احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:بهزاد برمک - ۲۰ حوت ۱۳۹۷
پیروزی و عدم پیروزی، عناصر جدایی ناپذیر زندهگی بشر اند و انسان در موارد زیادی با این پدیدهها رو بهرو می شود.
ماریا شهسوار کاوه
————————–
امنیت پدیدهیی است کـه از بدو پیـدایش جامعۀ انسانی یکی از دغدغههای اساسی برای انسانها بوده و از ضروریترین نیازهای یک جامعه پنداشته شده که بقا و پیشرفت هر کشور به آن وابسته میباشد که ضرورت آن در ساحۀ رسمی، عرصۀ مدنی و خصوصی به صورت جدی محسوس است.
برخورداری از امنیت را میتـوان به عنـوان طبیعیتـرین و اساسیتـرین حق افـراد بشر تلقی کرد. اگر یک نگاه نسبتاً عمیق به تاریخ تکامل جوامع بشری داشته باشیم میبینیم که افغانستان در طول تاریخ معاصر خود گواه کسب و حفظ قدرت از طریق اعمال زور و خشونت بوده که چه بسا این مسأله در موارد متعددی، قتل، خونریزی، شکنجه، تعذیب و غُل و زنجیر را به همراه داشته است.
برای نخستینبار در تاریخ این کشور، فرایند شکل گرفت از بُن که مکانیسم انتقال مسالمتآمیز اقتدار سیاسی را در افغانستان تعریف کرد که با همکاری و حمایت مجامع جهانی و با حضور مستقیم قدرتهای بزرگ دنیا به ثمر نشست.
امروزه ما در جامعه زندهگی میکنیم که به گونۀ فزایندهیی در حال گذار است و اگر بخواهیم زمینهها و عوامل بازگشت یا تشدید ناامنی آن را در چندر محور خلاصه کنیم، شاید بتوان مجموع آنها را در مباحث زیر جستجو کرد:
• ضعف و ناکارآمدی دولت؛
• نقش غیرفعال قوای بینالمللی در ایجاد امنیت و ثبات سراسری؛
• دخالتها و سیاستهای کشور خارجی؛
• نقش منابع قوی شبکههای استخباراتی منطقه و فرامنطقه در تشدید بد امنیها.
ناامنی واقعیتی است انکارناپذیر که کشور را دچار بحران کرده و تشدید آن روز افزون نیز میباشد. باید این نکته را در نظر داشته باشیم که این امر نیازمند استراتژی همهگانی است، اما واقعیت این است که جنگ بدون دیپلوماسی به عنوان بخشی از یک استراتژی ملی ـ امنیتی موفق نمیباشد؛ در کنار جنگ، دیپلوماسی و سیاست است که نتیجۀ جنگ را به موفقیت میرساند.
از این گذشته، وضعیت کُل کشور، دستخوش سیاستهای جهانی است یعنی قوای بینالمللی و کشورهایی که در افغانستان حضور فعال دارند دنبال سیاستها و اهداف خود هستند که وضعیت کشور به دلیل وابستهگیها و مداخلات شدید آنان، تحت تأثیر خواستهای ممالک بیرونی قرار دارد.
امنیت، صلح و رفاه از نیازهای اساسی و اولیه جوامع بشری است و هر نوع تردید و عدم اتخاذ تصمیم، تأخیر را با خود به بار میآورد و روزها با سوگواری روزهای رفته از دست میروند. برای جامعهیی که در میان آتش جنگ و زندهگی قرار دارد، زنده ماندن، مهمترین خواست و بنیادیترین نیاز محسوب میگردد.
از خلال آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت که تماس مداوم میان مسوولان امنیتی کشور و شهروندان برای یافتن پالیسیهای سازنده و مفید برای کمک به استقرار امنیت در افغانستان نباید مورد غفلت واقع شود اما این که در شرایط کنونی و در وضعیت نامساعد امنیتی و سیاسی حاکم بر کشور، زمینهیی برای مهار ناامنیها وجود دارد یا خیر؟ سوالی است که باید در مورد آن، تأمل و اندیشۀ جدی کرد که مطمیناً زمان به آن پاسخ ارایه خواهد کرد.
Comments are closed.