گزارشگر:عزیز احمد حنیف-استاد دانشگاه - ۲۷ حمل ۱۳۹۸
افراطیت در نیم قرن اخیر مهمترین پدیدهیی است که در چارچوب گروههای تروریستی، توانسته است امنیت جهانی را تهدید نماید.
این پدیده در دو دهه اخیر، صدها هزار انسان را به شمول زنان و کودکان در افغانستان، عراق، سوریه و برخی کشورهای دیگر، قربانی گرفته و به میلیونها تن، بهگونه مستقیم و غیرمستقیم آسیب رسانیده است.
تداوم جنگ، قانونشکنی، نقض حقوق بشر، محرومیت اتباع بهخصوص زنان و کودکان از حقوق اساسی شان، خشونتهای خانوادهگی، تبعیض جنسیتی، اعدامهای صحرایی و مشکلات دیگر، از مظاهر افراطیت در افغانستان به شمار میروند.
تکفیر مسلمانان، جنگ در برابر نظام، انجام انفجار و انتحار در شهرها، کشتن شهروندان بیگناه، سوزاندن مکاتب، انفجار مساجد، ترور علمای دین و تخریب ملکیتهای عامه از نشانههای افراطیت در افغانستان هستند.
قرائتهای دینی نادرست و وارداتی در کشور باعث گردیده است تا افراطیت در افغانستان به دین نسبت داده شود، در حالی که افراطیت هیچ ارتباطی به دین ندارد. پیامبر اسلام ص، در قرآنکریم پیامبر رحمت برای کل عالَم خوانده شده است: (وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَهً لِّلْعَالَمِینَ). ای پیامبر، ما تو را جز رحمت برای جهانیان، نفرستادهایم. (الانبیاء:۱۰۷).
از خلال آیات و احادیثی که در باب صلح و جنگ وارد گردیده است، علمای اسلام اعم از شیعه و سنی بدین نقطه متفق اند که در تعاملات بینالمللی، صلح، اصل است و جنگ فرع آن. یعنی تا زمانی که ممکن باشد، روابط بینالمللی بر بنیاد صلح استوار گردد، در جایی که تمام دروازههای صلح بسته شد، آخرین گزینه جنگ، میتواند باشد.
در اینجا به دو آیه قرآنکریم اشاره میکنیم که در آنها به صلح و مساوات میان انسانها تأکید گردیده است.
۱- در سوره حُجُرات، آیه ۱۳ به یگانگی میان انسانها به دور از ملحوظات دینی و مذهبی و تعلقات قومی و زبانی تأکید کرده است: (یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا). ای مردم، ما همه شما را از یک مرد و زن آفریدیم و به شاخهها و گروهها تقسیم کردیم تا همدیگر تان را بشناسید.
۲- در سوره مُمتَحِنه، آیه ۸ به همکاری با غیر مسلمانان تشویق کرده است: (لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ). خداوند شما را باز نمیدارد از اینکه نیکی و بخشش کنید به کسانیکه به سبب دین با شما نجنگیدهاند و از شهر و دیارتان، شما را بیرون نراندهاند؛ خداوند نیکوکاران را دوست میدارد. (ممتحنه:۸).
گروههای افراطی شناخت بسیار سطحی از دین اسلام دارند، آنها با خوانش نصوص اسلامی به صورت قشری تلاش میکنند تا راهی برای توجیه رفتارهای تندروانه خود پیدا کنند. این گروهها با فهم سطحی و اندکی که از دین و قضایای اجتماعی دارند، به خود اجازه میدهند که بسیار زود در بارۀ شریعت اسلامی و تطبیق آن بر قضایای اجتماعی تصمیم بگیرند. از اینرو، صدور فتوا و اجرای احکام شریعت برای آنها بسیار سهل و آسان تلقی میشود.
از اینرو، افراطیت دینی و مذهبی، دشمنی با دین و جمیع مسلمانها محسوب میشود و تهدید جدی برای بقای اسلام به عنوان یک دین معتدل، نجات دهنده و پاسخگو به مشکلات و معضلات اجتماعی به شمار میآید.
برداشتهای افراطی از دین تاهنوز بر اعتبار شریعت اسلام لطمه وارد کرده و مردم را نسبت به آن بیباور و حتا بدبین ساخته است. برداشتهای سطحی از دین، امنیتِ جوامع اسلامی را برهم زده و بر همزیستی مسالمتآمیز میان مسلمانان و بهخصوص مذاهب اسلامی تأثیر منفی بهجا گذاشته است و اخلاق اسلامی و محبت و مدارای اجتماعی را که در اسلام روی آن تأکید شده، به فراموشی سپرده است.
