گزارشگر:دکتور شمسالحق آریانفر - ۲۲ ثور ۱۳۹۸
بخش نخست/
زبان برترین پدیدۀ هستی و عالیترین ودیعۀ آفریدهگار است. خلقت هستی با زبان و با واژههای «کن فیکون» آغازید. خداوند بزرگ با آموزش اسما، برتری آدم را بر ملایک مسجل کرد. آیین جاودانۀ اسلام با زبان و با واژه آغاز گردید: «اقـرا» (بخوان!).
ارسطو انسـان را حیوانِ ناطق خواند. در انجیل آمده است: در اول کلمه بود، کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود. اهل نجوم بین واژهها و ستارهگان پیوندهایی دیدهاند. افسونگران به یاری واژهها، گزندهگان را رام میکنند. جادوگران با نیروی واژهها بر مخالفان هجوم میبردند.
زبان، شاخصِ انسان است. از لحاظ فرهنگی زبان معرفِ انسان و معرفتِ اوست.
تا مـرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد (سعدی)
برای یک تبعیدی و کسی که از زادگاهش دور افتاده، زبان تنها اندیشیدن و پیوند اجتماعی نه، زمین، جغرافیا، تاریخ، هویت و تمامیت بودنش است. زبان جلوه دهندۀ تمدن سخنگویان آن زبان است. (نجیب مایل، ۱۳۶۲: ۶۹)
گفتهاند: زبان تکیهگاه اندیشۀ بشر است. بشر موجود قشرشکن است و توانا در گسستن بندهای ذهنی و عینی. این توان زاییدۀ آگاهی و نیروی شعور اوست و زبان جلوۀ مادی این آگاهی و شعور است. زبان وسیلۀ بیان درونی فرد و نمود برخورد عاطفی وی با دیگران است. زبان ابزاریست زیباییآفرین. (میلانیان،۱۳۵۱: ۶)
زبانشناسان در تعریف زبان آوردهاند: زبان یکی از وسایلیست که افراد بشر برای منتقل ساختن مقاصد و خواطر خود به یکدیگر ایجاد کردهاند. رساترین زبانها آن است که بهتر به انجام این مقصود کمک کند. غرض اصلی از وضع زبان، سهولت در تفهیم و تفاهم است. (اقبال آشتیانی، ۱۳۶۹: ۵۱۰)
زبان ابزاریست ارتباطی با مشخصۀ آوایی (واحدهای معنادار و بیمعنا). نیرومندی زبان در پیشرفت جامعه، از سویی به ساختمان ویژۀ آوایی، دستور و قاموس و از سوی دیگر، با مردمیست که آن را بهکار میبرند. (میلانیان،۱۳۵۱: ۵)
ارتباط زبانی چند گونه است:
– ارتباط شفاهی: سخن کوچه و بازار برای رفع نیازها؛
– ارتباط گفتاری شفاهی: سخنان عمومی، برنامههای رادیویی و تلویزیونی؛
– ارتباط نوشتاری: آموزش مکتب و دانشگاه، مطبوعات، نوشتههای علمی، مذهبی، سیاسی، اقتصادی… زبانی که همۀ گونههای ارتباطی را شامل شود، توانایی اجتماعی و فرهنگی برتری دارد. تنها ارتباط کوچه و بازار گویش را میآفریند.
با این یادکردها چند وظیفه برای زبان مشخص میگردد: ایجاد ارتباط، تکیهگاه اندیشه، بیان درون و آفرینش زیبایی. از لحاظ ارزش هنری، سه وظیفۀ اخیر را از ایجاد ارتباط برتر دانستهاند.
زبان فارسی دری
دانشیان آرینزمین را مهد نخستین امپراتوری و آفرینش فرهنگها دانستهاند. هگل فیلسوف غربی در کتابِ «فلسفۀ تاریخ» مینویسد: آریاییان و اقوام دیگر این قلمرو از جمله نخستین تبارهای تاریخی هستند که به تاریخ جهانی تعلق دارند؛ زیرا نخستین امپراتوری جهانی را برپا کردند.(آشوری، ۱۳۷۷: ۱۸۴)
تاریخ گواه است که مادها بر آشوریها پیروز گردید، بعد کورش بر بابل پایتخت کلده تسلط یافت و امپراتوری خود را بنا نهاد. در خراسان امپراتوریهای بزرگی پا گرفت و بر گسترش زبان و فرهنگ فارسی توجه کرد. فارسی دری زبان ارتباطی اقوام این امپراتوریها بود که روز تا روز با توسعۀ زمین و ارتباطها، دامنۀ آن توسعه یافت.
