طالبـان چگـونه دوبـاره زنـده شـدنـد؟

- ۲۷ حوت ۱۳۹۷

طالبان این روزها از موضع قدرت خود را در میز گفتوگوهای صلح مطرح می‌کنند. باورها بر این است که گروه تروریستی طالبان چند سال پس از نظام طالبانی در افغانستان دوباره رشد کرد و این گروه تروریستی طی سالهای پسین به خود سر و سامان دوباره دادند.
در این گزارش در پی پیدا کردن عوامل و ریشه‌های نسج‌گیری دوبارۀ طالبان هستیم. آگاهان در گفت‌وگو با روزنامۀ ماندگار عواملی چون حمایت بیش از حد حامد کرزی از طالبان، سیاست نرم امریکا در برابر پاکستان که از طالبان حمایت می‌کرد، وارد شدن نیروهای نظامی امریکا به mandegarخانه‌ها، دستگیری و شکنجه و اعدام افراد بیگناه، فساد گستردۀ درون نظام و عدم توجه جامعه جهانی به این مسأله را از عواملی می‌دانند که سبب رشد و تقویت طالبان شد.
امریکا، کرزی و پاکستان عاملان اصلی رشد دوبارۀ طالبان
یحی مسعود از آگاهان سیاسی در گفت‌وگو با روزنامۀ ماندگار می‌گوید که حمایت بیش از حد حامد کرزی از طالبان به این گروه مشروعیت و مصونیت داد.
او می‌گوید: «حامد کرزی طالبان را از زندان‌ها رها کرد و دستور داد که نباید طالبان بمباران شدند و آنان را برادر خواند. عدم بمباران طالب به این گروه مصونیت داد و رهایی زندانیان آن به این گروه مشروعیت بخشید و آنان هم از این فرصت استفاده کردند و ساحات تحت کنترل خود را گسترش دادند».
به باور این آگاه مسایل سیاسی، طالبان در سال ۲۰۰۱ از اثر کمپاین مشترک ایتلاف بین‌المللی و جبهۀ متحد اسلامی افغانستان شکست خوردند. کمپاین مشترک نه تنها سبب سقوط طالبان در افغانستان شد، بل تمام سرمایه‌گذاری که پاکستان روی طالبان انجام داده بود را به هدر داد.
آقای مسعود می‌گوید: «شکست طالبان یک دست‌آورد بسیار بزرگی بود که مقاومت‌گران افغانستان با همکاری متحدان بین‌المللی به دست آورده بودند. اما طالبان در برابر یک نیروی مجهز خارجی که از حمایت مردم افغانستان نیز برخوردار بودند، دوباره رشد کردند و تقویت شدند».
او عوامل رشد طالبان را سیاسی عنوان کرده می‌گوید: عوامل رشد طالبان سیاسی است نه نظامی، زیرا ارادۀ سیاسی برای خشکاندن ریشۀ طالبان در حکومت حامد کرزی وجود نداشت و سکتورهای امنیتی افغانستان فاقد استراتژی مبارزه با تروریسم بودند و هستند.
آقای مسعود تأکید کرد که اگر از وزارت دفاع افغانستان پرسیده شود که راهبرد نظامی شما به خاطر از بین بردن طالب و تروریسم که بتواند در برابر جنگ‌های فرسایشی طالبان مقابله کند، چیست، بدون شک پاسخی نخواهند داشت.
او افزود، در مورد استراتژی ناتو باید گفت که استراتژی را که جنرالان ناتو طرح و تطبیق کردند، استراتژی‌های جامع بود. اما جوابگوی نیازهای جامعه افغانستان نبود. زیرا استراتژی ناتو برای مبارزه با تروریسم که در سال ۱۹۹۷ طرح شد، شامل چهار بخش بود، تقویت سکتورهای امنیتی افغانستان، انکشاف اقتصادی، همکاری کشورهای منطقه و حاکمیت قانون. مشکل این بود که این چهار عنصر عملی نشد، چون دولت افغانستان که مسوولیت اجرایی این چهار برنامه را به عهده داشت، آن را عملی نکرد.
