها در جهان دیگر غیرقابل مهار به نظر میرسد، ولی بسیاری از اندیشمندانِ سیاسی این نگرانی را دارند که استبداد و توتالیتاریسم از راههای دیگر به خفه کردنِ نظامهای دموکراسی موفق میشوند. این اندیشمندان به این باور رسیدهاند که در جهانِ امروز دموکراسیها را بیشتر با سازوکارهای خودشان نابود میکنند. به گفتۀ این اندیشمندان، اگر تا دیروز از راهِ کودتاهای نظامی نظامهای دموکراتیک را سر میبریدند، اما حالا با استفاده از انتخابات و رای مردم این کار را انجام میدهند.
نویسندهگان کتاب بسیار خواندنی «دموکراسیها چگونه میمیرند»، با ممارست و تلاش قابل قدر در تاریخ دموکرسیهای جهان و اتفاقهایی که در سالهای پسین در برخی کشورها به وقوع پیوست، هشدار میدهند که نظامهای اقتدارگرا یک بارِ دیگر در حال سر برآوردن اند. آنها از جمله به انتخابات سال ۲۰۱۶ امریکا اشاره میکنند که در نتیجۀ آن، دونالد ترامپ به قدرت رسید. به گفتۀ نویسندهگان کتاب، ترامپ پس از به قدرت رسیدن همان نشانهها را از خود بروز میدهد که دیکتاتوران جهـان با آن صفات شناخته میشوند. نویسندهگان کتاب، به نمونۀ ونزویلا اشاره دارند که هوگو چاوز از راه انتخابات موفق شد قدرت را به دست بگیرد ولی بعداً آن را کاملاً در انحصارِ خود درآورد و کشورش را از یک دموکراسی پاسخگو، به سوی نظامی تکحزبی و دیکتاتورمنش سوق داد. نویسندهگان کتاب «دموکراسیها چگونه میمیرند»، میگویند وقتی چنین خطری برای کشورهایی که تجربه و تاریخ طولانی در عرصۀ مناسبات دموکراتیک دارند، وجود دارد، کشورهایی که تازه میخواهند وارد مناسبات دموکراتیک شوند، بدون شک در درجۀ اول میتوانند شکار افکار مستبدانه گردند. در این کتاب هرچند به افغانستان به صورتِ خاص پرداخته نشده ولی میتوان نتیجه گرفت که نویسندهگان کتاب به تمام مردم جهـان هشدار دادهاند که متوجه نظامها و رهبرانِ خود باشند که روزی به استالینها و هیتلرهای دیگری تبدیل نشوند.
این هشدار برای ما که هنوز در اولِ راه قرار داریم، واقعاً باید جدی تلقی شود. حداقل در انتخابات سال ۲۰۱۴ دیدیم که پیشبینی نویسندهگان کتاب میتواند چهقدر درست و دقیـق باشد. در این انتخابات ضمن اینکه تقلب و مهندسی آرا به اوجِ خود رسید، ولی در نتیجۀ آن کسی به قدرت دست یافت، که از کمترین حمایت مردمی برخوردار بود. این فرد طی پنج سال گذشته، ضمن به دست گرفتن تمام قدرت سیاسی، حالا کمکم از خود نشانههای هوگوچاوز را بروز میدهد. آقای غنی حالا دیگر به هیچ سازوکارِ مدنی و دموکراتیک باور ندارد. تمام تلاشِ او در راه انحصار هرچه بیشترِ قدرت و پس زدن رقبای سیاسیاش متمرکز شده است. هر روز با فرمانهای عجیبوغریب افرادی را به بهانۀ اصلاحات اداری از کار برکنار کرده و افراد دیگری را جایگزینشان میسازد. این مسأله به صورتی حاد شد که یکی از نامزدان انتخابات سال آینده در اعتراض به آن اعلام کرد که آقای غنی، کسانی را که فکر میکند از دستۀ انتخاباتی او حمایت میکنند، از وظایف دولتی سبکدوش و یا تهدید به عدم حمایت از وی میکند. آقای غنی همچنان میخواهد که کمیسیون انتخابات را نیز به کمیسیونی کاملاً دولتی و شخصی مبدل کند. شاید او ظاهراً از احزاب و نهـادهای جامعۀ مدنی و ناظر بر انتخابات خواسته باشد که در گزینش کمیشنران تازۀ کمیسیونهای انتخاباتی افرادی را معرفی کنند، ولی باور قاطعِ آگاهان سیاسی این است که آقای غنی سرانجام افرادی را در کمیسیونهای انتخاباتی نصب خواهد کرد که به او و تیم انتخاباتیاش وفادار باشند.
آقای غنی طی فرمانی از تمام نامزدان و مقامهای دولتی خواسته که از امکانات دولتی در راه انتخابات استفاده نکنند، ولی او خود نخستین فرد در کشور است که این فرمان را نقض کرده و میکند. بیشتر کسانی را که در روزهای اخیر آقای غنی به عنوان والی، معاون ولایت، سرپرست فلان ریاست و یا وزارت گماشته، تماماً در راستای کارزارهای انتخاباتی او بودهاند. او خلاف قانون، معاون دستۀ انتخاباتیِ خود را در سفرهای رسمی و دولتی با خود میبرد و در نشستهای رسمی در کنار خود مینشاند. این حرکتِ او را که میبینم، رژیم طالبان به یادم میآید. در آن رژیم هم وقتی یکی از مقامهای طالبان به جایی سفر میکرد، باز یکی از دوستان و یا اقوام خود را که هیچ سمتی در آن اداره نداشت، به عنوان سرپرست معرفی میکرد. تا آمدن آن رییس مثلاً پسرکاکایش که هیچ سمتی در آن اداره نداشت، امور دولتی را نظارت میکرد. حالا آقای غنی نیز با همین روشِ طالبانی معاون دستۀ انتخاباتی خود را که هیچ سمتی در حکومت ندارد، در کنفرانسهای بینالمللی با خود به مصرفِ دولت میبرد. آیا این تخطی آشکار از قوانین نیست؟ آیا آقای غنی خود را در جای یکی از دیکتاتوران تاریخ نمیبیند؟
اینها همه نشانههای سقوط دموکراسی در افغانستان اند. آقای غنی همانطور که هیتلر و هوگوچاوز از راه انتخابات به قدرت دست یافتند، قدرت سیاسی را ظاهراً با میکانیسمهای دموکراتیک در اختیارِ خود گرفت ولی حالا میخواهد که آن را به نظامی مستبد و اقتدارگرا مبدل کند. او بهشدت حرصِ قدرت دارد و میخواهد از هر راهِ ممکن قدرت سیاسی را همچنان در اختیار داشته باشد. اگر آقای غنی یک دورِ دیگر به قدرت سیاسی در کشور دست یابد، بدون تردید افغانستان به ونزویلایی دیگر تبدیل خواهد شد.
Comments are closed.