- ۱۳ حمل ۱۳۹۸
بهار ۱۳۹۸ با وجود سپری کردن یک زمستان نسبتاً خوب و پر برف، برای مردم افغانستان خساراتی را به بار آورده است. بعد از روز اول سال نو بارندهگیهای شدید در کشور به خصوص در ولایتهای غربی و شمالی و مرکزی کشور صدماتی را بر مردم و جایدادها و اماکن عمومی وارد کرده است و رسانهها گزارش دادهاند که دههزار نفر بر اثر این رویدادها بیجا شدهاند.
جاری شدن سیلاب در ولایتهای شمالی فاریاب و هرات بیشترین صدمه را وارد کرده و خانههایی را ویران کرد و مردمانی را با خود برد و به کام مرگ سپرد. این در حالی بود که کشور همسایه ما ایران هم از این سیلابها و تلفات ناشی از آن در امان نماند.
افغانستان کشوری است که همه ساله حوادث طبیعی در آن قربانی میگیرد و با گذشت هجدهسال از حضور جامعه جهانی و پولهایی که به کشور وارد شده است، تلاشهای انسانی لازم برای کنترل این رویدادهای طبیعی و عوارض ناشی از آن روی دست گرفته نشده است. در حقیقت میکانیزمی برای مقابله با حوادث و رویدادهای طبیعی در کشور وجود ندارد و این نشان میدهد که هنوز در دولت افغانستان ظرفیتهایی برای ردیابی این رویدادها و ایجاد میکانزیمهای مقابلهگر با آن به وجود نامدهاست. چنانکه بسیار کم اتفاق میافتد تا رویدادهای طبیعی در کشور ما به درستی پیشبینی شوند. اگرچه حالا با رشد تکنالوژی و استفاده از اطلاعات کشورهای دیگر میتوان رویدادهای آبی و هوایی در افغانستان را نیز یافت و به خورد مردم داد؛ اما این به تنهایی کفایت نمیکند. در کنار عدم اطلاعات درست از اتفاقهای طبیعی قبل از وقوع، بیسوادی، عدم آگاهی، افزایش فقر و ناداری دلایل عمدۀ دیگری بر افزایش قربانیهای رویدادهای طبیعیاند.
ما در این کشور جنگزده و طبیعتزده نه امکانات فیزیکی و تجهیزات لازم در یک ادارۀ مربوط به نجات داریم و نه هم بانک اطلاعاتی لازم در این خصوص و نه آگاهی لازم را. در چنین صورتی ممکن است که مردم افغانستان به سادهگی قربانی بلایای طبیعی گردند و از آن راهی فراری ندارند.
بدبختی زمانی بیشتر میشود که مییینیم سیلاب و یا یک رویداد طبیعی دیگر از مردمان افغانستان قربانی گرفته است اما آن زمان کمیتههای اضطراری و دولت در مجموع هنوز آمادهگی لازم را برای کمکرسانی و نجات گیرماندهگان ندارد.
هماهنگونه که وزیر مبارزه با رویدادهای طبیعی در کشور گفته است که تلفات رویدادهای طبیعی بیشتر از تلفات نیروهای امنیتی در کشور است. این نکته به تنهایی عمق فاجعه را نشان میدهد؛ اما این عمق فاجعه هیچگاهی در افغانستان جدی گرفته نشده است.
بنابراین اگر ما بتوانیم میکانیزم اطلاعاتی در مورد رویدادهای طبیعی را ایجاد کنیم و از وقوع زلزله، برفکوچها و سیلابها و تخریب جهیلها در مناطق کوهستانی قبل از وقوع باخبر شویم و اگر قرار باشد که دولت دارای یک پالیسی لازم برای مقابله با رویدادهای طبیعی گردد، در آن صورت طبیعی است دولت و مردم میتوانند که برای مقابله با رویدادهای طبیعی آمادهگی داشته باشند.
بنابراین دولت در هرشرایطی بایستی در پی فرصتسازی برای ایجاد میکانیزمی برای مقابله با رویداهای طبیعی براید و امکانات، راهها و چارههایی را برای آن شناسایی و سامان دهد. ابتداییترین و مهمترین قدم در این خصوص آگاهی به شهروندان است که چگونه به دلیل فقر و بدبختیای که در کشور وجود دارد مواظب باشند و درخت ها و علوفه های کوه و دمن خویش را از جا نکنند. اما میکانیزم مبارزه با رویدادهای طبعی شامل تلاش برای از بین بردن فقر، آگاهی بخشی و ایجاد نهادهای فعال و مجهر انسانی برای مقابله با رویدادها بایستی از بنیاد ایجاد شود و باید برای آیندهها در این زمینه کارهای دقیقی حتا از نصاب تعلیمی کشور آغاز شود.
Comments are closed.