فارسی دری، زبان حوزۀ بزرگ تمدنی و وسیلۀ ارتباط اقوام مختلف بود. در ترجمۀ تفسیر طبری میخوانیم:
– کاین زبان پارسی از قدیم باز دانستند. از روزگار آدم تا روزگار اسماعیل پیغامبران و ملوکان زمین به پارسی سخن گفتند.(تفسیر طبری ،۱۳۵۶: مقدمه)
– فارسی یکی از ده زبان زنده و مهم دنیا است که بیشترین تأثیر را بر روان انسانی و هویت فرهنگی ما گذاشته است.
– زبان فارسی دومین زبان جهان اسلام و نماد هویت و اصالت ماست.
– فارسی در روزگاری از هند تا بیزانس و از دریای ارال تا خلیج فارس زبان رسمی بود.
– فارسی بیانگر هویت فرهنگی و تاریخی، ارزشهای انسانی و روحیۀ ملی ماست.
فارسی زبان همۀ اقوام و یک حوزۀ تمدنی
فارسی دری زبان همۀ اقوامی بود که در حوزۀ بزرگ تمدنی ما زیست داشتند.
– زبان فارسی از اقصای خاور تا باختر اثر گذاشته است.
– فارسی زبانیست تاریخی و میانجی تیرهها و تبارهای گوناگون قارۀ آسیا و قلمرو تمدنی قلمرو آریانا و خراسان بزرگ.
– فارسی تنها زبان مشترک ایران بزرگ و اقوام مختلف ماست.
– در زبان عربی و در قرآنکریم واژههای عربی وجود دارد. به قول المقدسی در احسن التقاسم، در سدۀ ۴ هجری مردم صحار پایتخت عمان به فارسی سخن میگفتند.
– زبان فارسی ۷۰۰ سال زبان رسمی شبهقارۀ هندوستان بود. پژوهشها نشان میدهند که در ۸۷۲ زبان و گویش هند و پاکستان تأثیر زبان فارسی مشهود است. حتا اگر زبان فارسی نمیبود، زبان اردو ایجاد نمیشد.
– زبان فارسی در ترکی بهویژه ترکی خاوری نفوذ فراوان داشت. در یک واژهنامۀ ترکی به عربی که در سدۀ پنجم نگاشته شده، آمده است: ترکی بی تات «ایرانی» نمیشود، چنانکه کلاه بیسر.
– در اناتولی ترکیۀ امروزی از عهد سلجوقی، فارسی همهگانی و رسمی بود. شاهان عثمانی ایلدرم بایزید، سلطان سلیمان قانونی، سلطان سلیم، سلطان محمد فاتح به فارسی شعر میگفتند. سلطان سلیم دیوان شعر فارسی دارد. کشورهای دیگر عثمانی از فارسی متأثر شدند. یوگوسلاوی گروه فارسینویس و فارسیسرا داشت. در آموزشگاههای آنجا سعدی و حافظ و جامی تدریس میشد. فارسی به سایر زبانهای بالکان و حتا انگلیسی راه یافت. ۸۰ واژۀ فارسی را در انگلیسی شناسایی کردهاند.
– زبانشناسان در زبانهای اندونیزیایی و مالیزیایی ۳۵۰ واژۀ فارسی را شناختهاند.
– ابن بطوطه در سدۀ ۸ هجری از زبان رامشگران در چین، شعر سعدی را شنیده است. مسلمانان چین نماز را به فارسی میخواندند. کتیبههای فارسی در چین هنوز وجود دارد. هنوز در تاشقرغان سنگیانگ ۱۴ هزار فارسیزبان وجود دارد.
Comments are closed.