- ۲۷ حوت ۱۳۹۷
چندی پیش غنی طی فرمانی، سادات را به عنوان یک «قوم» در کشور معرفی کرد. البته این کار بعد از درخواست مردم سادات افغانستان صورت گرفته است مردمی که در میان همه اقوام کشور حضور دارند و برای همه عزیز و تاج سر تلقی میشوند؛ اما در سالهای پسین که تلاشهای قومی سازی آقای غنی شهره آقای شده است و در کنار تراشیدن هزارههای اهل سنت و غیره حالا هم فرصت را برای معرفی کردن مردم سادات افغانستان به عنوان قوم مساعد کرده است.
سیاست قومگرایی افراطی آقای غنی و دیگر متعصبان و قومگرایان و تفرقهافکنان دور و بر او در حکومت کنونی، این انتظار را در دل برخی از سادات افغانستان برجسته کرد که باید به عنوان یک قوم شناخته شوند. روی این حساب آقای غنی حالا در کنار آنکه چندی پیش همسرش رولا غنی در مصاحبهیی گفته بود که سادات قوم نیست اما حالا آقای غنی بهخاطر مسایل انتخاباتی و مردمفریبییی که دارد فرمان قوم بودن سادات را صادر کرده است تا نام سادات به عنوان قوم درج تذکره برقی شود.
او در حالی چنین عملی را انجام داده است که خود سالهاست که در جامعۀ غربی تحصیل و کار و زندهگی کرده و شهروند جامعۀ مدنی غرب شده است اما حالا در کشور خودش جامعل قومی و قبیلهیی می سازد. این را میداند که سادات آنگونه که مدعی اند، بازماندهگان نوادهگان پیغمبر اسلام(ص) هستند که در افغانستان میان تمام اقوام و مذاهب قرار دارند و زبان مادری همان قوم، زبان مادری شان است.
در چنین صورتی فرمان صادر کردن در خصوص آنکه سادات را در تذکره، قوم سادات بنویسند، هیچ معیار و منصب و اساس و مبنای علمی و منطقی ندارد جز مبنای سیاسی و تفرقهافکنانه. با این حساب افغانستان با تقسیم شدن بیشتر بر قوم و قبیلههای زیاد ماهیت طبیعی همزیستیاش را از دست میدهد. امروز به دلیل تطبیق راهبرد قومی و تباری نامناسب ارتش و نهادهای امنیتی و سیاسی کشور هم بر بنیاد ماهیتهای قومی شکل گرفته اند اگر چه این کار باید زمینه را برای حضور معنادار شرکت اقوام در نظام و سیاست تمثیل کند در حقیقت حربهیی است برای قومیسازی و خلق تنشهای بیشتر و امتیازگیریهای قومی یکجانبه انجامیده و ترکیب ناعادلانهیی را شکل داده است.
این در حالی است که جامعۀ امروز ما بایستی به سمت انسانیت به جای قونیت و گروهگرایی حرکت کند، اما بر عکس ارتجاع سازمان یافته کشور را به قومگرایی منفی و گریز از باهمی ترغیب میکند و حاصل این اختلاف و تفرقه را فقط شخص بازیگر قومی میبرد.
متأسفانه در هجده سال گذشته افغانستان به دلیل سیاست رسمی قومگرایانه شدید و دیگرستیز شده است و در این ١٨ سال در ذهنیت هر آدم این کشور، ذهنیت قومی و قبیلهیی به شکل بیسابقۀ آن تلقین و تزریق گردیده است. به حدی که هیچکس در این سرزمین و در این کشور خود را نه شهروند این مملکت، بلکه انسان قومی و قبیلهیی میپندارد که حتا قومیتش بر انسانیتش چیره شده است. این بدترین حالت برای افغانستان است. زیرا فرداهایی مملو از تنشهای قومی را در پیش روی افغانستان قرار میدهد. بنابراین، حالا مردمان شریف باعزت و محترم سادات که پیش از این در میان همه اقوام از حیثیت و عزت خاصی به دلیل نسل و نسبی که بایستی از پیامبر داشته باشند، برادر دار بودند و جایگاه معنوی داشتند حالا با تقلیل یافتن به یک قوم مشخص محدود شده و آن فرصت عزیز قبلی را از دست میدهند و امتیازی کلانی هم در مناسبات سیاسی به دست نخواهند آورد در حالی که بایستی سیاسیون و مردمان اهل دانش و خرد سادات کشور در میان هر قوم و تبار این سرزمین درک میکردند غنی تخم افتراق را در کشور میپاشاند و بایستی در برابر آن اعتراض میکردند، آمدند و بر آن دهل کوبیدند. این حرکت هیچ منفعتی را برای سادات کشور و مردم آفغانستان در پی ندارد و فقط غنی از آن به عنوان یک امتیاز استفاده میکند و بس.
Comments are closed.