گزارشگر:محمد محق - ۰۶ حمل ۱۳۹۸
در افغانستان جشن نوروز همواره، و بهویژه در سالیان اخیر، با مناقشاتی همراه بوده است؛ بخشهایی از مردم بهگرمی از آن استقبال میکنند و برخی حلقاتِ مذهبی بهشدت با آن مخالفت نشان میدهند.
دلایل مخالفانِ نوروز
مخالفان جشنِ نوروز که برخی جناحهای سنتی و گروههای شبهسلفی هستند، از موضعی دینی به تحریم نوروز و هرگونه مراسم مربوط به آن حکم میدهند. آنان دلایلی برای این کار برمیشمارند، از جمله:
۱ـ برگزاری آیینهای کهنی از این دست، نوعی کمک به تداوم ادیان و فرهنگهای پیش از اسلام است که منسوخ و مردود شدهاند.
۲ـ تجلیل از اینگونه مناسبتها از قبیل تشبُّه به نامسلمانان است و طبق روایتی منسوب به پیامبر اسلام، تشبُّه به پیروان ادیان و آیینهای دیگر امری نارواست. (سنن ابی داوود، کتاب اللباس، شماره ۳۴۹۴)
۳ـ روایتی از انس بن مالک، از یاران پیامبر، که میگوید: “هنگامی که پیامبر خدا به مدینه آمد، مردم آن شهر دو روز داشتند که در آن به بازی و سرگرمی میپرداختند. پرسید این دو روز چیست. گفتند در زمان جاهلیت در این دو روز به بازی میپرداختیم. پیامبر خدا گفت همانا خداوند در عوض آنها دو روز بهتر را به شما قرار داده است؛ یکی روز اضحی و دیگری روز فطر”. (سنن ابی داوود، کتاب الصلاه، شماره ۹۵۹)
۴ـ فتوای شماری از علمای قدیمی مانند ابن تیمیه و ملاعلی قاری و عدهیی دیگر در مقابلِ هرگونه تجلیل از نوروز.
۵ـ انجام اعمال شرکآمیز و خرافی در ضمن مراسم نوروزی، مانند رفتن به زیارتگاهها و درخواست نیازمندیها از مردهگان که طبق عقاید اسلامی نارواست.
اینها مهمترین دلایلیست که برای مخالفت با نوروز و تحریم هرگونه گرامیداشتِ آن ارایه میگردد.
در مقابل، موافقان جشن نوروز استدلال میکنند:
۱ـ همۀ مراسم بهجا مانده از روزگاران کهن، آیینهای دینی نیستند و زنده نگهداشتنِ آنها به معنای تداوم و احیای آن ادیان نیست. بخش وسیعی از عرفها و مراسم جنبۀ فرهنگی دارد و امور فرهنگی، نشانۀ تکامل اجتماعی انسانهاست.
نوروز بیش از آنکه ریشۀ مذهبی داشته باشد، پایه بر تحولهای فصلی دارد که برای مردمان قدیم به دلیل وابستهگی زندهگیشان به زراعت و آب و هوای سال، اهمیت داشته است، هرچند که در دورههایی از سوی برخی اقوام صبغۀ مذهبی نیز یافته باشد.
۲ـ نهی از تشبُّه به پیروان ادیان و فرهنگهای دیگر تنها متوجه اموریست که از شعایر عبادی و رمزهای مذهبی آنان باشد و مایۀ اشتباه و خلط هویت میان پیروان ادیان شود. امور عادی طبق قاعدۀ فقهی مشهور “الأصل فیالأشیاء الإباحه” پایه بر جواز ذاتی دارد.
به علاوه، تشبه در امور عادی قابل اجتناب نیست و اگر قرار بر اجتناب از هرگونه تشبه در امور عادی باشد، زندهگی برای مسلمانان ناممکن میشود، زیرا پیروان دیگر ادیان غذا میخورند، میخوابند، کار میکنند، لباس میپوشند و بسیاری کارهای دیگر که مسلمانان نیز ناگزیر به انجام آنها هستند، و نهی از مطلق مشابهت شامل همۀ اینها میشود.
۳ـ حدیثی که دربارۀ دو روز دوران جاهلیت آورده میشود و مهمترین دلیل مخالفان است، تصریح ندارد که دربارۀ نوروز باشد.
۴ـ تجربۀ تاریخی مسلمانان نشان میدهد که این مراسم از زمان صحابه به بعد در بخشهای وسیعی از سرزمینهای اسلامی مورد تجلیل قرار داشته و نسلهای پی در پی در دوران امویان و عباسیان شاهد برگزاری این مراسم بودهاند، اما اکثریت فقها و اهل علم مخالفتی با آن نشان ندادهاند. حتا گفته میشود که حضرت علی در دوران خلافتش در مراسم جشن نوروز شرکت کرده و از نعمان جد امام ابوحنیفه هدیه قبول کرده است. (ابن تیمیه، اقتضاء الصراط المستقیم، ص ۵۰)
۵ـ دو عید اضحی و فطر از نوع جشنهای فرهنگی و ملی نیستند، بل از جملۀ شعایر عبادی و سمبلهای دینی مسلماناناند و برای آنها احکام مشخصی وضع شده است مانند ادای نماز مخصوص، تحریم روزهداری، توصیه به غسل، پوشیدن لباس تازه و… . اگر کسی از مسلمانان مراسم دیگری را به عنوان مراسم و جشن مذهبی جایگزین آنها و یا همتراز با آنها بگرداند، طبق قواعد اصولی و روایات موجود، عمل او بدعتی نامشروع تلقی میشود و در اینباره اختلافی در میان اهل علم نیست.