این آگاه سیاسی خاطر نشان می‌کند: دولت افغانستان مرتکب فساد شد که حاکمیت قانون را زیر سوال برد، پاکستان همکاری نکرد، بل برعکس از طالب حمایت کرد، در بخش انکشاف اقتصادی پیشرفت‌های صورت نگرفت و به زیربناها توجه نشد، به همین دلیل استراتژی عملی نشد و برنامه ناکام ماند.
او اضافه کرد که در بخش سیاسی طالب برادر خوانده شد. زندانیان طالب بدون محاکمه رها شدند، به نیروهای خارجی گفتند که دیگر طالبان را بمباران نکنید، حملات شبانه را قطع کردند، تمامی این موارد توسط حامد کرزی که تعلقات قومی با گروه طالبان دارد، صورت گرفت.
او تأکید کرد، پاکستان هم از این فرصت استفاده کرد و به این باور رسید که سیاست ما از طریق خشونت در افغانستان در حال اجرا شدن است، نخواستند که فرصت را از دست دهند، به حمایت‌شان از طالبان تا زمان رسیدن به هدف ادامه دادند.
آقای مسعود همچنان گفت، میان فعالیت‌های دیپلماتیک و آوردن فشارهای سیاسی و عملیات‌های نظامی هم‌آهنگی وجود نداشت، یعنی معمولاً در جنگ‌ها، عملیات‌های نظامی نقش تعیین کننده دارد، اما تروریستان ارگ این تیوری را ایجاد کردند که جنگ راه حل نیست، پس باید به فعالیت‌های سیاسی اتکا شود که نتیجه اش را همه شاهد هستند.
کرزی عامل اصلی رشد و تقویت طالب در افغانستان
جاوید کوهستانی آگاه نظامی سیاسی در گفت‌وگو با روزنامۀ ماندگار می‌گوید که سیاست‌های قوم‌گرایانه حامد کرزی اختلافات را دامن زد و به جای از بین بردن تروریسم به تضعیف نیروهای مقاومت پرداخته شد. انحلال ارتش ملی افغانستان یکی از سیاست‌های بازگشت طالبان به افغانستان بود که توسط حامد کرزی به همکاری امریکایی ها اعمال شد.
او افزود: به دستور پاکستان تمامی ارتش ملی افغانستان منحل شد و این خواست امریکا، پاکستان، کرزی و کشورهای منطقه بود.
آقای کوهستانی به این باور است که همکاری‌های پنهانی درون نظام فرصت را برای بازگشت طالبان فراهم کرد. در حقیقت طالبان را تجهیز و تمویل کردند و آنان را حریف شمال ساختند و برای اینکه کرزی می‌خواست بیلانس قدرت را در دست خود داشته باشد، احساس کردند که با حضور طالبان می‌شود نیروهای شمال را تهدید کرد در حالی که امروز افغانستان و تمام منطقه تهدید می‌شود.
به باور او، عدم استراتژی دقیق بعد از ۱۱ سپتامبر در ایالات متحده بود که بدون برنامه و به بهانه سرکوب طالبان عجولانه وارد افغانستان شدند در حالی که هیچ‌گونه برنامه دراز مدت برای نابودی طالبان و افراط‌گرایی نداشتند.
آقای کوهستانی افزود، امریکا در آغاز دنبال القاعده بود و بارها قصر سفید و پنتاگون تاکید کرده که دشمنان ما القاعده است و طالبان را به عنوان دشمن شان در جریان مبارزه در افغانستان تعریف نکردند و این یکی از عمده‌ترین عوامل رشد و تقویت طالبان در افغانستان است.
او در ادامۀ این گفت‌وگو خاطر نشان کرد: «سیاست نرم امریکا در برابر پاکستان به این کشور فرصت داد تا از ضعف‌ها و خلاهای حکومت افغانستان استفاده کند و طالبان را پناه داد. حمایت کرد و فرصت سازیی کرد تا طالبان به جغرافیای افغانستان برگردند و زمینۀ رشد شان فراهم شود».
