احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۰ حوت ۱۳۹۷
بیشتر از چهلسال است که مردم افغانستان به «ملت شهیدپرور» شُهره شدهاند و شمار شهدایِ آنان نیز سال به سال فزونی مییابد. اما آنچه از این روندِ خونآلود دردناکتر به نظر میرسد، استفاده از شمارِ شهدا و ارقامِ قربانیانِ جنگ در بازی قدرت و حضیضِ رقابتهای تیمی و جناحیست؛ رقابتهایی که نه به آرمانهای شهدا دلبستهگی دارد و نه حرمتی برای بازماندهگانِ شهدا و مصایبِ رفته بر آنها قایل است.
حنیف اتمر، مشاور پیشینِ شورای امنیت ملیِ افغانستان که یکی از نامزدان مطرحِ انتخابات ریاستجمهوری نیز شمرده میشود، گفته است که در پنج سالِ گذشته ۵۱ هزار نفر در این کشور کشته شدهاند. او همچنین از رقمِ صدهزارنفری زخمیها در این مدت خبر داده و از اثرات منفی، عمیق و گستردۀ این شمار قربانی بر جامعۀ افغانستان بهویژه زنان یاد نموده است. این گزارشدهیِ آقای اتمر درحالیست که چندی پیش آقای غنی گفته بود که در دورۀ حکومتداریِ او بیش از ۴۵ هزار نیروی امنیتی در کشور جان باختهاند.
آنچه در این دو گزارشدهی و ارقامِ ارایهشده در آنها مستتر است، همانند گذشته، هیچ همدلییی را با خانوادههای قربانیان و هیچ ارادهیی را برای متوقفساختنِ این روند برنمیتابد؛ چرا که معلومدار است آقای اتمر زمانی از این ارقامِ اختلافیِ خویش در برابرِ ارقام ارایهشده توسط حکومت پرده برمیدارد که راهش از آقای غنی جدا شده و قصد تصرفِ سکوی اولِ قدرت را در بازی انتخابات دارد و میخواهد هرچه زودتر جنایتهایِ حکومت را آشکار سازد. اما او خود حدودِ چهار سال مشاور شورای امنیت ملی کشور و یکی از صاحبنفوذترین افراد در تمام سطوحِ اجرایی و امنیتیِ افغانستان و نزدیکترین چهره به رییس حکومت بوده، آنهم درحالی که دزدی از غذا و معاشِ سربازان و بیتوجهی به وضعیتِ اکمالاتیِ آنها در میدانهای نبرد به یک مسالۀ روتین تبدیل شده بود. در چهار سال مشاوریتِ قدرتمندانۀ آقای اتمر در امور امنیتی، مردم افغانستان شاهد بودند که چطور او دوستانِ شخصی و تیمیاش را از داخل و خارج جمعآوری کرد و با اهدای رتبههای کیلویی، آنها را جنرال و سترجنرال ساخت و فرماندهیِ نهادهای مهمِ امنیتی را برایشان سپرد و در سایۀ این اعمال، فسادها و حقتلفیهای زیادی بهوقوع پیوست که یکی از پیامدهای آن، افزایش شمار تلفات در نبرد با تروریسم بود. اما آنزمان هرگز آقای اتمر پروای قربانیان و تأثیرات عمیقِ آن بر جامعه را نداشت و از آمارهای واقعیِ خود پرده برنمیداشت.
آقای غنی نیز صدالبته بدتر از آقای اتمر، هیچ احساسِ دردی نسبت به شمار تلفات و خانوادههای داغدارِ بهجا مانده از آنها ندارد. اگر میداشت، اتمرِ مشاورِ شفیقِ او در امور امنیتی نمیشد و در سایۀ رفاقتِ این دو، جنرالهای یکشبه و ماشینی ظهور نمیکردند و سربازان در میدانهای جنگ، گرسنه و بیاسلحه نمیماندند و جنازههای آنان در میدانهای نبرد نمیپلاسیدند. آقای غنی بود که بهدلیل احساسِ دِینی که به اتمر داشت، بر خویشخوریها و غنیمتجوییهایِ او در نهادهای امنیتی مُهر تأیید میکوبید و چشمش را بر فساد و ابتذال در ارگانهای دفاعی و امنیتی میبست. او بود که مدال بر سینۀ اتمر چسپاند و اتمر بود که مهندسی نظام امنیتی کشور را با امضای غنی به پیش میراند. اما اکنون این دو شمارِ شهدا را دستاویزِ بازی خود در قدرت و قمارِ صلح-انتخابات ساختهاند. چنانکه غنی زمانی که از ناحیۀ صلح احساسِ خطر میکند و میترسد که این پروسه در نهایت به حذف او تمام شود، از قربانیهای نیروهای امنیتی و مردم افغانستان به بزرگی و تأکید یاد میکند و اتمر درحالیکه نقش خود در افزایش تلفاتِ جنگ را فراموش کرده، ارقام اختلافیِ خود از شمار شهدا و جانبازان را در ترازوی کمپاینهای انتخاباتیِ خویش میگذارد.
آقای غنی از آنجا که رییس حکومت تشریف دارد، مسلماً در هر کشته و زخمیِ افغانستان ردِ قصور و ناخدمتیِ او قابل مشاهده و رهگیری است. اما اگر آقای اتمر لباسِ خدمت و دلسوزی به تن کرده و نقش پُررنگِ خود در افزایش تلفاتِ نیروهای امنیتی و مردم را نمیبیند، باید به عرضشان رساند که مردم در برگ-برگِ اسکناسهای دالری که او در بازی قدرت و انتخابات به مصرف میرساند و رقم آن تا اکنون به میلیونها دالر رسیده، خونِ خود و عزیزانشان را میبینند!
Comments are closed.