عوامل و خاستگاههای افراطیت در کشور
پژوهشها نشان میدهد که افراطیت در افغانستان اساساً به دین نه، بلکه به عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ریشه دارد.
حضور استخباراتی برخی کشورهای رقیب در افغانستان، عدم دقت در عملیاتهای نظامی از سوی نیروهای مسلح کشور و فساد در ادارات حکومتی از جمله عوامل سیاسی اند که باعث تداوم افراطیت در افغانستان گردیده اند.
همانطور، بیسوادی، فقر و بیکاری، موجودیت باندهای مافیایی و اشخاص قانونشکن، خشونت در برابر زنان و کودکان، از جمله عوامل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی اند که باعث رشد و تداوم افراطیت در افغانستان شده اند.
وجود اندیشهها و جریانهای تکفیری، قرائتهای نادرست و وارداتی دینی، شبکههای اجتماعی و برخی موسسات آموزشی در سطوح مختلف، از جمله خاستگاههای افراطیت بهشمار میروند.
کاهش افراطیت و ترویج اعتدال
با درنظرداشت اینکه افراطیت یک پدیده دینی نه، بلکه یک ابزار سیاسی و یک بیماری اجتماعی است، در کنار مبارزات نیروهای امنیتی و دفاعی کشور، راهکارهای دیگری در عرصۀ ملکی نیز باید روی دست گرفته شود.
افراطیتی که در حال حاضر ما شاهد آن هستیم را نمیشود به یکبارگی از بین برد بلکه مبارزه با این پدیده خطرناک، کار متداوم میخواهد. افکار افراطی باید اصلاح گردد و این اصلاح باید از سیستم تعلیمی و تربیتی آغاز گردیده و تا مراحل تحصیلات عالی را دربر بگیرد و به سایر بخشهای اجتماعی نیز توسعه داده شود.
تشخیص منابع و خاستگاههای افراطیت از راه انجام پژوهشهای مسلکی و حمایت حکومت از نهادهای تحقیقاتی در این زمینه یک ضرورت است. این پژوهشها میتواند در چوکات حکومت و بیرون از آن انجام شود.
ایجاد هماهنگی میان علمای دینی، مساجد، مکاتب، دانشگاهها، جامعه مدنی و نهادهای حکومتی ذیربط، در چارچوب برنامههای عملی و استراتژیک، یکی دیگر از روشهای مؤثر برای ترویج اعتدالگرایی در کشور پنداشته میشود.
همانگونه دقت و توجه بیشتر در عملیاتهای نظامی که از سوی نیروهای امنیتی و دفاعی کشور علیه مخالفان مسلح صورت میگیرد، از تلفات افراد ملکی جلوگیری مینماید و از حساسیتهایی که افراطیت را به دنبال دارد، میکاهد.
در بُعد اقتصادی، حمایت از سرمایهگذاریها در سطوح کوچک و بزرگ، توسعه روابط اقتصادی با کشورهای منطقه و حمایت از تجار ملی، میتواند در زمینه فقرزدایی، اشتغالزایی و مهار افراطیت، خیلی موثر واقع گردد.
همچنان توجه بیشتر به تطبیق پالیسیهایی که در عرصههای حقوق بشر، مبارزه در برابر فساد، حمایت از حقوق زنان و کودکان، در سالهای پیش از سوی دولت تصویب گردیده است، در زمینۀ مهار افراطیت میتواند تأثیر ویژه خود را داشته باشد.
توحید نصابهای آموزشی در سطوح مختلف از مکتب و مدرسه گرفته تا تحصیلات عالی، بازنگری مفردات آموزشی، مطابق به ارزشهای دینی و مصالح علیای کشور و همچنان نظارت از تطبیق آن، یکی از موارد مهم دیگر در عرصه گسترش اعتدالگرایی در کشور پنداشته میشود.
بهخاطر جلوگیری از فتواهای سیاسییی که در سالهای اخیر از بیرون وارد افغانستان گردیده و باعث بدبختیهای زیادی شده است، ضرورت دیده میشود تا افغانستان نیز مانند کشورهای دیگر، یک مرجع معتبر و مستقل فقه و فتوا داشته باشد.
از بین بردن تبعیضهای جنسیتی، محو خشونتها، داشتن یک نظام مردمی نیرومند، توسعه اقتصادی کشور، رشد دانش و ایجاد زمینههای کسب و کار، همه به گسترش روحیه اعتدالگرایی بهجای افراطیت نیاز دارند.
Comments are closed.