این آگاه نظامی خاطر نشان کرد، برخورد امریکایی‌ها در مناطق تحت کنترل طالبان در جریان عملیات‌ها یکی از عوامل رشد طالبان است. بی‌احترامی از حد گذشتۀ سربازان امریکایی به مردم افغانستان. دست‌برد زدن به خانه‌های مردم، به عزت مردم، شکنجه افراد بیگناه، اعدام افراد بیگناه و در بعضی از مناطق بی‌عزتی و بی‌ناموسی مواردی اند که در نهایت سبب شد تا انگیزه‌ها برای ایجاد یک مقاومت مجدد شکل گیرد.
او همچنان گفت: «عدم ایجاد یک نظام همسو با سیاست‌های بین‌المللی در داخل افغانستان. طور مثال کرزی از آغاز حکومتش به جای سرکوب طالبان و نظام افراطیت، با ایجاد شعار جنگ سالار و جنایت‌کاران جنگی، حذف، دی دی آر کردن و از بین بردن مجموعه تجهیزات اسلحه و امکاناتی که از مجاهدین جمع آوری شد به شمول سلاح ثقیل، بیشتر از ۲۰ دستگاه بیم بیست یک فعال، ۲۰ دستگاه فعال اوراگان، ده‌ها دستگاه توپ‌چی و سایر سلاح و هزارها میل سلاح راکت و پیکا را جمع‌آوری کردند و بعد لادرک شد و اکنون معلوم نیست که این اسلاح‌ها کجا فرستاده شده است و سیاست ها چه بود و باید این سوال را از کرزی و امریکا پرسید که این وسایل کجاست؟
او خاطر نشان کرد، در نهایت سر درگمی استراتیژی امریکا در افغانستان در نهایت کشورهای منطقه را وادار ساخت تا نسبت به سیاست‌های امریکا در افغانستان و افزایش قاچاق مواد مخدر در منطقه کشورهای منطقه را نگران ساخت و در شورای امنیتی انتقاد کردند که باید امریکا یک گزارش واضع از پیشرفت‌های خود در منطقه ارایه کند.
عملکرد امریکا باعث رشد دوبارۀ طالبان
وحید مژده که در حکومت طالبان در وزارت خارجۀ کار می‌کرد و پس از آن داشته‌های خود از این حکومت را در قالبی کتابی منتشر کرد و پیوسته از موضع طالبان در رسانه‌ها صحبت می‌کند، می‌گوید: در سال ۲۰۰۱ زمانی‌که نیروهای خارجی به افغانستان آمدند و من جزء کسانی بودم که با طالبان کار کرده بودم، به همین دلیل امریکایی‌ها نزد من می‌آمدند و در مورد طالبان از من سوالاتی می پرسیدند.
او می‌گوید: توصیه من به امریکایی‌ها این بود که شما سعی نکنید که طالبان به میدان جنگ بر نگردند زیرا اگر طالبان به میدان جنگ بازگشتند شکست آنان مشکل خواهد بود.
آقای مژده گفت: اما چون امریکایی‌ها بسیار مغرور بودند و فکر می‌کردند که بسیار قدرت‌مند هستند و شکست شان ممکن نیست و باورشان این بود که باید همین اکنون تکلیف خود با طالبان را روشن سازند و آخرین بقایای طالبان را باید از ببین ببرند.
او تأکید کرد: حمله القاعده به طالبان که خاک افغانستان به آن متهم شده بود، در حقیقت هدف القاعده این بود که امریکا به افغانستان بیاید و در جنگ طولانی مدت شکست بخورد. اما متاسفانه امریکایی‌ها این مسأله را درک نکردند و وارد خانه‌های مردم شدند، مردم را دستگیر کردند، شکنجه کردند و کشتند و در نهایت نتیجه این شد که طالبان فکر کنند که اگر جنگ هم نکنیم امریکایی‌ها دست از سر ما بر‌نمی‌دارند، پس بهتر این است که وارد میدان جنگ شویم.
