احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:محمدجواد رحیمی - ۱۶ ثور ۱۳۹۸
در جهان امروزی، رهبران کشورها با تقویت حاکمیت قانون و با تمرکز روی تأمین عدالت اجتماعی، شفافیت، پاسخگویی و مشارکت ملی و با ایجاد اجماعهای سیاسی و زمینههای همکاری در سطوح ملی و بینالمللی، نه تنها اهمیت دموکراسی و حکومتداری خوب را برجسته کرده اند بلکه ملتها و کشورهای ایشان را نیز از بنبستهای سیاسی و اقتصادی بیرون نموده اند.
برخلاف کشورهای جهان، در افغانستان رسم سیاسی فعلی و نحوه حکومتداری اشرف غنی طوری دیگری است که خلاصه آن را این گونه مینویسم:
آقای غنی همانگونه که برای رسیدن به چوکی از آقای جان کری استفاده کرد، برای حفظ منافع شخصی و تقویت شریکان فکری و سیاسیاش حتا از دموکراسی و شعارهای حکومتداری نیز استفادههای نادرست کرده است. ضمن نقض توافقنامه تشکیل حکومت وحدت ملی، استفاده از امکانات دولتی برای سرکوب مخالفین سیاسی و تلاشها برای سبوتاژ روند مذاکرات صلح از عمدهترین اقدامات آقای غنی بود که او را در سطح ملی و بینالمللی منزوی کرد. به ادامۀ تعهد شکنیها و عملکردهای غیرقانونی، برگزاری لویه جرگه مشورتی یکی از آخرین اقدامات آقای غنی بود که به منظور جلوگیری از انزوای بیشتر سیاسی و ایجاد یک شبکه منظم انتخاباتی برگزار گردید.
چگونگی و برگزاری لویه جرگه در مواد ۱۱۰ و ۱۱۱ قانون اساسی افغانستان ذکر گردیده است اما لویه جرگه مشورتی که آقای غنی برگزار کرد، نه تنها هیچ توجیه قانونی و سیاسی نداشت بلکه یک جرگه فرمایشی و نمایشی و صرفاً به منظور بهرهگیری سیاسی برگزار شده بود. برخلاف عملکردهای رهبران جهان، جرگه مشورتی آقای غنی نه تنها باعث ایجاد یک اجماع ملی نشد بلکه شکاف بزرگ را میان قشر سیاسی کشور نیز ایجاد نمود. بدتر از همه اینکه، این جرگه هیچ طرح و میکانیسم را برای رسیدن به صلح پیشنهاد نتوانست. آتشبس و دعوت طالبان برای گفتوگو با اداره آقای غنی یکی از مهمترین فرمایشات اعضای این جرگه بود که مانند همیشه، با واکنش فوری و منفی طالبان مواجه شد.
ضمن نقض قانون اساسی و نتایج منفی، جرگه مشورتی آقای غنی خسارات بزرگ جانی و مالی را نیز به میان آورد. در پهلوی جان باختن یک کودک، اختصاص دادن میلیونها دالر بودیجه ملی برای این جرگه، توقف عرضه خدمات توسط ارگانهای دولتی و ضایع شدن اموال تجارتی به ارزش میلیونها افغانی، بیثباتی خطرناک سیاسی نثار دموکراسی و کاروان سیاسی کشور شد و فاصله بزرگ میان ملت و حکومت ایجاد گردید. همانگونه که قشر سیاسی، سران قومی، رییس اجرایی و تیمهای انتخاباتی این جرگه را تحریم کردند، آقای خلیلزاد نیز هیچ اهمیت به این جرگه نگذاشت و پیش از ختم آن، مذاکرات دور ششم را با نمایندهگان طالبان در قطر آغاز کرد.
بزرگترین استدلال آقای غنی برای مشروعیت بخشیدن به جرگه مشورتی، اشراک سه هزار شهروند کشور در این جرگه بود اما حقیقت امر اینست که (باحفظ احترام به تمام اشتراک کنندهگان آن) اکثریت اعضای این جرگه نه جایگاه و پایگاه مردمی داشتند و نه فهم سیاسی و قانونی. به همین خاطر، نتیجه این جرگه تنها چند شعار «باید چنین شود و چنان گردد» بود نه یک طرح بنیادی و میکانیسم عملی که چگونگی و راه رسیدن به صلح را برای مردم افغانستان ترسیم مینمود.
با درنظرداشت دلایل متذکره، برگزاری جرگه مشورتی آقای غنی صریحاً مواد ۱۱۰ و ۱۱۱ قانون اساسی را نقض کرد و فرهنگ حکومتداری سلیقهیی را نیز تقویت نمود. هدف اصلی و اساسی آن جلوگیری از انزوای بیشتر آقای غنی و ایجاد یک شبکه منظم انتخاباتی بود. به همین خاطر، آقای غنی طی دیدارهای جداگانه با اعضای جرگه در ارگ، با وعدههای بزرگ و خیالی، برای جلب رأی و حمایت آنها دل خوش کرده است. ضمن آنکه مصارف این جرگه از بودیجه ملی کشور پرداخت شد، میلیونها افغانی به اقتصاد کشور ضرر رسید، در جریان برگزاری این جرگه حدوداً شش میلیون شهروند کابل از خدمات دولتی محروم گردید و نهایتاً دموکراسی و ارزشهای سیاسی افغانستان نیز زیر پا گردید. برای جلوگیری از وضعیت فعلی، تغییر در نظام سیاسی و ایجاد یک حکومت ملی مبتنی بر اراده واقعی ملت را لازم و ضروری میدانم.
Comments are closed.