گزارشگر:کمالالدین حامد - ۲۸ حوت ۱۳۹۷
بدون هر مقدمهیی باید گفت که «نوروز ستیزی» از ذهنیت «جهل مقدس» فراتر رفته و جنبۀ عقدهپراکنی به خود گرفته است.
شمشیر یک شمار دوستان ما که به شدت نوع تلقیشان از دین بر معرفتشان نسبت به دین چربی میکند، در برابر نوروز از نیام بیرون شده است و از طرف دیگر، نوروز مانند هر روزی از طبیعت لحظه به لحظه نزدیک میگردد و بیتوجه به قهر و ناز تحریم کنندهگان فرا میرسد. با توجه به این وضعیت، نکتههای ظریفی است که در رابطه با این گیرودار میتواند مورد یادآوری قرار گیرد:
یک، نوروز اساساً جزء از فرهنگ شبه جزیره نبوده است تا اینکه در احکام اسلامی موضوعیت مییافت و مورد تحریم یا تأیید صریح قرار میگرفت. لهذا بحث از تحریم نوروز همان قدر بیپایه است که در جستجوی یافتن بحث از تحریم رواجها و عنعنههای مردم برازیل در صدر اسلام باشیم.
دو، آغاز عصر اموی روند تلاقی اسلام و فرهنگ ایران قدیم را توجیهپذیر ساخت که در ضمن مراسم دیگر، نوروز نیز میان مسلمانان خطۀ ایران، خراسان، آسیایمیانه، عراق و شمال هند در جوامع اسلامی حضور خود را حفظ کرد. این حضور باعث شد که سوال اسلامی بودن یا زردشتی بودن نوروز به وجود آید. به دلیل اینکه ایرانیان پیش از اسلام عمدتاً زردشتی بودند، پرسش زردشتی بودن نوروز به میان کشیده شد؛ در حالی که نوروز همان قدر با دین زردشتی بیربط بود که امروز با اسلام بیربط است. این جشن اساساً بیست قرن پیش از دین زردشتی در این مرز و بوم بوده است و بعداً در تلاقی با دین زردشتی قرار گرفته مانند آنچه امروز با اسلام در تلاقی میباشد. نوشتههای دانشمندان مسلمان مانند ابن تیمیه، علی القاری و امثالهم پیرامون زردشتی بودن نوروز ناشی از بیخبری ایشان نسبت به تاریخ فرهنگی ایران و خراسان قدیم است و این به آن میماند که یک گیاه شناس بیاید در مورد فزیولوژی حیوانات نظر بدهد. بررسی جایگاه شرعی مناسبات فرهنگی از عهدۀ متخصصان «فقه اجتماعی» مانند اماممحمد در قدیم و مجامع فقهی معاصر در هر کشور است نه از عهدۀ مفسران، سیرهنویسان، شارحان حدیث، سیاستمداران، فقهای احوال شخصیه و امثالهم.
سه، بد دفاع کردن از دین و میراث فقهی و فکری اسلامی همان اندازه مخرب است که حمله کردن بر آنها. عدۀ از دوستان به جای تحلیل پایهها و مبانی نظری دیدگاههای اندیشمندان مسلمانی چون ابن تیمیه و دیگران، در صدد قراردادن دیدگاههای آنان به جای منابع احکام در شریعت برآمده اند در حالی که همه میدانیم هرگونه ابداع حکمی براحکام شریعت، «بدعت» تلقی میگردد چه این حکم «فرضیت» باشد و چه «حرمت». تحریم کنندهگان نوروز در قالب منع بدعت خود گرفتار ابداع حکم حرمت برای یک قضیۀ مباح میباشند .
چهار، چسپیدن به تحریم نوروز در کُل یک امر جالب است ولی شدت و قهر برخی دوستان در امر شلیک علیه نوروز تا آنجا است که گاهی انسان نسبت به عقلانیت ایشان مشکوک میگردد. این جامعه گرفتار بحرانهای به شدت طاقت فرسا و در حوزههای مختلف زندهگی میباشد و شرعاً وظیفه هر یکی از افراد این جامعه است که با استفاده از توان خویش مشکلی هر چند کوچکی را از مشکلات این جامعه حل کند. رسالت علما بیش از هر یکی است در این وضعیت. ولی سه ماه مانده به نوروز اشتهای علمی یک تعداد گل میکند و با تمام قوای در اصطلاح علمی به جنگ در برابر نوروز میرود که اگر پیروزی نصیب شان گردید، حکومت ناب اسلامی برپا، کشورهای کفری شکست و افغانستان به رفاه و آسایش میرسد. واقعاً اگر عالمی اولویت موضوعی تحلیل علمی خود را گُم کند فاجعه است. اگر ما در فصل سرما از گرما حرف بزنیم متهم به نادانی میشویم، اما اگر در فصل مشکلات اجتماعی امروزین جامعۀ ما چنگ و دندان در برابر نوروز بکشیم دقیقاً ما سوراخ دعا را گُم کردهایم.
این پیشنهاد به مفهوم بیتوجهی به حاشیههای نوروز مانند آنچه مردم در مقابر انجام میدهند و یا ابتذالهای که در مراسمی از این قبیل رُخ میدهد نیست چون هر یکی مبانی و منابع مشروعیت و عدم مشروعیت خود را به صورت مستقل دارد.
آنچه شخص بنده را شگفت زده کرده اندازۀ چسپیدن دوستان به تحریم خود نوروز است که هم خندهدار است و هم گریهدار .
به هر صورت، من با نیت تحریم کنندهگان نمیتوانم اشراف یابم ولی به تلاش و زحمتکشیهای ایشان ارج گذاشته و توفیق مزید الهی را برای همه میخواهم. این هم نوروز سال نودوهشت که به همۀ تان از صمیم قلب مبارک میگویم و پیشاپیش یادتان نرود که نوروز برای همه است چه تحریم کنندهگان و چه دیگران لذا دادن تبریکی و تقدیم لطف اخلاقی وظیفه هر یکی است تا الله متعال ما را به وضعیتی برساند که شایستۀ یک ملت متحد است.
نوروز مبارک!
Comments are closed.