او می‌گوید: اشتباه دیگر امریکایی‌ها این بود که بیشتر روی شهرها تمرکز کردند در حالیکه بستر ناامنی روستاهاست نه شهرها، و حملات شان بر روستاها را گسترش دادند و چون روستانشینان افغانستان از جنگ خسته بودند، متوجه شدند که زیر فشار هستند و در نهایت از طالبان حمایت کردند.
آقای مژده به این باور است: تمامی استراتژیست‌های جنگ‌های چیرکی تأکید دارند که جنگ چرکی بدون حمایت مردم موفق نخواهند بود و چریک مانند ماهی در آب استند که اگر حمایت مردم را نداشته باشد زنده نمی‌مانند و حملات امریکا به مردم سبب حمایت مردم از طالبان شد.
او خاطر نشان کرد، اکنون امریکا با مرتکب شدن بزرگترین اشتباهات مجبور است که با طالبان گفت‌وگو کند و بخش بزرگی از قدرت را به آنان واگذار کند. و وضعیتی در افغانستان حاکم شود که امریکا ۱۸ سال قبل به خاطر از بین بردن آن به افغانستان لشکرکشی کرده بود.
طالبان در بخشی از فرهنگ افغانستان ریشه دارند
جعفر مهدوی عضو مجلس نماینده‌گان که کتابی پیرامون طالبان نیز منتشر کرده است، می‌گوید: به عنوان کسی‌ که در مورد طالبان تحقیق و پژوهش کردم و کتاب نوشتم، باید بگویم که این ادعا که گفته می‌شود طالبان ۱۸ سال پیش نابود شدند، کاملاً غلط است، طالبان در بخش از فرهنگ افغانستان ریشه دارند.
به باور آقای مهدوی: فساد، بی‌ثباتی سیاسی در طول ۱۷ سال گذشته رو به افزایش بود و عدم ارایه خدمات اجتماعی در طول ۱۸ سال گذشته در پایین‌تری حد قرار داشته و این هم یکی از عوامل است که سبب رشد دوبارۀ طالب شده است.
آقای مهدوی گفت، از سوی هم حملات نیروهای خارجی علیه مردم ملکی سبب شد تا طالبان بتوانند یک بار دیگر تقویت شده و رشد کنند.
او خاطر نشان کرد، طالبان حمایت روستایانی که از حملات نیروهای خارجی دل آزرده بودند را به دست آوردند و همین طور به بخش بزرگی از قاچاق مواد مخدر دسترسی داشتند و حمایت کشورهای منطقه را نیز با خود داشتند.
آقای مهدوی می‌گوید: «طالبان به عنوان یک گروه شورشی و یاغی در برابر حکومت افغانستان از روابط پر تنش حکومت افغانستان با کشورهای همسایه استفاده کرده و خود را تمویل و تجهیز کردند و علیه حکومت افغانستان ایستاده‌گی کردند.
او افزود: طرفی هم کسانی ‌که در درون نظام از قوم و تبار طالبان نماینده‌گی می‌کردند و کم‌تر ریشه‌های اجتماعی در بین مردم افغانستان و اقوام خود داشتند، حمایت آنان از طالبان سبب تضعیف نیروهای امنیتی شد و در نهایت رشد طالبان را در پی داشت و طالبان موفق شدند تا جغرافیای بیشتر را تحت کنترل خود در بیاورند.
این روزها طالبان گفت‌وگو با امریکا را پذیرفته اند و در چندین نوبت با نمایندۀ ویژۀ این کشور در امور صلح افغانستان نشست داشته اند، دور پنجمین این گفت‌وگوها نیز هفتۀ پیش به پایان رسید، گفت‌وگوهایی مورد انتقاد شدید رهبری حکومت وحدت ملی قرار گرفته و معلوم نیست چه زمانی و با چه پیش‌نویسی به پایان خواهد رسید.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.