گزارشگر:احمـد عمران the_time('j F Y');?>
اشرفغنی رییس حکومت وحدت ملی به صورتِ غیرمترقبه و سرسامآور به نمایشهای انتخاباتیاش در قالبِ سفرهای ولایتی آغاز کرده است. او که در پنج سالِ گذشته به هیچ یک از وعدههای بلندپروازانۀ انتخاباتیاش نتوانست جامۀ عمل بپوشاند، حالا در آستانۀ انتخابات ریاست جمهوری ـ که اگر واقعاً به گونۀ شفاف و عادلانه برگزار شود، هیچ شانسی برای پیروزیاش متصور نیست ـ به بهانۀ گوش سپردن به خواستهای مردم و افتتاح پروژههای کوچک که برخیها هم تا به حال چندین بار به بهرهبردای سپرده شده اند، به ولایتهای مختلفِ کشور سفر میکند و چاپلوسانِ دربار هم فضای مجازی را از تصویرها و نوشتههای دروغین پُر میسازند. یکی از این متملقان در صفحۀ فیسبوکش در مورد سفر به ولایتِ فراه نوشته که «تنها رییس جمهوری[!] که به بیشترین مناطق افغانستان طی پنج سال سفر کرده است. او به ولایتی مثل نورستان رفته که تا به امروز هیچ مقام حکومتی به آن سفر نداشته است و در مجموع سفرهای ولایتی ایشان به بیش از ۶۰ سفر میرسد.»
اما خوب است که از این جناب پرسیده شود که آیا به هزینههای چنین سفرهایی هم رییسِ حکومت فکر کرده است؟ دستاوردِ او در این ۶۰ سفر چه بوده است؟ کدام گرهِ اساسی از مشکلات مردم در این سفرها باز شده است؟
سفرهای مقامهای حکومتی و بهویژه مقامهای درجه یک، هزینههای هنگفت مالی دارد. این سفرها بهسادهگی و با پولِ کم انجام نمیپذیرد. آقای غنی در هر سفر ولایتیِ خود مجبور است که نیروهای امنیتیِ ویژۀ خود را به آن ولایت از قبل بفرستد، شمار زیادی از مسوولان را به همراه داشته باشد و برای کمپاینهای انتخاباتیِ خود برای یک تعداد پول و امکانات بدهد.
آقای غنی به صورتِ تصادفی به فکر رفتن به ولایات نیفتاده است و نه هم برای انجامِ کدام برنامۀ اقتصادی به این ولایات سفر میکند. کُل سفرهایی که آقای غنی در این روزها انجام میدهد، جنبۀ انتخاباتی دارند. او به خوبی درک کرده که تیم انتخاباتی او یعنی تیم «دولتساز» چندان تیمِ قدرتمند و دارای نیروی مردمی نیست. کسانی را که او در این تیم با خود دارند، از پایگاه سیاسی ـ اجتماعیِ محکمی در جامعۀ افغانستان برخوردار نیستند. او امروز حتا به اندازۀ انتخابات سال ۲۰۱۴ قدرتمند نیست. در آن زمان حداقل کاری که او توانسته بود انجام دهد و یا برایش انجام دادند، نزدیک کردنِ چهرههای سیاسی قدرتمند در تیم انتخاباتیاش بود. او با وجود داشتن متحدانِ قدرتمند در انتخابات موفق نشد که رای لازم را از آنِ خود سازد.
آقای غنی در همان انتخابات گذشته، شکستِ خود را به چشمِ سر مشاهده کرد. اکنون اگرچه گاهی خودش برای خود القاب درست میکند و یا هم برخی از حواریونش چنین القابی را به او میدهند، ولی واقعیتِ امر این است که او در آن انتخابات به سختی شکست خورد. شکست در انتخابات سبب شد که امریکاییها دست به کار شوند و با فرستادن جان کری وزیر خارجۀ وقتِ آن کشور از بروز بحران در افغانستان جلوگیری کننـد. وقتی آقای غنی در سال ۲۰۱۴ با آنهمه امکانات و متحـدانِ نیرومند پیروز نشد، حالا که همه او را رهـا کرده و رفته اند، چگونه ممکن است که انتخابات به نفعِ او تمام شود؟
آقای غنی این موضوع را به خوبی درک کرده و به همین دلیل تلاش دارد که از تمام امکاناتش در انتخابات استفاده کند. او ضمن اینکه به ولایتهای مختلف میرود، برنامههای انتخاباتیِ خود را نیز سربهراه میسازد. اطلاعاتِ بسیار دقیقی وجود دارند که افرادی در تمام ولایتهای کشور وظیفه گرفتهاند که در بدل پول و امکانات افراد بانفوذ و جوانان را به تیم دولتساز متمایل کنند.
برنامۀ دومِ آقای غنی در انتخابات آینده، متوسل شدن به تقلبِ سازمانیافته و مهندسی آراست. او از حالا در پی آن است که مسیر خود به کمیسیون انتخابات را بیخطر سازد و در آن افرادی را از آنِ خود کند که برایش بتوانند تقلب کنند. او تجربۀ این کار را در انتخابات گذشته دارد. فقط فردی مثل ضیا امرخیل نیاز است که آقای غنی امور انتخاباتی خود را به او بسپارد و خودش بر سر منبر لاف بزند. برای آقای غنی هیچ راهِ دیگری برای پیـروزی وجود ندارد و اگر رقبای او بتوانند و موفق شوند که این دو راه را سد شوند، بدون تردید که او بازندۀ اصلی انتحابات آینده خواهد بود. به همین لحاظ، آقای غنی در این روزها به دنبال یافتن افرادی در کمیسیون انتخابات است و در کنار آن تلاش میکند از طریق پول و چوکی یک تعداد را به سمتِ خود جلب کند. او افرادی را به نزد چهرههای معروفِ سیاسی کشور فرستاده و برایشان گفته که در بدل چوکی بیایند و از او حمایت کنند. حتا گفته میشود که او از داکتر رنگین دادفر سپنتا وزیر خارجۀ پیشین نیز خواسته که وزارت خارجه را قبول کند و در انتخابات در کنار او باشد. اینها چیزهایی نیستند که از چشم کسی پوشیده باشند.
آقای غنی و تیم «دولتساز» بهشدت در پی برهم زدنِ تعاملِ قانونمند در انتخابات استند؛ چون میدانند که از مسیر قانونی راه یافتنِ دوبارۀ آقای غنی به ارگ کاملاً محال است. وقتی به سفرهای ولایتی آقای غنی میبینم، به یاد شریکِ قدرتش میافتم که در پاسخ به پرسش یک روزنامهنگار که از او پرسید «اگر پیروز شدید نخستین سفر شما به کدام کشور خواهد بود»، او پس از لحظاتی درنگ گفت که دوست دارد پس از پیـروزی به دورترین نقطۀ افغانستان که تا به امروز هیچ مقامی سفر نکرده است، برود. اما به نظر میرسد که ایشان فرصت سفر به چنین نقطۀ دوردستی را در پنج سال نیابد اما آقای غنی تمام ولایتهای کشور را به هر بهانهیی که بود، گشت.
Comments are closed.