احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





غنی سیاستمدار شکست خورده

گزارشگر:احمدعمران - ۲۷ حوت ۱۳۹۷

این روزها محمداشرف غنی، رییس حکومت وحدت ملی علاوه بر سرگردانی‌های همیشه‌گی‌اش که اکثراً بر اثر ندانم‌کاری‌های خودش ایجاد می‌شوند، درگیر دو مسألۀ اساسی دیگر نیز شده است. یکی برگزاری لویه جرگۀ مشورتی که به دلیل عدم برنامه‌ریزی دقیق و نداشتن آجندای مشخص به تأخیر افتاده و دیگری سفر به برخی کشورهای منطقه برای جلب حمایت از موضع‌گیری‌هایش در رابطه به مذاکرات صلح با طالبان. آقای غنی و تیمش تلاش داشتند که جرگۀ مشورتی را که حالا بزرگترین جرگه در تاریخ افغانستان می‌نامند، در اواخر ماه حوت امسال برگزار mandegarکنند، اما به نظر می‌رسد که ناتوانی و هراس از این که ممکن است جرگه به نفع نظرات آقای غنی رأی ندهد و همان تجربۀ تلخ حامد کرزی رییس‌جمهوری پیشین با برگزاری لویه جرگۀ مشورتی تکرار شود، تاریخ آن را به عقب کشید.
دلیل دیگری که برای تأخیر جرگۀ مشورتی می‌توان بیان کرد، انتخاب افرادی است که به این جرگه فرا خوانده می‌شوند. شورای صلح می‌گوید که شرکت کننده‌گان جرگه از طریق مکانیسم شبه انتخابات به جرگه دعوت می‌شوند، اما چنین مکانیسمی در قوانین و اصول‌نامه‌های افغانستان وجود ندارد. حتا ترکیب شبه انتخابات نیز ترکیبی مغالطه‌آمیز و غیر دقیق است که معنای مشخصی را ارایه نمی‌کند. شبه انتخابات یعنی چه؟ آیا افرادی که به جرگه دعوت می‌شوند با رأی مردم انتخاب خواهند شد که چنین نیست. آقای غنی به والیان و فرماندهان نظامی‌اش دستور داده که افرادی را انتخاب و به جرگه بفرستند. اگر معنای شبه انتخابات چنین چیزی در قاموس ارگ است، پس می‌توان گفت که جرگۀ مشورتی جرگۀ فرمایشی است که آقای غنی برای رسیدن به هدف‌های خاصی می‌خواهد از آن بهره‌برداری سیاسی کند.
در ضمن برگزاری چنین جرگه‌های در زمان فعلی هیچ برایند معقول و منطقی در موجودیت نهادهای مدرن نمی‌تواند داشته باشد. اگر آقای غنی می‌خواهد دیدگاه مردم افغانستان را در رابطه به مذاکرات صلح بداند، به نظر نمی‌رسد که چیز گنگ و غیرقابل فهمی در این مورد وجود داشته باشد. مردم از صلح حمایت می‌کنند اما صلحی که در آن دموکراسی و ارزش‌های حقوق بشری به باد فنا داده نشود. پاسخ طالبان به چنین شرایطی کاملاً مشخص است. این گروه هرگز دموکراسی و حقوق بشر را بر نمی‌تابد. در ایدیولوژی طالبانی حقی به‌نام انتخاب وجود ندارد. این گروه، چه قبول داشته باشیم و چه نداشته باشیم، یک گروه قرون وسطایی و متحجر است. مغز طالبانی نمی‌تواند با ارزش‌های مدرن سازگاری ایجاد کند. در زمان حاکمیت خود این گروه نشان داد که چقدر به خیر و فلاح افغانستان می‌اندیشد. از همان تجربه باید درس گرفت و در مورد آینده قضاوت کرد.
در بحث دوم، آقای غنی سفرهای را به یک تعداد کشورهای منطقه آغاز کرده است تا از طریق این کشورها بتواند به خواسته‌هایش در رابطه به مذاکرات صلح دست پیدا کند. پس از گندی که حمدالله محب مشاور امنیت ملی آقای غنی در امریکا زد، حالا دیگر نمی‌توان تصور کرد که طرف امریکا بخواهد مسایل صلح را از طریق حکومت آقای غنی پیش ببرد. گفته می‌شود که پس از پنجمین دور مذاکرات زلمی خلیل‌زاد با هیأت طالبان در دوحه، قرار بود که او به افغانستان سفر داشته باشد و رهبران حکومت را در جریان مسایل قرار دهد؛ اما خبط سیاسی آقای محب رابطۀ نیم بند ارگ با کاخ سفید را نیز متلاشی کرد. حالا آقای غنی از طریق کشورهای منطقه می‌خواهد به طالبان دسترسی بیابد. سفر اخیر او به ابوظبی مرکز امارات متحد عربی و امضای چند پیمان اقتصادی بیشتر از آن که جنبۀ اقتصادی داشته باشد، جنبۀ سیاسی دارد. آقای غنی می‌خواهد با دور زدن قطر، نقش امارات متحد عربی را در افغانستان پُررنگ‌تر سازد. این که واقعاً مقام‌های امارات خواهند توانست که نقش کلیدی در این رابطه بازی کنند، مبهم است ولی می‌تواند برای آقای غنی کمپاین انتخاباتی محسوب شود. همان گونه که او به آذربایجان سفر کرد و مدال نظامی گنجوی را به او اعطا کردند. در حالی که آقای غنی نه به نظامی گنجوی ارج می‌گذارد و نه در بند زبان اوست. این سلسله سفرها تلاش‌های بی‌ثمری است که آقای غنی در روزهای آخر کاری‌اش به عنوان رییس حکومت وحدت ملی برای بقای خود صورت می‌دهد. او در مورد جرگۀ مشورتی نیز نظر مساعد ندارد. تلاش او و دیگر ارگ‌نشینان عمدتاً در این جهت است که بتواند از جرگۀ مشورتی استفاده ابزاری به عمل آورد. هدف اصلی آقای غنی از برگزاری جرگه مشورتی صلح این خواهد بود که بتواند به صورت تصنعی حمایت جرگه را از برنامه‌های خود به دست آورد تا به زعم او دستش در مسایل افغانستان بازتر شود و حتا بتواند راهی برای چانه‌زنی‌های سیاسی با امریکایی‌ها باز کند. در حالی که وضعیت آقای غنی بدتر از چیزی‌ست که او تصور می‌کند. کاخ سفید دیگر به او و برنامه‌هایش اعتماد نخواهد کرد. او سیاست‌مداری ورشکسته است که هیچ متاعی در دکان سیاستش برای عرضه ندارد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.