اما اگر کسی مراسمی را برگزار کند که صرف جنبۀ عادت را داشته باشد و هیچ صبغۀ تعبدی به آن اضافه نشود، پای بدعت به میان نمیآید؛ زیرا بدعت در معنای شرعیاش، صرف به معنای افزودن بر آموزهها و مناسک دینی است، نه افزودن بر امور عادی و دنیوی.
۶ـ آنچه “عادات” و “عبادات” را از هم متمایز میسازد، مبنا و منشای ایجاد آنهاست. عبادات از سوی شارع تعیین میشود و به کسی نه حق دخالت در شکل آنها داده میشود و نه در محتوای آنها.
اما عادتها بر اساس توافق مردم به وجود میآید که امروزه به آن قرارداد جمعی گفته میشود و به زبان قدما به آن “جعل” و “مواضعه” میگفتند. امور قراردادی معنای ثابت و دایمی ندارند که در دورانهای مختلف بدون تغییر بمانند. ممکن است مردم یک سرزمین توافق کنند که روز مشخصی را روز کارگر یا روز معلم بنامند و به این بهانه بخواهند – مثلاً – حقوق این قشر را یادآور شوند.
از نظر قواعد فقهی این عملشان یک امر مباح است و بسته به هدفی که در پسِ آن قرار دارد، میتواند ارزش اخلاقی پیدا کند. هرگاه توافق کردند که آن روز را تغییر بدهند، مانعی شرعی برای کارشان وجود ندارد؛ زیرا همچنان که منشای ایجاد آن خود آنها بودهاند، حق تغییر و تعدیلش را نیز دارند.
اما امور عبادی و شرعی اینگونه نیست، و چون که آنان در ایجاد آن سهمی نداشتهاند، حق تغییر آنها را هم ندارند. به این خاطر تغییر ماههای حرام از سوی برخی قبایل عرب، که به آن “نسیئ” گفته میشد، مورد مخالفت شدید قرآن مجید قرار گرفت(إنما النسیئ زیاده فی الکفر.. سورۀ توبه، آیۀ ۳۷).
۷ـ امروزه مراسم نوروزی نه به عنوان یک جشن مذهبی؛ بل صرف به عنوان یک عادت بومی برگزار میگردد. آنچه این نظر را قوت میبخشد این است که این مراسم اختصاص به افغانستان یا ایران ندارد و طبق گزارش سازمان ملل: «نوروز برای بیش از ۳۰۰ ملیون نفر در سراسر جهان آغاز سال نو است و بیش از سههزار سال است که در مناطقی از بالکان، منطقۀ دریای سیاه، قفقاز، آسیای مرکزی و خاورمیانه و نقاط دیگری از جهان جشن گرفته میشود.»
این روز از سوی سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل (یونسکو) نیز در فهرست میراث فرهنگی معنوی بشر قرار گرفته است. در صورتی که کسانی از مسلمانان آن را به عنوان مناسبتی دینی برگزار کنند و این تصور را داشته باشند که از این طریق اجر و ثواب اخروی دریافت میکنند و یا به شکلی از اشکال به آن بُعد متافیزیکی بدهند، کارشان خطا و خلاف شرع است.
۸ـ از اینکه در ضمن جشن نوروزی اعمال شرکآمیز و خرافی از سوی شماری از مردم انجام میشود، نمیتوان تحریم هرگونه مراسم را استنباط کرد؛ زیرا اعمال مزبور در روزهای دیگر نیز انجام میشود و اگر ممانعت و تحریمی هست، متوجه ذات آن اعمال است نه زمان انجام آنها، صرفنظر از اینکه کی و کجا انجام یابند.
۹ـ از نظر جامعهشناختی، کشورهایی که بحرانهای شدید و تجربههای تلخی را پشت سر نهادهاند، فضای خستهگی و افسردگی بر آنها سایه میاندازد و مشکلات روانی مردم افزایش مییابد. یکی از راههایی که میتواند روحیۀ اجتماعی را تغییر دهد و از حجم سنگین فشارها بکاهد، برگزاری جشنها و مناسبتهاییست که به مردم شادی و خوشحالی ارمغان آورد. مراسم نوروزی میتواند چنین هدفی را تا حدی برآورده کند.
۱۰ـ برخی دیگر از کشورهای اسلامی نیز مناسبتهایی شبیه نوروز را از روزگاران کهن به میراث بردهاند، مانند عید “شم النسیم” در مصر که از روزگار فراعنه به یادگار مانده و سپس با سنتهای مسیحی پیوند خورده است. این روز در تقویم رسمی آن کشور تعطیل است و مردم به محیطهای ساحلی و اماکن تفریحی روی میآورند.
دارالافتای مصر، برگزاری این جشن را امری عادی و مباح دانسته و صرف یادآور شده است که آداب اسلامی در نظر گرفته شود. این موضع دارالافتا از سوی بسیاری از علمای دانشگاه ازهر و اعضای مجمع پژوهشهای اسلامی آن کشور نیز مورد تأیید قرار گرفته است. (الاهرامالرقمی، ۱۵ اپریل ۲۰۱۲)
Comments are closed.